Pages

چهارشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۶

بابای ملت باز هم مرد...

از خانهء آیینه

بابای ملت باز هم مرد...روانش شاد باد اما گفتنیست که به حسابی که او بابای ملت بود یوناما باید بی بی ملت باشد و طالبان یگانه فرزندان حلالزادهء ملت... البته غلام محمد غبار و دیگر همسفرانش هم خاین ملی...

برخی از کارشناشان جاروب تمام دهشت و وحشت زمان پادشاهی خلف فاتح کابل را به دمب عمویش بستند و گفتند بابای دلسوز در انزوا بود و دستی به کاری نداشت ( یک دست جام باده و یک دست زلف یار )...ندانستیم در صورت پذیرفتن این فرض، بابایی پادشاه منزوی از کدام نطفه آب میخورد...

یک عدد روشنفکر در تلویزیون گفت : در زمان بابای ملت حاکمیت قانون به حدی بود که یک پولیس با یک چوب میتوانست تمام قریه را به علاقه داری ببرد...

به این حساب حاکمیت قانون در زمان طالبان نیز برقرار بود زیرا یک طالب با یک قبضه ریش میتوانت یک شهر را به دفتراستخبارات ببرد...دقیق است...پادشاه نازنین ما اگر بابای ملت نباشد بی تردید بابای طالبان است...

بازهم روانش شاد باد و برایش از بارگاه غفار ستارالعیوب در آن جهان نیز حور و غلمان استدعا میکنیم و از خانواده های شهدای دور روزگار انزوای او خواستار یک آمین بلند هستیم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر