Pages

چهارشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۸۷

بورسیه تحصیلی اسلامی برای دانشجویان افغانی

Welcome to Islamic Scientific Scholarships International

We are a UK based not-for-profit organisation offering scholarships for undergraduate, graduate and postgraduate science students. We take the best students from deprived communities all over the Muslim world and provide them with funding that enables them to access some of the world's leading academic institutions. We strongly believe that it is only through education that the Ummah can progress.

We are proud to announce an exciting new scholarship programme designed to provide significant support to students in Afghanistan.

Islamic Scientific Scholarships International is inviting applications from students in Afghanistan who are seeking financial support to continue their academic studies. Successful applicants can expect to receive full academic funding plus maintenance costs for domestic or international study.

Please note that Islamic Scientific Scholarships International offers funding only. However, in exceptional cases we are able to facilitate applications to affiliate UK universities.

سه‌شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۷

سمینار افغانستان، کوچیها، گذشته، حال، آینده

در میان مسائل بحران ساز کشور افغانستان، تقابل خشن کوچی و ساکنان، و فجایع برآمده از آن، صفحات سیاه تاریخ دو قرن اخیر را شکل می­دهد. سربرآورد این مشکل در طلیعه صلح سازی کشور، جنگ و خشونتی را رقم زد که تنها در “فاجعه بهسود” به تلفات دهها انسان و نابودی صدها قریه و آوارگی هزاران خانوار منجر گردیده و به سوی مرزهای رویارویی قومی و گسست مشروعیت دولت سوق یافت. با نظر به شناخت علمی چنین مشکلات و نیازمندی ارائه راه حلهای کارآمد است که -جمعی از دانشجویان افغانستانی دانشگاه تهران-، با نگاه نو و علمی، سمینار "افغانستان ، کوچیها: گذشته، حال، آینده" را در آذر ماه سال 87 برگزار نماید، تا با تعمق به ریشه ها، علل و پیامدهای این بحران، به ارائه راهکارهای علمی و کارآمد بپردازد. در این ره، اندیشه وقلم شما نخبگان اندیشمند، نویسندگان و صاحب نظران دردمند در موضوعات زیر رسیدن به فردای افغانستان امن همراه با صلح و عدالت را ترسیم می­نماید.
وبلاگ این سمینار

شنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۷

چهارمین شب از «شب­های کابل» با نقد و بررسی کارنامه ادبی بانو خالده فروغ

شب چهارم «شب­های کابل» همراه با رونمایی کتاب «شب که از پوست­مان گذشت»

دبیرخانه شب­های کابل:

چهارمین شب از «شب­های کابل» با نقد و بررسی کارنامه ادبی بانو خالده فروغ؛ شاعر معاصر افغانستان و رونمایی کتاب «شب که از پوست­مان گذشت» برگزار شد.

شب چهارم «شب­های کابل» با گردانندگی آصف آشنا، شاعر جوان کشور آغاز شد. در این برنامه، آقای محمدافسر ره­بین؛ شاعر و نویسنده درباره ساختار کلی شعرهای بانو فروغ گفت: «چگونگیِ آگاهی از هستن و نیستن که تعریف کلی از هنر و به گونه ویژه از شعر به دست می­دهد، خیلی روشن در آثار خالده فروغ بازتاب یافته است. خالده فروغ با آگاهی و شناخت جامع از پدیده­ها و رخدادهای اجتماعی، در پی نشان دادن واقعیت­ها برمی­خیزد. خالده در سرایش شعر، بی آن­که در قید نظم­بندی فنی افتاده باشد، صمیمانه با شعر می­آمیزد. خالده در سروده­های خود از نیمایی تا سپید را به تجربه برخاسته و در همه گونه­های شعر (اوزان کهن، اوزان نیمایی، سپید) نمونه­های موفق و زیبا ارایه داده است».
ره­بین در بخش دیگری از سخنانش، سه محور مهمی را که شعر فروغ بر مدار آن­ها می­چرخد، چنین برشمرد: «خالده فروغ به منظور تبیین جهان­بینی خود در شعر، قاعدتا به سه عنصر مهم توجه نموده است: عشق و عرفان؛ اسطوره­پردازی (دینی ـ تاریخی)؛ میهن­ستایی و سیاست. پیوند شعریِ خالده با عشق، از نوع نظام عشق­خدایی است که پیشینیان شعر فارسی بیش­ترینه ارادت­کیش و پیرو آن بوده­اند. برخوردهای عارفانه با عشق ـ و هر از گاه در مفاهیم انتزاعی ـ شعر او را خصلت توجیه­پذیری و معنا­گستری بیش­تر می­بخشد. از همین روست که سروده­های عشقی خالده با چشم­اندازهای سپهری و زمینی تعریف­پذیر می­باشند».
این منتقد ادبی درباره اسطوره­پردازی و سیاست­گرایی در شعر فروغ افزود: «اسطوره­پردازی نیز یکی از جنبه­های جالب شعر خالده فروغ را می­سازد. خالده با استناد به شخصیت­ها و سیماها و قصه­های تاریخی ـ قرآنی، تلاش ورزیده است کلامش را هویت دینی و فرهنگی ببخشد. فروغ در شماری از اشعار خود به سیاست­گرایی پرداخته است. اما این سخن به هیچ وجه سیاسی شدن او در شعر را بیان نمی­دارد. خالده با زیرکی تمام در حد تعادل به سیاست­گری در شعر پرداخته است و به گونه­ای که از سروده­های او برمی­آید، در برابر رخدادهای اجتماعی واکنش­های لازم ارایه داده است و هر از گاه با زبانی نمادین به توضیح وضعیت پرداخته است».
در میانه برنامه، آقای محمود جعفری؛ مدیر آموزش و پژوهش خانه ادبیات افغانستان، با اعلام این­که برنامه­های آموزشی خانه ادبیات به صورت نظام­مند از ماه قوس آغاز می­شود، به معرفی و رونمایی کتاب «شب که از پوست­مان گذشت» پرداخت. این کتاب، دومین مجموعه شعری محمدصادق دهقان، شاعر معاصر کشور است که خانه ادبیات افغانستان آن را به عنوان دومین مجموعه از سلسله انتشارات خود در ماه عقرب به بازار نشر افغانستان روان کرد. «شب که از پوست­مان گذشت»، 96 صفحه دارد و دربردارنده چهل شعر سپید از این شاعر است.
بانو محبوبه ابراهیمی، دومین سخنران شب چهارم بود که سخنش را با بررسی جایگاه شعر زنان در ادبیات معاصر افغانستان و مقایسه کلی آن با ادبیات ایران و تاجیکستان آغاز کرد. عضو بنیان­گذار خانه ادبیات افغانستان، نقد کارنامه فروغ را در سه بخش زبان، تخیل و اندیشه سامان داد. او در بخش نخست سخنانش، انتخاب واژگانی و ترکیب­سازی را از ویژگی­های شعر فروغ دانست. با این حال، به گفته وی، آوردن واژگان قدیمی تنها عامل در باستان­گرایی نیست، بلکه همه عناصر زبان باید در خدمت ساختار آرکاییک قرار گیرد. ابراهیمی درباره ترکیب­سازی فروغ گفت: «خالده، شاعر ترکیب­سازی است و از این نظر، میان شاعران هم­وطن خود خاص و منحصربه­فرد است. با این حال، مشکل او ساختن ترکیب­های سخت و زنجیر­دار و گاهی، در هم آمیختن نامتناسب ترکیب انتزاعی با تصویر مادی یا برعکس است». بانو ابراهیمی در زمینه نقش اندیشه در شعرهای فروغ، به مواردی مانند میل به شناخت و شناساندن خود، جست­وجوی عشق، امیدواری، آرمان­خواهی و محدود نبودن به زمان و مکان اشاره کرد. این شاعر و منتقد ادبی در پایان سخنان خود، با بررسی تیتروار آخرین مجموعه شعری فروغ به نام «همیشه پنج عصر» بیان داشت که خالده در این کتاب به ثبات زبانی رسیده است. با این حال، تخیل اندک، ترکیب­سازی­های دشوار و از دست دادن لحن حماسی پیشین را از ویژگی­های این کتاب دانست.
آن­گاه عبدالشکور نظری؛ شاعر و منتقد ادبی درباره ساختار کلی شعر فروغ گفت: «فروغ کوشیده است از محدوده­های تعریف شده و خط قرمزهای موجود و چارچوب­های تنگ برآمده از دل سنت و تاریخ این مرز و بوم فراتر رفته و موجودیت خود را نه به عنوان یک زن، که به عنوان یک انسان آزاد، انتخاب­گر و مسئول، اعلام، تثبیت و تعریف کند. فروغ، یک زن است. انتظار آن است که احساسات و عواطف زنانه و زنانگی با توجه به تجربیات، شرایط و مسایل خاص آنان در کارنامه او رنگ و رونق بیش­تری می­داشت، هرچند که این یک حکم قطعی و حتمی نیست، ولی به هر حال، تبارزات و تظاهرات بیرونی عواطف و احساسات واقعی یک زن آن هم یک زن جهان ­سومی و افغانی، اگر طبیعی و بدون سانسور عرضه شود، نمی­تواند ویژگی و مشخصات خاص خودش را نداشته باشد».
نظری با تقسیم کردن نقد کارنامه ادبی فروغ در دو بخش درون­مایه و ساختار بیرونی، درباره درون­مایه اشعار او چنین گفت: «فروغ از این زاویه، تلاش زیادی برای کشف فضاهای تازه فکری و پرورش مفاهیم و معانی جدید و مستند به جهان­بینی و تجربیات ویژه به خرج نداده است و با ورود به جهان آثار او، شما این احساس را ندارید که در یک جهان باهویت، فضاها و عناصر خاص فکری گام گذاشته­اید». شاعر «خیابان­های سرگردان» در زمینه ساختار بیرونی شعرهای فروغ افزود: «فروغ در این بخش، تا حدودی موفق بوده است. آثار او از این جهت استحکام معمول را داراست. در کارهای کلاسیک او این استحکام و پیوستگی صوری و محتوایی در طول اثر یعنی محور عمودی و هم در عرض آن یعنی محور افقی بیش­تر به چشم می­آید. فروغ تا اندازه زیادی نسبت به استفاده از امکانات فنی، شگردهای زبانی، آرایه­ها و صور خیال بی توجه بوده است. زبان در کارهای سپید او ویژگی­های سبکی و فنی لازم را ندارد و از شگردهایی چون ایجاز، تکرار، ترکیب­سازی، غرابت، باستان­گرایی، حذف، جابه­جایی جمله و غیره که به شعر سپید، امتیاز، تشخص، هویت و تأثیرگذاری خاص می­بخشد، تهی است، هرچند که زبان در کارهای سپید او روانی، صمیمیت، تازگی و روزآمدی بیش­تری دارد».
در پایان برنامه، بانو خالده فروغ در سخنان کوتاهی، تلاش خانه ادبیات افغانستان را در بنا نهادن «شب­های کابل» برای رواج دادن فرهنگ «نقد ادبی» در جامعه کنونی افغانستان، غنیمت بزرگی برای ادبیات دانست و پایداری این برنامه را آرزو کرد.
شب چهارم از شب­های کابل، با همکاری مؤسسه تحصیلات عالی کاتب، انجمن قلم افغانستان، مرکز فرهنگی و اجتماعی سراج، تلویزیون نگاه، مؤسسه تعاون و آکادمی هنر وعلوم سینمایی، ساعت سه تا پنج عصر روز پنج­شنبه 30 عقرب 1387 در سالن اجتماعات مؤسسه تحصیلات عالی کاتب برگزار شد.

وبلاگ شب های کابل

پنجشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۷

بلاگ رولینگ به زودی فعال خواهد شد

سرویس بلاگ رولینگ کانون به زودی فعال خواهد شد.

Thursday is a big day at Blogrolling HQ. Thursday marks the end of our second development cycle (or “sprint” for the Agilists out there).

If everything looks good, we will quickly be in a position to launch a beta of Blogrolling 2.0 fairly quickly. If not, we might need one more cycle of iteration to get it ready for limited public use.

The team is doing awesome work and I’m really looking forward to being able to share it with you. You can count on another update sometime on Thursday.

دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۷

تظاهرات در خوابگاه مرکزی دانشگاه کابل

تظاهرات در خوابگاه مرکزی دانشگاه کابل

شب 26 میزان ساعت 7 تظاهرات در حال شروع شد که لوحه ای که در روبروی خوابگاه مرکزی که حاوی پیام تبریکه ای بنیاد صلح به دانشجویان بود که در آن واژه دانشجو بکار رفته بود توسط پولیس پایین شد
این تظاهرات تا ساعت یک شب در داخل محوطه خوابگاه وداخل خوابگاه ادامه داشت که یک تعداد دانشجویان خواهان نصب دوباره این لوحه بودند واین عمل پولیس را یک عمل سازماندهی شده از طرف مقامات بالای دولتی میدانستند.
با وجود پافشاری زیادی از دانشجویان پولیس حتی خود قوماندان امنیه کابل آغای بصیر سالنگی نمی توانست ویا هم نمی خواست ا ین پیام تبریکیه صلح دوباره نصب شود واین خود ثبوت بر دست داشتن مقامات بالاتر در این قضیه بود که حتی قوماندان امنیه نمی توانست این کاررا کند در حالیکه نصب همان پیام تبریکیه یگانه راهی برای فرونشاندن این اغتشاشات بود.
پولیس که شب در خوابگاه آمده بود پولیس بود از جمله هزاران پولیس دیگری این کشور که قوت استدلال را نداشت وفقط استدلالش تفنگش وسیاست های ترسناکش بود وبس.
این تظاهرات امروز پیش از چاشت به داخل دانشگاه کشانیده شد و یک تعداد دیگر دانشجویان خواهان نصب لوحه ای دانشگاه کابل به زبان پارسی دری بودند و درصف دیگر برادران پشتو زبان نمایان بودند که البته که مردم زیادی آنهارامیشاند که مربوط به حزب وزیر مالیه افغانستا ن احدی صاحب یعنی افغان ملتی ها که چند تن آنها را که من میدیدم مویهاشان را بخاطری رقص اتن دراز مانده بودند آمده بودند که از واژه پوهنتون دفاع کنند.

جمعه، آبان ۲۴، ۱۳۸۷

از جنایتهای اراینه (جمع کلمه ایرانی) علیه افغان ها در خاک ایران، تا دروغ پردازی رسانه های دولتی و دولت ایران

نوشته: افغان بلاگر
*این مطلب در پاسخ به مطلب سایت تابناک ارایه شده است که تصمیم گرفتم آن را در وبلاگ نیز قرار دهم. لینک مطلب سایت تابناک چنین است:
http://tabnak.ir/pages/?cid=25023

سالیانی است که درد غربت گرفتار کسانی شده است که به دلیل سیاستهای دول شرق و غرب آواره دیارهایی شده اند که خواسته یا ناخواسته در همسایگی آنها قرار داشته است. آنهایی که در این سالها توانستند خود را از آن دیارها به کشورهای مسلمان (نه به لحاظ اسمی، بلکه به لحاظ عملی) برسانند اینک توانسته اند که درد خود را با زندگی نسبتاً آرام و بدون دغدغه و توهین و ناسزا کمی تسکین دهند. اما آنانی که بنا به هر دلیلی (که البته اکثراً مالی و اقتصادی است) نتوانسته اند خود را از درد غربت زندگی در جوار هم کیشان و هم زبانان خویش برهانند اینک چماقی بالای سر خود می بینند که همانا نام «افغانی» است.
تاریخ سراسر عالم از ازل تا به امروز به یاد نمی آورد هیچ اجتماعی از جن و انس را که همه افرادش به راه راست رفته باشند همانگونه که در عالم هیچ کسی زاده نشده که پدر و مادر و دیار و سرزمین خود را خود به دست خود انتخاب کرده باشد.
به هر ترتیب حالا که جماعتی به نام افاغنه (جمع مکسر کلمه افغانی) خواسته یا ناخواسته مهمان یا مزاحمی برای جماعتی به نام اراینه (جمع مکسر کلمه ایرانی) شده اند، طبلهای دین پاره گشته و ناقوسهای مرز و بوم و خاک به صدا درآمده است.
کجاست آن صدایی که بر طبل دین می کوبید که «اسلام مرز ندارد»؟ کجاست آن ابرمردی که می نالید «اگر مسلمانی صبح کند اما به فکر سایر مسلمانان نباشد، مسلمان نیست»؟ و کجاست آن کتابی که می گفت «بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین»؟
اینک نه از آن طبلها چیزی به جا مانده و نه از طبالها.
اینک می شود که هر واقعه ای را به نام دیگری ثبت کرد بی آنکه ابتدا در پی کشف حقیقت رفت. اینک می شود خفاش های شب و روز را «افغانی» نام نهاد اما پس از اینکه ماه از پشت ابرش بیرون آمد و دانسته شد که «ایرانی» است لب به دندان گزید و از اتهامی که زده شده پوزش نطلبید و از بی عدالتی که در حق دیگران روا داشته دم بر نیاورد.
اینک می شود به بهانه تجاوز پنج نفر به یک دختر و شایعه افغانی بودن متجاوزین، به زدن و فحاشی و ظلم و تجاوز علیه آن مهمانان خوانده یا ناخوانده پرداخت اما پس از اینکه مشخص شد متجاوزین از جنس ایرانی بوده اند، لب فرو بست و هیچ نگفت و هیچ نشنفت.
اینک می شود که مهمان خوانده یا ناخوانده را به زور از مسکنی که ساکنین نیز خود نیز حقی بر آن ندارند بیرون راند آن هم در سرمایی که هیچ سگی در خیابان پر نمی زند.
اینک می شود که حقوق اساسی یک انسان را به نام قانون اسلامی (!) از او گرفت صرفاً به این بهانه که او افغانی است.
اینک می شود خیلی کارها کرد آن هم در مملکتی که صاحبش امام زمانی است که هیچ کس از جای او خبری ندارد.
اینک می شود کودکان را بدون سرپرست آواره دیاری کرد که هیچ ندیده و هیچ نمی شناسد و بعد در بوق رسانه ها دمید که ایران مهد آزادی است و دولت ایران نهایت عطوفت اسلامی.
اینک می شود بسیاری از انسانهایی را که به خاطر گرسنگی به این سوی یک خط فرضی می آیند هدف گلوله قرار داد و بعد در خطبه های نماز جمعه راجع به خدا و خلقت و انسان صحبت کرد.
اینک می شود که خود را مبرا از همه زشتی ها و پلیدی ها دانست و دیگران را مایه و مسبب تمام پلیدیهایی و ناهنجاریهای درونی.
اینک می شود که ...
تا به کی باید رفت از دیاری به دیاری دیگر؟

توهینی دیگر از تابناک

سایت نیمه دولتی تابناک ایران بازهم به ملت افغانستان اهانت کرد.

چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۷

ابراز خرسندی گزارشگران بدون مرز از رهایی مليسا فونگ ژورنالست شبکه يک تلويزيونى کانادا

گزارشگران بدون مرز خرسندی خود را از رهایی مليسا فونگ اعلام می‌دارد. خبرنگار شبکه تلويزيون (C B C) کانادا از تاریخ ٢١ ماه میزان در کابل ربوده شده بود، اما به درخواست رسانه ای که برای آن کار می کرد، خبر آن منتشر نشد تا در مذاکرات برای آزادی او اختلالی به وجود نیاید.

گزارشگران بدون مرز که در پی ربوده شدن این روزنامه نگار با مقامات مسئول کانادایی و کارفرمایان خبرنگار ربوده شده در ارتباط بود، در این باره اعلام می‌کند " رها شدن مليسا فونگ خبری مسرت‌بخش برای ما است به ویِژه آنکه علیرغم دشواری اساراتش در سلامت بسر می برد. اما ما نمی توانیم نگران اختطاف های اخیر خبرنگاران رسانه ها در افغانستان نباشیم. وضعیت امنیت در کشور رو به وخامت دارد. "

در تاریخ ٢١ ماه میزان مليسا فونگ خبرنگار شبکه تلويزيون (C B C) کانادا ،به هنگامی که از تهیه گزارش در باره کمپ پناهندگان در نزدیکی کابل باز می گشت، توسط افراد مسلح اختطاف شده بود. در نوار ویدئویی که از سوی رياست عمومی امنيت ملى پس از آزادی خبرنگار پخش شد وی بعد از اختطاف به ميدان وردگ انتقال داده شده است. وی همچنین اعلام کرده است که در هفته های آخر اسارت خود در یک چاه نگاهداری شده است.

در اطلاعیه ای که شبکه تلويزيون (C B C) کانادا امروز منتشر کرد اعلام شده است که مليسا فونگ به وقت محلی حوالى ٨:٣٠ شب گذشته رها شده است و هم اکنون در سفارت کانادا در کابل بسر می بردو تحت آزمایشات پزشکی قرار دارد. اولین نتایج آزمایشات نشان از صحت وی دارد.

نخست وزیر کانادا استفان هارپر اعلام کرده است که رعایی وی بدون پرداخت باج و معامله صورت گرفته است. سعيدانصارى سخنگوى رياست امنیت ملى با تائید بدون معامله انجام شدن اين رهايى اعلام کرد که در رابطه به اين اختطاف سه فرد رده دوم شبکه اختطاف، دستگير گرديده است. آژانس مطبوعاتی کانادا نیز اعلام کرد " اولین نشانه ها حاکی از آن است که ربایندگان متعلق به باندهای تبهکار بوده اند و نه طالبان."

در تاریخ ١٧ عقرب روزنامه نگار هلندی جوانی ریجیک که برای هفته نامه بلِژیکی پی- ماگزین کار می کرد بعد از شش روز اسارت آزاد شد. وی برای تهیه گزارش در باره چگونگی در دام افتادن و کشته شدن سربازان فرانسوی به منطقه سپير کوندى سروبى رفته بود.

سه‌شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۸۷

عتیق رحیمی برنده جایزه ادبی فرانسه شد

رمان "سنگ صبور" نوشته عتیق رحیمی، جایزده ادبی سال فرانسه را به خود اختصاص داد، این جایزه که به جایزه "اکادمی گنکور" معروف است، هرسال یک بار به برترین اثر ادبی که به زبان فرانسوی نوشته شده باشد، داده می شود.

سنگ صبور نخستین اثر عتیق رحیمی نویسنده افغان مقیم فرانسه است، که به زبان فرانسه نوشته شده.

آقای رحیمی در گفتگو با بی بی سی گفت: در رمان سنگ صبور "گوشه هایی از زوایای زندگی خصوصی یک زن افغان روایت شده است."

عتیق رحیمی

عتیق رحیمی درمورد اینکه چه چیزی وادارش کرد تا این داستان را به زبان فرانسه بنویسد، گفت: "من نوشتن را به زبان مادری ام ( فارسی) دوست دارم اما در مواردی، در زبان مادری من، تابوهایی (خط قرمزهایی) به نام عفت کلام وجود دارد که حفظ آنها در ذهن من نهادینه شده است و و قتی شما بخواهید این تابو ها را حفظ کنید بیان خیلی چیزها دشوار می شود."

عتیق رحیمی که بعد از برنده شدن این جایزه با بی بی سی صحبت می کرد گفت: "افغانستان سرزمین قصه، اسطوره و افسانه است، اما فرزندان این سرزمین پیش از این زمینه چندانی نداشتند تا از اسطوره ها قصه ها و افسانه های خود با دیگر مردم جهان سخن بگویند."

رمان سنگ صبور که در دهم نوامبر برنده جایزه ادبی فرانسه اعلام شد، در بیست وپنجم ماه آگست سال جاری میلادی از سوی انتشارات ( P O L ) به بازار عرضه شد و در عرض سه ماه سومین چاپ آن به بازار رسید.

پیش از این، دو رمان دیگر عتیق رحیمی به نامهای "خاکستر و خاک" ( که از روی آن فیملی نیز ساخته شده است )، "هزارخانه خواب و اختناق" و همچنین یک داستان به نام "بازگشت تصوری"، به فارسی چاپ شده است.

داستان بازگشت تصوری، روایت افسانه مانندی است از بازگشت یک مهاجر به وطن خود، اما رحیمی در سال 2002 عملا به افغانستان بازگشت و در آنجا به فعالیت های هنری از جمله ساخت فیلم و سریال تلویزیونی مشغول شد.

عتیق رحیمی در سال 1962 میلادی در کابل متولد شد، تحصیلات ابتدایی اش را در مکتب مسعود سعد و پس از آن در لیسه استقلال تمام کرد.

در سال 1980 به فرانسه رفت و در دانشگاه "ران" در شمال فرانسه به تحصیل ادبیات مدرن فرانسه مشغول شد و از آن دانشگاه لیسانس گرفت. سپس تحصیلاتش را تا سطح ماستری (فوق لیسانس) در همان جا ادامه داد و سرانجام از دکترایش را در رشته سینما در دانشگاه سوربن دفاع کرد.

عتیق رحیمی ازدواج کرده و یک پسر و یک دختر دارد.

عتیق رحیمی در سال 1382 برنده جایزه ادبی یلدا در ایران شد که از جوایز معتبر ادبی در این کشور به شمار می رود. وی این جایزه را به عنوان نویسنده برتر غیر ایرانی فارسی زبان از آن خود کرد
بی بی سی

دوشنبه، آبان ۲۰، ۱۳۸۷

مجتمع وبلاگ های افغانستان به کانون وبلاگ نویسان افغانستان پیوست

خبر خوشی برای اعضای کانون وبلاگ نویسان افغانستان و وبلاگ‌نویسان محترم اینکه مجتمع وبلاگ‌های افغانستان که به کوشش بهمن بدخشانی فعالیت می‌کرد و در طی سال‌های گذشته درخشش عالی در زمینه رشد وبلاگ های افغانستان داشته است و امروز خوشبختانه به جمع کانون وبلاگ نویسان افغانستان پیوست و قرار است در زیر یک چتر با بهمن جان به رشد و توسعه وبلاگ در افغانستان بکوشیم. پیوستنش میمون است و ما از طرف کانون مبارک می‌گویم و خوشحالیم که هر روز بر تعداد جوانان پرتلاش وطن افزوده می‌شود و در راه پیشرفت و ترقی فرهنگ وطن عزیز مان افغانستان کار می‌کنند. هدف ما هم جز این نیست – یعنی کار در عرصه فرهنگ و وبلاگ نویسی.

مجتمع وبلاگ‌های افغانستان در این رابطه اعلامیه‌ای را در صفحه وب شان درج کرده‌اند که در لینک شما می‌توانید آن را بخوانید.

در باره بهمن بدخشانی

بهمن جان، جوان پرتلاشی است که فعلا در دانشگاه کابل در رشته ادبیات عربی مشغول به تحصیل است و در کنار درس و بحث روزانه دسترسی مستقیم به وب و وبلاگ دارد. او جوانی سرشار از استعداد و انرژی است که با پشتکار خودش توانسته است امروز خودش را در جایگاه بیابد که خیلی از همطقارانش به آن دست نیافته‌اند. او دسترسی به کارهای فنی و طراحی صفحات وب و ساخت ساز دست بالای دارد و این می‌تواند یک اتفاق بزرگ برای کانون و وبلاگ‌نویسان افغان باشد. دوستان وبلاگ نویس و آنهای که علاقمند به وبلاگ و وبلاگ نویسی اند می‌تواند از بهمن عزیز مشاوره و کمک بگیرند.

پاینده باد وحدت و انسجام در کشور عزیز مان.

یکشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۷

دوبیتی

زبعـدت کوچه ها مان خشک وخالی
که بی تو می شـــوم غـــرق خیالی
زبــعــد رفـــتــنت این کوچــــه ای ما
پرغـــــمهـا ، پراشکـــســت حــالـی
اشعاری از حصیف

کشورایتالیا غرق درتعصب نژادی


نویسنده: بصیر آهنگ

فرزند ارشد موسولینی موجودیت یک سیاه پوست را درکاخ سفید تحمل نمیتواند.

سیلویو برلوسکونی صدراعظم ایتالیا در سفر رسمی خود به روسیه به صبح روزجمعه هفتم نوامبر دریک نشست مطبوعاتی درشهر مسکو به شخصیت بارک اوباما رئیس جمهور منتخب مردم امریکا حمله کرده وبه خاطرسیاه پوست بودنش اورامسخره کرده است.برلوسکونی که ازکاندید مخالف اوباما، آقای جان مک کین دردوران مبارزات انتخاباتی امریکا حمایت میکرد آقای اوبامارا لایق کاخ سفید نمیداند زیرایک سیاه پوست وازیک نژاد نفرین شده نماینده گی میکند. حرف های برلوسکونی نشاندهنده ی یک تعصب بسیار ریشه ی او نسبت به سیاه پوست ها می باشد.گرچند انتظار این حرف از یک مقام بلند پایه ی کشور ایتالیا نسبت به سابقه این کشور که همانا مهد فاشیزم دراروپامیباشد یک چیزعادی به نظر میرسد، اما این حرف دروضعیت فعلی همه ادعاهای کشورایتالیا را نسبت به مبارزه علیه فاشیزم ونژاد پرستی خنثانموده واین کشور رادرلیست کشورهای فاشیستی جهان قرار خواهد داد.همچنین درقانون اساسی ایتالیا هرنوع حرکتی که نشانگر ایجاد تفاوت بین قومیت ها شود جرم حساب گردیده وتعقیب قانونی را درپی دارد. بلافاصله پس ازنشراین خبردرایتالیا همه ارگانهای حمایت ازحقوق بشرواحزاب چپی این کشورنسبت به این حرف سیلویوبرلوسکونی اعتراض نموده واین حرکت فاشیستی را محکوم کردند.

آقای والترونی رئیس جبهه اپوزیسیون مخالف دولت درایتالیا که دریک کانفرانس مطبوعاتی سخن میگفت سخنان صدراعظم این کشور درمورد بارک اوبا را یک حرکت احمقانه خوانده وگفت سخنان برلوسکونی رابطه دوستی میان امریکا وایتالیا را لکه دارخواهد کرد. اوهمچنین ضمن محکوم کردن این حرکت از آقای برلوسکونی خواست به خاطر این حرفش باید فورا ازآقای اوباما معذرت خواهی نماید. اوعلاوه کرد بی گمان سخنان برلوسکونی نظرمردم ایتالیا نسبت به رهبرجدید امریکانبوده بلکه بیانگرحماقت شخص خودش می باشد. ازسوی دیگرخبرنگاران ایتالیا درامریکا پس ازنشر این خبرکوشش نمودند تانظر آقای بارک اوبامارا نسبت به این حرف را جویا شوند اما خواستهای این خبرنگاران ازطرف افرادنزدیک به بارک اوباما رد گردیده وباآنان گفته شده است که شخص اوباما دوست ندارد درمورد این توهین اظهارسخن نماید. قابل یادآوریست که پس ازختم جنگ دوم جهانی وشکست موسولینی رهبرفاشیست های ایتالیا این دوران یک لکه ننگ درتاریخ سیاسی این کشور محسوب گردیده وکوشش شده است این روند از ریشه نابود گردد. اما با گذشت نزدیک به 65 سال بازهم دیده میشود که نژاد پرستی وفاشیزم هنوز دراین کشور زنده است وحتی افراد وشخصیت های بسیار معروف این کشور آلوده به مکروب نژادپرستی میباشند.

به این اساس باید گفت که همه ادعاهای کشورهای غربی نسبت به آزادی، حقوق بشر، دموکراسی وعدالت اجتماعی افسانه ی بیش نبوده وخود این کشور ها تاگلو غرق افیون های انسان ستیزی هستند که مداوای آن شاید هزاران سال شمسی را دربرخواهد گرفت.پیروزی بارک اوباما، گرچند شکست یک تابوی بزرگ دراین کشور می باشد که هزارها انسانی را که قرن ها به شکل غلام وبرده زندگی نموده وازهیچگونه حقوق وامتیاز برخوردار نبودند وحتا دربعضی مواقع برخورد باآنها بدتر ازحیوانات بوده است، یک امید به فردای بهتر وشاید پایان دوره غلامی وبردگی وختم اختناق می باشد؛ ازطرف دیگرمیبینیم تاهنوز این نژاد ازنوع بشرازجمله ی انسانهای بایکوت شده ی روی زمین بوده ووجود آنها تاهنوز قابل تحمل برای سفید پوستها نیست. سخنان امروز صدراعظم ایتالیا گرچند یک اعتراض گسترده را دراین کشور به دنبال داشت اما باید گفت که این اعتراضات بازهم قابل اعتماد نبوده وهمه یک تبلیغات سیاسی می باشد. پس باید همه انسانهای آزاده نسبت به تعصب ولوازهرنوعش قیام نموده واین پدیده ی انسان ستیزرا نابودنماید. من نمیخواهم ازاوباما حمایت کنم وکاره ی هم نیستم ولی همیشه خودم وحتا نسل نسل ازاقلیت های ساکن درکشورم بااین مکروب ازبین رفته اند، من نیز سوزش شلاق فاشیست واستبداد را ازپدرانم به میراث گرفته ام ومیتوانم عاقبت فاشیزم ونژادپرستی را به درستی درک کنم واین است که هرانسانها آزاده را برای مقابله بااین پدیده ی خانمان سوز آماده میسازد. زیرا: بنی آدم اعضای یک جوهر اند . که درآفرینش زیک گوهر اند/ چوعضوی به درد آورد روزگار . دگر عضوهارا نماند قرار.

1: برنزه/ کسی که صورتش راآفتاب سوختانده باشد ولی درشرایط خاص توهین به شمار میرود.

شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۷

عکس‌های از شادم مردم آمریکا پس پیروزی اوباما

عکسهایی از شادی مردم آمریکا و جهان پس از پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا

پنجشنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۷

دستاورد های کنفرانس

  • حمایت قوی دولت مرکزی و نماینده سرمنشی ملل متحد از ضرورت انکشاف در بامیان،
  • اعتراف برخی از وزراء به عدم کار در بامیان،
  • اعلام همکاری وزیر ترانسپورت مبنی بر حل مشکل میدان هوایی که سد راه تطبیق ماستر پلان شهری واقع شده،
  • تعهد وزارت خانه ها به هماهنگی در انکشاف بامیان،
  • قول جدی وزیر معدن در اجرای پروژه های آن وزارت در بامیان،
تشکیل کمیته پیگیری انکشاف بامیان تحت ریاست وزیر اقتصاد با اشتراک وزرات های انشکاف شهری، اطلاعات و فرهنگ، فواید عامه و ترانسپورت به شمول ولایت، یوناما، بانک انشکاف آسیایی، بنیاد آغا خان، گروه بازسازی ولایتی کشور نیوزلند و بخش انکشافی ملل متحد که هر سه ماه وضعیت پیشرفت در بامیان را مورد ارزیابی قرار داده و برای آینده پالیسی لازم را طراحی خواهد کرد.
ادامه مطلب

اعلامیه سرویس دهنده بلاگ رولینگ

ترجمه: رضا حسن

تشکر ازحوصله‌مندی همه شما در این مدتی که ما دنبال حل این مشکل هستیم!

خلاصۀ قصه این است که به خاطر ایمنی تقریبآ تمامی Blogrolling هنوز آف لاین است " فعال نیست". بکار بردن پنگ بلاگرول و بعضی عمل های کوچک دیگرهنوز قابل استفاده می باشد. ولی شما تا هنوز هم نمیتوانید که blogroll را تهیه و تنظیم کنید یا از نو بسازید. این مشکل برای ما هم خیلی خسته کن است.

این سرویس به حالتsub-standard "با استاندارد فرعی" تا موقعی که ما دوباره نویسی کد را که در باره اش هفتۀ گذشته حرف زدیم تکمیل نماییم فعال میماند. من از تیمم خواسته ام که اگر بتوانیم تهیه و تنظیم و اضافه کردن در blogroll را دوباره فعال کنیم در موقعی که ما بر روی Blogrolling 2.0 کار میکنیم. اما فعلآ در این مورد مطمئن نیستیم .

معذرت می خواهم از اینکه در این لحظه معلومات بهتر یا بیشتر نداریم, زمانیکه نزدیک به آزمایش Blogrolling 2.0 رسید معلومات بیشتر در باره اش فراهم میکنیم.

باز هم تشکر از حوصله و پشتیبانی شما.

چهارشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۸۷

تقدیر

تقدیر

با یاد خاطرات تو دلگیر می شوم
وزمنجلاب حادثه ها پیر می شوم
من خود درین مسیر غم انگیززندگی
پابند نامرادی تقدیر می شوم
گر من برای آمدنت ناله سرکنم
ناگه خموش گشته و تکفیر می شوم
این من زدست تو در دفتر زمان
فرهادگونه مانده و تحریر می شوم
بامعنی خموش گپ و گفته های خویش
درانتهای نام تو تفسیر می شوم
***
همچنان از بلاگفا به بلاگر کوچییدم

سه‌شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۷

از طرف کانون وبلاگ نویسان افغان به اعضای کانون

اعلامیه کانون

وبلاگ نویسان محترم و اعضای معزز! همانطور که می دانید چندی است که سرور سرویس دهنده بلاگ رولینگ که رباط بلاگ چرخان کانون با آن کار می کند فعلا از کار افتاده است. آخرین خبری که از طرف فنی کاران بلاگ رولینگ به نشر رسیده است به شرح زیر است که در آن گفته شده که آنها شدیدا در حال راه اندازی نسخه 2.0 بلاگ رولینگ هستند. بعضی از گزینه های بلاگ رولینگ هنوزم کار نمی کند و این باعث شده است که مهندسان این سرویس دهنده دوباره کار کنند و ببینند مشکل در کجاست. اخبار کوتاهی که از طرف بلاگ رولینگ به نشر رسیده است به شرح زیر است البته به زبان انلگیسی. اگر کسی ترجمه می کنند لطفا کنند آنرا به ایمیل info@afghanpenlog.com بفرستند تا ما بتوانیم به دوستان وبلاگ نویس و اعضاء اطمینان بدهیم که به زودی بلاگ چرخان کانون راه اندازی خواهد شد:

How come so quiet

Thanks to everyone for their patience while we sort this mess out.

The short story is that Blogrolling 1.0 is still mostly offline for security reasons. Serving blogrolls, pinging and a couple of other minor functions are back, but you still can’t edit your blogroll, create new blogrolls, that sort of thing.

This is killing us as much as you.

The service will continue to run in sub-standard mode while we work through the code re-write that I talked about last week. I’ve asked my team to see if we can bring back editing and adding to blogrolls while we work on Blogrolling 2.0, but it doesn’t look good at this point.

Sorry that I don’t have better or more detailed news at this point. I will post more about Blogrolling 2.0 once we get closer to the beta in a few weeks.

Thanks again for your patience and support.

یکشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۷

فقط مانده کرزی را ببرند

نوشته: افغان بلاگر
این روزها دوستان عزیز اختطاف گر (آدم ربا) در اوج کار و کسب قرار دارند و آنقدر طعمه فراهم هست که فرصت سر خاراندن را هم ندارند. هنوز این یکی را آزاد نکرده اند که دیگری را می ربایند (مانند ربایش پسر معاون یکی از بانکها و یکی از نامزدهای دوره قبل ریاست جمهوری). اشتهای ایشان هم شکر خدا خوب است و فقط لقمه های بسیار چرب و نرم را انتخاب می کنند. (یادم می آید که یک پیشک داشتم که از بس گوشت خورده بود دیگر لب به چربی و استخوان و نان خشک نمی زد). بگذریم
البته نمی دانم تا چه حد درست است اما شنیده ام که برادر یکی از وزرای محترم را نیز ربوده اند. مبارک است ان شاء الله. مسلماً قیمت ایشان کمتر از چند ده میلیون دالر نباید باشد و این یعنی اینکه اگر مثلاً حداقل 9 میلیون دالر از ایشان پول بگیرند (از قبلی ها که خیلی مهم نبودند 5 میلیون طلب کرده بودند)، و اگر جمعیت افغانستان در حال حاضر سی میلیون جمعیت باشد و چون جناب وزیر بر سر گنج ننشسته که از جیب خود پول پرداخت کند و به ناچار این ملت هستند که باید این وظیفه مهم را بر دوش بکشند، در این صورت سهم اندیوالی هر کدام از افراد ملت می شود حدود 30 سنت.
و اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند و در مراحل بعد خود وزرا را ببرند و قیمت هم تصاعدی بالا رود و بر فرض که برای هر وزیر و معینان وزیر و رییسان وزارتخانه و شورای امور و غیره سی میلیون دالر داده شود، تا آخر دوره آقای کرزی هر فرد از آحاد این مملکت پرتوان و سرمایه دار باید حدود 100 تا 200 دالر برای امر آزادی وزرا و اراکین ذخیره کند.
فقط مانده است آقای کرزی را هم ببرند و از بابت این همه امنیتی که ایشان با خود آورده است خیال ملت را راحت کنند
وای خدای من!!!
خدا نکند نوبت به اعضای پارلمان برسد و گرنه ... !!!

آثار دوره بودایی



داکتر حبیبه سرابی والی بامیان ظهر امروز سه اثر تاریخی دوره بودایی بامیان را پس از نمایش به خبرنگاران به کابل منتقل نمود.
توته پارچه هایی از کاغذ یا گیاه مقدس، پارچه و گیاه مقدس، سه تیکه فلزی مطلا به شکل پوش تعویض از جمله آثار تاریخی دوره بودایی است که دوسال پیش در زیر پای بودای کوچک ( شاهمامه ) کشف شده است.

این آثار را باستان شناسان آلمانی حین عملیات استحکام کاری بودای کوچک پیدا کرده اند.
به گفته سرابی این آثار به دستور وزارت اطلاعات و فرهنگ برای نگهداری در موزیم ملی افغانستان و هم چنین نمایش در نمایشگاه دوره گندهارا که درآینده ای نزدیک در شهر بن آلمان دایر خواهد شد، انتقال می یابد.

سرابی گفت: در سه سال مسئولیت وی این دومین آثار تاریخی است که به کابل منتقل می گردد، قبل از این نیز سه سکه طلایی به موزیم ملی منتقل شده است و یک شی کوچک تاریخی مهر و موم شده که ماه گذشته از قسمت سر بودای 38 متره کشف گردید هنوز تصمیی برای انتقال آن اتخاذ نگردیده است.

وی اظهار امیدواری کرد که این آثار روزی به موزیم بامیان منتقل گردد، بامیان هنوز فاقد موزیم می باشد.
بودائیان 1600 سال پیش در بامیان می زیستند.

شنبه، آبان ۱۱، ۱۳۸۷

دين اسلام دين تروريست نيست

تتبع ونگارش: امين الدين سعيدي
مدير مسؤ ل بولتين دحق لاره جرمنی
saidafghani@hotmail.com

اگر ارشادات قرآني ، وهدايات ودساتير پيامبر بزرگ وار اسلام حضرت محمد صلۍ الله عليه وسلم بطور دقيق ، همه جانبه ، بيطرفانه ومنصفانه مورد تحليل وارزيابي قرار گيرد ، بوضاحت تام در خواهيم يافت که دين اسلام دين صلح ودين رحمت بوده ، ودر هيچ زماني دين تروريست وده ونخواهد بود.

پيامبر محمد صلۍ الله عليه وسلم براۍ گسترش صلح ، آرامش ورحمت مبعوث گرديده است . واقعآ هم دين که اساس آن رحمت باشد ، پيامبر آن نيز بايد پيام آور رحمت وصلح باشد . ( وما ارسلناک اِ لا رحمة للعالمين ) ( انبيا ء : ١٠٧ ) (وما تورا جز مايه رحمت براي جهانيان نفرستاديم).

همچنان پيامبر اسلام در اين مورد مي فرمايد : ( وأنا نبي الرحمة (
) ترمذي ،٢٠٦)و ( انما انا رحمة مهداة ) ( ابن کثير : ٣ / ٢٢١ ( .

در روايات اسلامي آمده است بعد از اينکه مسلمانان به فتح عظيم ( فتح مکه ( نايل ګرديدند ومسلمانان جوقه جوقه وارد شهر مکه ميگرديدند يکي از صحابه کرام ( سعد بن عباده ) که بيرق فتح را بدست داشت شعار ميداد : ( اليوم يوم الملحمة ... ) ( امروز روز كشت و كشتار است، ) ولى بمحض خبر رسيدن به پيامبر صلى الله عليه و سلم به على ابن ابى طالب دستور دادند تا پرچم را از دستش بكَشَد و فرمودند: ) بلكه امروز روز رحمت است ...) پس در روز عزت مسلمين بعد از آنهمه شكنجه و عذاب باز هم پيامبر اسلام از آنها انتقام نگرفت و آنروز فتح را بجاى كشت و كشتار و انتقام روز رحمت و سرفرازى اسلام دانست كه خود سبب اسلام اهل مكه شد بعد از اينكه درياى بيكران رحمت اسلام را برايشان آشكار شد.

همچنان در تاريخ اسلام آمده است : که صحابه کرام بعد از همه تجاوزات واهانت هاي که مشرکان مکه عليه پيامبر صلي الله عليه وسلم واصحابش ، روا داشتند . به نزد پيامبر اسلام عرض داشتند : يا رسول الله ! در حق اين قوم نفرين بفرستيد تا از شر آنها نجات يابيم . ولي پيامبر اسلام در جواب صحابه کرام فرمود : ( اِ ني لم أُبعث لعانآ واِ نما بعثت رحمة ) ( ابن کثير تفسير القرآن العظيم : ٣ / ٢١١ ) ( براي نفرين کردن فرستاده نشده ام بلکه براي رحمت فرستاده شده ام ) . واقعآ هم روش پيامبر اسلام ، روش عفو وگذشت روش رحمت ومرحمت بود( .


عسقلاني در کتاب خويش فتح الباري روايتي دارد : ميگويند محمد صلۍ الله عليه وسلم به قاتل کا کا خويش سيد الشهدا همزه که در جنګ احد توسط ( غلام حبشي ) به شهادت رسانيده شد ، وسينه مبارک اش توسط او وحشيانه پاره گرديد ، به او ګفت :( از پيش چشمانم دور شو که ترا نبينم ).

(پايه وستون شريعت اسلام را صلح ، رحمت وعدم خشونت ، تشکيل ميد هد . قرآن عظيم الشان وسنت پيامبر اسلام بر اصل صلح ورفتار مسالمت آميز تاکيد نموده وهمه هدايتش بر اين اصل نيز استوار ميباشد .)

قرآن عظيم الشان اعراب جاهليت را که با جنگ وخون ريزي عادت کرده بودند ، در اولين پيام خويش آنان را به صلح دعوت نموده وخطاب به آنان مي فرمايد :
( واِن جنحوا للسلم فا جنح لها وتو کل علۍ الله ) ( انفال : ٦١ ) ( چنان چه براي صلح آغوش گشودند ، تو نيز براي صلح آغوش بگشاي ) .

دين اسلام حتي در ميدان جنگ ونبرد هم خواهان صلح وآشتي است :

( ولا تقولوا لمن اَلقي اِليکم السلم لست مؤمنآ ) ( نسا ء : ٩٤ ) ( به آن که با شما از در آشتي وتسليم در ايد مگوييد که بي ايمان هستى ) . مفسرين بر اين عقيده اند که : اګر کسيکه با مسلمانان در حال نبرد ، اقدامي صلح جويانه بکند ، بر مسلمانان واجب است تا در مقابل آن به جواب مثبت بپردازند واز جنگ دست بردارند . ( قرطبي ، الجامع لاحکام القرآن : ١٤٠٥ : ٥ / ٣٣٦ والشوکاني فتح القدير : ١/ ٥٠١١٤ ) .

داستا ن هابيل وقا بيل در قرآن عظيم الشان يکي از نمونه عالي صلح وآشتي در دين مقدس اسلام بشمار ميرود . زمانيکه قابيل برادر خويش را تهديد به مرگ کرد، هابيل در جواب اش پيام آشتي وصلح را در پيش گرفت : ( لئن بسطت إلي يد ك لتقتلني ما أ نا بباسط يد ي إليك لأ قتلك إ ني أ خاف الله رب العالمين ) ( ما ئده : 28 ) ( اګر تو دست به کشتن من بزني من دست به کشتن تو نمي زنم . من از پروردگار جهانيان مي ترسم ) .

) سلام ) ( صلح ) يکي از نام هاي پروردگار ميباشد : ( هو الله الذي لا اله هو الملک القدس السلام... ) ( الحشر : ٢٣ ) ( اوست خداوندي که خدايي جزو او نيست ، فرمانرواي قدوس سلام ... )

قرآن عظيم الشان يکهزارو چهارصد سال قبل صلح جهاني را براي عالم بشريت مژ ده داده ومي فرمايد : ( يا ايها الذين امنو ا ادخلوا في السلم کا فه ولا تتبعوا خطوات الشيطان ... ) ( بقره : ٢٨) ( اي کسانيکه ايمان اورديد همگي در صلح در آييد واز پيروي را ه شيطان بپرهيزيد ... )

قرآن عظيم الشان التزام مسلمانان را به صلح وامنيت با زيبايي خاص خويش چنين بيان ميدارد : ( فان اعتزلوکم فلم يقاتلوکم والقوا اليکم السلم فما جعل الله لکم عليهم سبيلا )
( وقتيکه از شما دست بردارند وبا شما سر جنگ نداشته باشند وبخواهند از در آشتي باشما پيش آيند . خداوند راهي را براي شما عليه آنان قرار نداده است ) ( نسا ء : ٩٠ )

بر اين اساس آياتي که دلالت بر صلح وآشتي را دارد . نسخ نشده است وجنگ ومبارزه زماني رواست که صلح خواهي وجود نداشته باشد .

خواننده محترم !

اصطلاح ( سلام ) ( صلح ) ومشتقات آن در پيش از يک صد آيه از قرآن عظيم الشان بکار رفته در حاليکه اصطلاح ( جنگ يا حرب ) ومشتقات آن به جز در شش آيه از قرآن کريم تذکر نيافته است . ( الترمذي ، الشما ئل المحمديه )

پيامبر اسلام محمد صلۍ الله عليه وسلم از جمله اولين شخصيتي در عالم بشريت است که به ديپلوماسي واقعي صلح جويانه مبادرت نموده وسفيران خويش را براي برقراري روابط مسالمت آميز نزد دولت ها وامپراتوري زمان خويش گسيل داشته است، که از جمله ميتوان از ارسال نامه هاي صلح آميز به پادشاهان مصر ، پيزانس ، حبشه ، فارس وغيره ... نام برد.

( سلام ) مشتق از ( سلم ) ، ( سلام ) است اصطلاح ( السلام عليکم ) و ( عليکم السلام ) کلمات است که روزانه به ميلون ها مسلمان از طي قلب آن را بزبان جاري مۍ سازد که در اين اصطلاحات عالترين مفاهيم صلح وروستي نهفته است .
همچنان توجه نموده باشيد زمانيکه نام پيامبر اسلام ويا نام ساير پيامبران بزبان آورده ميشود عبارت( عليه السلام ) حتمآ در جنب آن اضافه ميشود .

خواهران وبرادران !

مسلمانان صادقترین انسانانی اند که همه روزه شعار صلح را ازصمیم قلب تمرین مینمایند وبهترین عبادت خویش را که نماز میباشد در روز پنچ بار به عالترين شعار صلح و دوستي به شعار ( السلام عليکم ورحمة الله وبرکاته ) یکبار بطرف راست به نصف مردمان جهان وباز یکبار بطرف چب به نصف دیگری ازمردمان جهان پايان ميرسانند .

مؤرخين مينويسند که پيامبر اسلام در مکه هيچ گاه به عمليات نظامي وامور حربي مشغول نشد . ولي زمانيکه به مدينه منوره هجرت نمود ، ومسلمانان مورد آزار وتجاوز قرار گرفتند ، وجهاد بر مسلمانان فرِ ض گرديد ، همان بود که مسلمانان بخاطر دفاع از خود وحکومت خويش پرداختند.

در احاديث متبرکه تذکر رفته است که : پيامبر اسلام حضرت محمد صلۍ الله عليه وسلم زمانيکه گروههاۍ حربي ونظامي خويش را به سوي جبهات دفاعي اعزام ميداشت اکيدآ به ايشان هدايت ميفرمود : ( ... ولا تقتلوا شيخآ فانيآ ولا طفلا صغيرآ ولا امرآة ولا تغلو ا واصلحوا واحسنوا ان الله يحب المحسنين ) ( الشامي ١٣١٤ : ٧ / ٦ )

( موسفيدان ، پيرمردان ، اطفال وزنان را بقتل نرسانيد ، خيانت نکنيد ، صلح را در پيش گيرد ، نيکي کنيد ، که پروردگار نيکو کاران را دوست دارد )
. اين است عظمت اسلام اين است زعامت عالم بشريت که همه فرموده هايش برمفاهيم صلح ،مرحمت ، وعطوفت استوار بوده و پيروان خويش را به امر مقدس صلح دعوت نموده است وتهمت هاي قتل ، ترور از جمله شعار هاي است که دشمنان اسلام به منظور لکه دار شدن اسلام به آن دامن ميزنند .
همه مفسران ، دانشمندان وفقهاي اسلام بر اين باور وعقيده اند که اصل در روابط مسلمانان با ديگران بر صلح ومرحمت مبتني است ، وجنگ يک وضعيت عارضي است که بر دفع تجاوز وپيشتيباني ازدعوت اسلامي ضرورت مي يابد و در آن سيطره وغلبه بر ديگران جايي ندارد .

از ابن تيميه ( رحمة عليه ) نقل شده است که مۍ فرمايد :

(جنگ با آناني رواست که با ما بر سر عمل کردن به دين مۍ جنگند ) اسلام با آناني که خواهان صلح اند ، صلح مۍ کند ، دين اسلام سر جنگ را ندارد ولي با کسانيکه با مسلمان وارد جنگ شوند ويا مانع دعوت مسلمانان گردد به آنان به مبارزه بر مۍ خيزد . جهاد با حجت وبيان با توسل به زور مقدم است .

محمد عبده مۍ گويد : ( خداوند جنگ را براي خون ريزي وگرفتن جان ديگران يا توسعه نفوذ بر ما واجب نگردانيده ، بلکه جنگ را براۍ دفاع از حق وپيروان آن وحمايت از دعوت واجب کرده است .

مصطفي السباعي مۍ گويد : ( اصل در روابط ما با همه مليت ها بر صلح ، ترک مخاصمه وجنگ واحترام عقايد ، آزادي ها ، اموال وارزش ها ديگر ملل قرار دارد . ) (القاسمي ، ظافر ، الجهاد والحقوق الدوليه في الاسلام چاپ بيروت ، ١٩٨٢ : ١٨٧ و٣٠٩ )

عباس عقاد يکي از مشهور ترين دانشمندان ونويسند گان مصري کتا بي در رد افترات عليه اسلام تحت عنوان ( حقائق الاسلام وآبا طيل خصومه ) تدوين داشته است .

نويسنده در بخش از کتاب خويش : در باره نسبت دادن شمشير با اسلام مينويسد :

( تاريخ دعوت اسلامي به اثبات رسانيده است : که مسلمانان پيش از آن که قادر باشند آزار وشکنجه مشر کان را از سر راه خويش دور نمايند ، خود قرباني خشونت ها وشکنجه مشر کان قرار گرفتند . از خانه وکاشانه خويش بيرون رانده شدند وراه حبشه را در پيش گرفتند ودر نهايت به آن سر زمين پناه بردند . مسلمانان هيچ گاه به زور متوسل نشدند مگر در برابر زور که منطق نمي پذيرد . هر گاه به مسلمانان تعر ض نشود ، از آنان بدي سر نزده است ، بر خورد مسلمانان با دولت حبشه مبين چنين واقعيت است .

در جزيرة العرب جنگي ميان مسلمانان وقبايل عرب در نگرفت جز آن که ما هيت دفاعي داشت يا هدفي پيشگيرانه دربين بود . حق شمشير برابر با حق زندگي است . هر جا اسلام دست گرفتن شمشير را لازم دانسته است از باب اضطرار وبراي حق در زندگي بوده است . حق زندگي در اسلام يعني حق آزادي در دعوت وعقيده ...

اگر به نقشه فعلي جهان نظر بیاندازيم در خواهيم يافت که شمشير جز در اندک مواردي موجب نفوذ اسلام در جهان نشده است . سر زمين هایي که جنگ در آن کمتر روي داده است بيشترين مسلمانان را شامل ميباشند که نمونه بارزي آن کشور هاي چون اندونيزيا ، هند ، چين ... وغيره ميتوان نام برد . بر اين اساس ، طبق حقوق اساسي اسلام ، رابطه ميان ملتها بر روابط مسالمت آميز مبتني است وتوسل به جنگ در اسلام به واقع دفاع در برابر جنگي است که آتش آن را ديگران روشن ساخته اند . اسلام در مفهوم کلي از دو کلمه : ( دين وصلح ) تر کيب يافته است . ( العقاد ، عباس محمد ، حقايق الاسلام واباطيل خصومه ، ١٩٦٦ : ٣٠٠ – ٣٠٩)

داکتر زحيلي مۍ گويد :

جنگ با ملل غير مسلمان که با مسلمانان دشمني ندارند وآنان را در عمل به دينشان آزاد مۍ گذارند روانيست ونبايد روابط مسالمت آميز با آنان را قطع کرد ، زيرا اصل بر صلح است . ( الزحيلي ، وهبة العلاقات الدوليه في الاسلام مقارنة با لقانون الدولي الحديث ١٩٩٧ : ١٠٢ )

بنابر اين گفته کساني را که گويند : شر يعت اسلامي در اغلب موارد ، شريعتي مبتني بر جنگ وشمشير است ، بر داشتي بي اساس بوده وبه هيچ صورت با مفهوم ومحتوي دين مقدس اسلامی مطابقت نداشته ، ندارد ونخواهد داشت .
مشهور ترين آيه قرآن عظيم الشان که از آن در باره جنگ ذکر بعمل آمده است : ( آيه : ٢٦ سوره توبه است : ( وقاتلوا المشرکين کافة کما يقاتلوکم کافة واعلموا آن الله مع المتقين ) در تفسير اين آيه مبارکه مفسرين مينويسند :

١- هدف اين آيه مبارکه حفظ حق حيات انساني است . بر اين اساس چنانچه دشمنان اسلام همگي قصد سلب حيات مسلمانان را داشته باشند، ضروري ولازمي ومنطقي است که مسلمانان نيز به دفاع از حق خويش که حق مشروع است در برابر آنان ايستاده شوند و را ه مقاومت را در پيش گيرند وطوريکه برای همه معلوم است که چنين دفاعي با فطرت انساني نيز ساز گار است .

٢- در آيه مبارکه آمده است : که چون آنان قصد جنگ با همه شما دارند ، شما نيز با آنان کار زار جنگ کنيد . بنابراين آنان هستند که به مسلمانان تعرض مۍ کنند ومسلمانان نيز در جواب اقدام تجاوز کارانه دشمن با تمام توان با مقابله دعوت شده اند.

در ادامه آيه مبارکه که از کمک وياري پروردگار با اهل تقوا يادي بعمل آمده است ، خود مبين رعايت اصول انساني در جنگ است . ( تفسير طبا طبايي : ٢ /٦٥ -٦٨ و٩/٢٧ )

غزوات پيامبر صلۍ الله عليه وسلم :

اگر غزوات پيامبر صلي الله عليه وسلم بطور دقيق مورد تحليل ومطالعه قرار گيرد در خواهيم يافت که همه غزوات پيا مبر صلي الله عليه وسلم ماهيت دفاعي داشته وبا اصل اصول صلح ومر حمت ساز گار است .

غزوات اسلام به هدف اجبار مردم براي پذيرفتن دين جديد نبوده ، زيرا دين در ما هيت خود اجبار را نمي پذيرد . همه در گير هایي که در عصر رسالت صورت گرفته مقاومت بوده وهر کدام آن بر حسب شرايط واقتضاي خاص ، هر در گيري به هدف دفاع از هويت اسلامي صورت گرفته است .

اين مشر کان بودند که محمد صلۍ الله عليه وسلم ويارانش را از ديار شان بيرون کردند اگر ياران پيامبر صلۍ الله عليه وسلم را از خانه وکاشانه شان بيرون نمي راندند ، وباز در مدينه عليه شان جنگ وتجاوز را روا نمي داشتند به هيچ صورت جنگي صورت نمي پذيرفت . ولي همين مشر کين مکه بودند که عليه مسلمانان در مدينه هجوم را براه انداختند وميخواستند پايتخت مسلمانان را در مدينه در براه انداختن جنگ هاي احد واحزاب نابود کنند . ولي ساير غزوات پيا مبر صلۍ الله عليه وسلم که نام جنگ به ايشان گذاشته شده است ، جنگ نبوده بلکه حالات دفاعي بخود داشت وتقريبآ ميتوان آنرا شبيه جنگ مسمي ساخت تا جنگ به مفهوم واقعي آن .

ما ميتوانيم از روابط حسنه ومسالمت آميز مسلمانان ودولت اسلامي شان با دولت حبشه در صدر اسلام ياد آوري كنيم .

مسلمانان زماني متوسل به زور شدند که ديگران با توسل زور مانع استقلال وآزادي آنان در عمل به دينشان شدند . ( العقاد عباس محمد ، حقايق اسلام وابا طيل خصومه ، ١٩٩٦ : ٣٠٠ – ٣٠٥ )

مفهوم جهاد در اسلام :

در اين اواخر در وسايل اطلاعات جمعي سؤا لات مطرح ميگردد ، بد ين عنوان که : در شرايط فعلي که شرايط صلح است ، هدف از جهاد چیست ؟

ميخواهم کوتاه ومختصر به عر ض بر سانم که هدف جهاد تآ مين امنيت وتضمين حاکميت واستقلال ودفاع از امت اسلامي است .

جهاد براي استقرار صلح وحمايت از اديان آسماني فرض گرديده است . قرآن عظيم الشان نيز به آن تاکيد ورزيده است : ( ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع وبيع وصلوات ومساجد يذکر فيها اسم الله کثيرآ ولينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز ) ( حج : ٤٠ ) ( واگر خداوند بعضي از مردم را به دست بعضي ديگر دفع نمۍ کرد ، هم صو معه های راهبان وهم معابد ( مسيحسان ) وهم عبادتگا ه هاي ( يهوديان ) وهم مساجد ( مسلمانان ) که نام خداوند در آنها بسيار ياد مۍ شود، ويران مي گرديد ، وخداوند تواناي پيروزمند است . )

جهاد هيچ گاه مفهوم جنگي ديني براۍ وادار کردن ديگران براي پذيرش دين اسلام نداشته وندارد .وچنين برداشتي به ماهيت، روح وجوهر دين مقدس اسلام وروح هدايات قرآن عظيم الشان ( لا اکراه في الدين ) که براي آزادي عقيده اعلان شده است نا ساز گار ودر تضاد ميباشد . ( القاسمي ١٩٨٢ : ١٨٨ )

در تاريخ زندگي پيامبر اسلام حضرت محمد صلۍ الله عليه وسلم ديده نشده که يک نصرانى را به اين دليل که اسلام را قبول نکرده است به قتل رسانده باشد . بلکه بالعکس پيامبر اسلام با نصاراى نجران با اکرام برخوردکرده است وحتي براي آنان اجازه داد ه است تا در مساجد مسلمانان به عبادت خويش بپردازند .

مورخين بهترين دوران را مر حله دوساله صلح حد يبيه ، صلح که بين مسلمانان وقريش صورت گرفت ياد مۍ نمايند . در اين دوسال تعداد زيادي از مردم به دين اسلام مشرف شدند که تعد اد شان بيش از تعداد کساني است که قريب بيست سال از آغاز اسلام تا زمان عقد اين پيمان مسلمان شده بودند . ( الاسلام ومنطق القوة : نويسنده فضل الله ١٩٨١ : ٢١١ )

چنانچه گفتيم يک بار ديگر با قاطعيت تام حکم ميکنيم که روابط ميان جهان اسلام با غير مسلمان بر اصل متين صلح مبتني بوده که در صورت تعرض نظامي به سر زمين اسلامي در قالب حق دفاع مشروع وقانوني تو جيهه ميشود ودفاع مشروع نيز حقي است که در حقوق بين الملل هم پذيرفته شده است وماده ٥١ منشور سازمان ملل متحد نيز بدان تصريح نموده است .

همچنان اگر دين اسلام را دين کامل بدانيم منطقي است که در جنب مجموع مقررات اخلاقي وقواعد مورد نياز زندگي ، به قواعد جنگي وصلح وروابط خارجي نيز پرداخته است ، زيرا در زندگي بشر از جنگ وصلح خلاصي نيست مگر موجوديت چنين قواعد ومقر راتي در يک نظام حقوقي نمي تواند دليلي بر دائمي بودن يک وضعيت در آن نظام دانست وچنين نتيجه گرفت که چون در اسلام جهاد فرض گرديده است پس مسلمانان همواره در جنگ دائمي با غير مسلمانان به سر مي برند .

همچنان قابل تذکر است که آيا اديان ديگر هميشه در صلح زندگي کرده اند وهر گز دست به جنگ نزده اند ؟ مگر در تاريخ نصرانیت جنگ متعددي براي نصرانی کردن ديگران صورت نگرفته است ؟ آيا ميتوان جنگ هايي را که نصاری براه انداخته اند به حساب دين حضرت عيسي عليه السلام که بعنوان دين صلح ياد ميگردد حسا ب کرد ؟

بلي آناني که ميگويند که اسلام دين شمشير است اگر هدف شان از دين شمشير آن باشد که اين دين جهاد وبخصوص جهاد نظامي را بر پيروان خويش فرِض گردانيده است ، سخن بجا ی گفته اند ولي اگر هدف شان اين باشد که دين اسلام به زور شمشير منتشر شده است در اشتباه اند ، زيرا دين اسلام دين عقل ومنطق است واز راه عقل ومنطق جهانشمول شده است .

دين اسلام پيروان خويش را هميشه به استدلال ، منطق وبرهان دعوت نموده ميفرمايد ( : ادع الي سبيل ربک با لحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتي هۍ احسن )( به راه پروردگارت با حکمت وپند هاي حسنه فراخوان ، وبا آنان به طريق وشيوه اي که بهتر است مجادله ومقابله کن ) ( نحل : ١٢٥ )

مسلمان کردن ديگران را به زور وجبر نمي توان دعوت مشروع بحساب آورد .

دعوت اسلام هيچگاه از روش مسالمت اميز خويش که پيروي از رويه احسن که قرآن عظيم الشان وسنت پيامبر صلۍ الله عليه وسلم بدان تاکيد ورزيده است وبراي پيروان خويش بدان امر نموده است ، دور نخواهد شد .

دين اسلام دين اعتقاد وباور قلبي است که با اراده واختيار بايد آنرا پذيرفت نه با قهر و غلبه وشمشير . دعوت اسلام منحصر به زبان نيست ، بلکه در عمل بايد نشان داد که دين اسلام دين صلح ، صفا ، دين رحمت ومرحمت است .
بلي اسلام داراي شمشير است ولي براي دفاع ورفع موانع از دعوت ونه براي هجوم وغلبه بر ديگران.