اشک نماد محبت است و ناله نشان اندوه عمیق، وقتی که عاشورا در سرزمین ما ورق می خورد. عشق به امام خوبی ها، به شکل قطرات روشن اشک از گونه های اندوهگین ما فرو می ریزد. این اشک اما اگر با شعور همراه نباشد با هر اشک دیگری یکسان است. اشک عاشورایی اشک مقدسی است به شرط اینکه عاشورایی باشد. اشک عاشورایی باید با شعور عاشورایی همراه باشد. این اتقاق سرخ باید به خوبی شناخته شود. به میزانی که شناخت ما از این حادثه و علل و عوامل وقوع آن بیشتر باشد محبت ما زلال تر خواهد شد.
در این حادثه باید نسبتی بین عقل و عشق ایجاد کنیم. عشق تنها به جنون می انجامد. نه تنها جنون که مارا به دشمنی نیز می کشاند. البته که این دشمنی نیز به نام محبت و با همان شکل و شمایل ارایه می شود. نهضت عاشورا قبل از هر چیزی حامل یک پیام است. این پیام باید شکافته و شناخته شود. شناخت ما البته که به مدد محبت می تواند ثمرات شیرینی را در پی داشته باشد.
با کمال تاسف دقت و تامل در نهضت حسینی جایش را به ماتم صرف، غزاداری خالص و به سر و سینه زدن داده است. تفکر و تامل به نام ها و پیام های این قیام خونین کم کم از رونق افتاده است. وقتی تفکر حسینی به نقطه انجماد برسد، شعائرعاشورایی بخشی از سنت خواهد شد که ما را به انجماد و توقف دعوت خواهد کرد. شعار امام خوبی ها برخاستن و فریاد زدن در برابر حکومت ظالم، مبارزه با نفس، تلاش برای اصلاح امور شخصی و جمعی است. این شعارهای جان بخش اما اینک در زیر گرد و خاک تعزیه و تکریم کم کم به فراموشی سپرده می شود. شکل گرایی در نهضت عاشورا چنان چاق و فربه شده است که محتوای این "برخاستن یگانه" را تحت تاثیر خویش قرار داده است.
گفتم که عزاداری برای امام خوبی ها بخش از مسئولیت دینی و انسانی ماست. این عزاداری اما باید متناسب و در چارچوب ارزشهای پذیرفته شده دینی باشد. گریستن، گفتگوی عاشقانه ماست با زیباترین آفریده هستی. اما گفتگوی بی هدف، به ذهن پریشی خواهد انجامد. اشک ما باید با اندیشه همسو باشد. هم اشک و هم اندیشه ما باید با قافله حسینی به سمت کربلای خونین حرکت کند. اندیشه و اشک ما باید در حرکت باشد. حرکت به سمت انسان تر شدن، مسلمان تر شدن و خوب ترشدن. به باور من قیام کربلا، نقشه راهنمایی است برای خوب تر شدن، برای مهربان تر شدن و برای یک گام دیگر به سمت تکامل برداشتن.
زنجیر زدن مادامیکه جسم ما را بیازاراد حتی جواز شرعی ندارد. تعدادی از مراجع تقلید شیعه زدن زنجیر به قصد آزار جسم را مکروه دانسته اند. زنجیر اما اگر تیغی با خود داشته باشد که اصطلاحا به آن قمه می گویند طبق فتوای تعدادی از علمای دینی حرام است.
کسانی که در روز عاشورا خون خویش را به دست خویش می ریزند به چه کسی اقتدا می کنند؟ اگر مسلمانند و شیعه باید به اصول مکتب خویش وفادار باشند. استفاده از قمه، ترویج خشونت و تکثیر بربریت است. به باور من این کار هیچ شان دینی و مذهبی نداشته هیچ ثوابی را نیز به همراه نخواهد داشت.
کسانی که با قمه زنی صحنه عاشقانه عزارداری ها را خونین می کنند، جاهلانه قدم قدم از امام خوبی ها فاصله می گیرند.
در این حادثه باید نسبتی بین عقل و عشق ایجاد کنیم. عشق تنها به جنون می انجامد. نه تنها جنون که مارا به دشمنی نیز می کشاند. البته که این دشمنی نیز به نام محبت و با همان شکل و شمایل ارایه می شود. نهضت عاشورا قبل از هر چیزی حامل یک پیام است. این پیام باید شکافته و شناخته شود. شناخت ما البته که به مدد محبت می تواند ثمرات شیرینی را در پی داشته باشد.
با کمال تاسف دقت و تامل در نهضت حسینی جایش را به ماتم صرف، غزاداری خالص و به سر و سینه زدن داده است. تفکر و تامل به نام ها و پیام های این قیام خونین کم کم از رونق افتاده است. وقتی تفکر حسینی به نقطه انجماد برسد، شعائرعاشورایی بخشی از سنت خواهد شد که ما را به انجماد و توقف دعوت خواهد کرد. شعار امام خوبی ها برخاستن و فریاد زدن در برابر حکومت ظالم، مبارزه با نفس، تلاش برای اصلاح امور شخصی و جمعی است. این شعارهای جان بخش اما اینک در زیر گرد و خاک تعزیه و تکریم کم کم به فراموشی سپرده می شود. شکل گرایی در نهضت عاشورا چنان چاق و فربه شده است که محتوای این "برخاستن یگانه" را تحت تاثیر خویش قرار داده است.
گفتم که عزاداری برای امام خوبی ها بخش از مسئولیت دینی و انسانی ماست. این عزاداری اما باید متناسب و در چارچوب ارزشهای پذیرفته شده دینی باشد. گریستن، گفتگوی عاشقانه ماست با زیباترین آفریده هستی. اما گفتگوی بی هدف، به ذهن پریشی خواهد انجامد. اشک ما باید با اندیشه همسو باشد. هم اشک و هم اندیشه ما باید با قافله حسینی به سمت کربلای خونین حرکت کند. اندیشه و اشک ما باید در حرکت باشد. حرکت به سمت انسان تر شدن، مسلمان تر شدن و خوب ترشدن. به باور من قیام کربلا، نقشه راهنمایی است برای خوب تر شدن، برای مهربان تر شدن و برای یک گام دیگر به سمت تکامل برداشتن.
زنجیر زدن مادامیکه جسم ما را بیازاراد حتی جواز شرعی ندارد. تعدادی از مراجع تقلید شیعه زدن زنجیر به قصد آزار جسم را مکروه دانسته اند. زنجیر اما اگر تیغی با خود داشته باشد که اصطلاحا به آن قمه می گویند طبق فتوای تعدادی از علمای دینی حرام است.
کسانی که در روز عاشورا خون خویش را به دست خویش می ریزند به چه کسی اقتدا می کنند؟ اگر مسلمانند و شیعه باید به اصول مکتب خویش وفادار باشند. استفاده از قمه، ترویج خشونت و تکثیر بربریت است. به باور من این کار هیچ شان دینی و مذهبی نداشته هیچ ثوابی را نیز به همراه نخواهد داشت.
کسانی که با قمه زنی صحنه عاشقانه عزارداری ها را خونین می کنند، جاهلانه قدم قدم از امام خوبی ها فاصله می گیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر