Pages

پنجشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۸۶

دست نشانده های مستقل

نیویورک تایمز نوشته که سیاستمداران بلند پایه ی آمریکایی به این می اندیشند که پس از مشرف اوضاع پاکستان چه گونه خواهد شد ؛ چرا که در واشنگتن این گمان قوت می گیرد که دوره ی اقتدار جنرال مشرف رو به پایان است. بنا بر نوشته ی نیویورک تایمز ، گر چه سیاستمداران آمریکایی نسبت به توانایی مشرف در مهار کردن بحران داخلی آن کشور بی اعتماد شده اند ، نسبت به قدرت ارتش پاکستان در تامین ثبات اطمینان دارند. به این معنا که هرچند ارتش پاکستان از مشرف فرمان می برد ، اما این ارتش در دو حالت به مشرف پشت خواهد کرد. این دو حالت از نظر نیویورک تایمز این هایند : یکی این که اعتراضات ضد دولتی و ضد مشرف بسیار گسترده شوند و ارتشیان تشخیص بدهند که حفظ پاکستان بر حمایت از مشرف تقدم دارد. دیگر این که آمریکا عملا کمک های پولی خود به پاکستان را قطع کند و از این طریق به ارتشیان بفهماند که حمایت از حکومت نظامی مشرف چه قیمتی دارد.

من نمی دانم آیا مشرف به راستی از خواست آمریکا مبنی بر لغو حکومت نظامی در پاکستان سر پیچی کرده است یا نه. یعنی نمی دانم آیا دولت آمریکا واقعا هم ( در زیر پرده هم ) از مشرف چنین چیزی خواسته یا نخواسته. فرض می کنیم که مشرف واقعا تمرد کرده و حاضر نشده به خواسته ی آمریکا تن بدهد. در این صورت پیامد های اعمال مجازات مالی ( یعنی قطع کمک پولی ) برای دولت مشرف چه خواهد بود؟ آیا " جنرال ها"( آن گونه که نیویورک تایمز می نامد شان) برای باز نگه داشتن مجاری کمک پولی آمریکا به دولت پاکستان ، مشرف را از سر راه بر خواهند داشت؟
برای من آن چه جالب است مساله ی " کمک " کشورهای ثروتمند عمدتا غربی به کشورهای دیگر است. این کمک ها تا نیستند ، نبود شان احساس نمی شود. اما وقتی برای مدتی جاری می شوند و آنگاه قطع می شوند ، نبود شان به شدت احساس می شود و هزار چیز را در داخل کشورهای دیگر دچار اختلال می کنند. یک نمونه از این اختلال ها را در حکومت خودگردان فلسطینی دیدیم. کمک ها برای مدتی قطع شدند و نزدیک بود فلسطینی ها همدیگر را بخورند.
***
دو روز پیش استاد غفار صفا را دیدم. به درستی گله می کرد که بسیاری از افغان ها – حتا درس خوانده های شان- از خراب شدن اوضاع در پاکستان اظهار خوش حالی می کنند ، بی آن که بدانند که شدیدتر شدن بحران ها در پاکستان چه پیامدهای ناگواری برای افغانستان و حتا جهان می تواند داشته باشد.

غرض از این یادداشت این بود که به خود قول بدهم در باره ی این " کمک " ها بیشتر مطالعه کنم.

نمی دانم چرا حالا این بیت سعدی به یادم آمد ( شاید مشرف این را به بوش می گوید):
چنانت دوست می دارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر