Pages

جمعه، دی ۱۳، ۱۳۸۷

به کابل می روی...

من اختر هستم از آلمان. خوشحالم که به جمع وبلاگ نویسان فارسی زبان و کانون وبلاگ نویسان افغان پیوستم
اولین مطلبم را ترجیح دادم که در مورد کتاب سیزده دختر افغان از ایران بنویسم. این کتاب که در مورد سیزده دختر افغان در خانه کودک شوش است اولین ناشر ایرانی زن در آلمان به زبان آلمانی چاپ کرده که امیدوارم به زودی به زبان های دیگر هم چاپ بشه. اگر کسی از این دختران اطلاعی دارد خوشحال میشم که با من تماس بگیرد چون تصمیم دارم با اون ها در مورد شرایط فعلی شون مصاحبه کنم.
در زیر مطلبی در مورد این کتاب می خونید که توسط دوست و همکار ژورنالیست آقای طالعی نوشته شده و در سایت های شهروند کانادا و گویا نیوز چا پ شده.
امیدوارم که دوستان افغان در پخش این کتاب با ناشر کتاب که ایمیلش در زیر مطلب هست همکاری کنند.
اختر ـ آلمان

جواد طالعی، شهروند (کانادا)

۱۳ دختران نوجوان افغان، در دوران اقامت اجباری خود در ايران، به همت خانه کودک شوش، در عرصه نوشتن نثر و شعر استعداديابی شدند، يکی از آن ها جايزه هانس کريستيان اندرسن را ربود و اکنون دستچين نوشته های آن ها به زبان آلمانی در يک کتاب منتشر شده است.

"دختران افغان گزارش می دهند: به کابل می روی"* عنوان کتابی است که اخيرا به همت "نشر پامس" در آلمان وارد بازار کتاب شده است. کتاب، گزيده شعرها و نثرهای کوتاهی را در بر می گيرد که سيزده دختر۱۱ تا ۱۷ ساله افغان، پس از گذراندن کارگاه های آموزشی ی خانه کودک شوش (در جنوب تهران) نوشته اند.

نويسندگان نوجوان، در دوران کودکی، هنگامی که ترس و نکبت طالبان بر افغانستان حاکم بود، مجبور شدند افغانستان را همراه خانواده هاشان ترک کنند و به ايران پناه ببرند. آنان، در محله های فقيرنشين جنوب تهران اقامت گزيدند. بعدها به وسيله مددکاران خانه کودک شوش، به کارگاه های آموزشی اين مرکز راه يافتند و در آنجا استعدادهاشان برای نوشتن کشف شد. خانه کودک شوش يکی از قديمی ترين و شناخته شده ترين مراکز وابسته به انجمن حمايت از حقوق کودکان است.

يکی از سيزده دختر نوجوانی که نوشته هاشان در کتاب "به کابل می روی" عرضه شده، "زهره ظريفی" است. او حتی موفق شد با شرکت در مسابقه ی دويستمين سالگرد تولد هانس کريستيان اندرسن، جايزه اين مسابقه را در دو بخش شعر و دستنوشته دريافت کند. دويستمين سالگرد هانس کريستيان اندرسن نويسنده دانمارکی داستان های کودکان، در ماه مارچ سال ۲۰۰۵ ميلادی برگزار شد.

تلاش های نخستين ناشر زن ايرانی در خارج کشور

داستان انتشار نوشته های دختران جوان و نوجوان افغان به زبان آلمانی خود خواندنی است:

نشر پامس، با مشارکت نينا انتصاری و بيانکا دوستدار، چند سال پيش در شهر کلن آلمان پاگرفت. نينا انتصاری که در سال های گذشته آثار بسياری از نويسندگان ايرانی را آماده چاپ کرده بود، اين بار به عنوان يک ناشر، ابتدا کتاب "زيستن در آلمان" را از سعيد ميرهادی (شاعر ايرانی مقيم آلمان) به فارسی ترجمه کرد و منتشر ساخت. بعد مجموعه قصه "غوررآپ غوررآپ" اثر بهمن فرسی را منتشر کرد و به سراغ طنز دوران مشروطيت رفت و نمايشنامه "ضيافت ديوانگان" اثر جليل محمدقلی زاده را با ترجمه فارسی يونس اسکندری در اختيار دوستداران اين نمايشنامه نويس جسور قرار داد. در ضيافت ديوانگان، محمدقلی زاده باورهای خرافی مردم روزگار خود را، با طنزی گزنده و بی پروا، به سخره گرفته است.

در دنباله اين فعاليت ها، نخستين زن ناشر ايرانی مقيم خارج کشور، از پروژه ای آگاهی يافت که اجرای آن از سال ۲۰۰۲ ميلادی به وسيله "کميته پرورش هنری کودکان کار و خيابان" در خانه کودک شوش تهران آغاز شده بود. مربيان و مددکاران خانه کودک شوش، ابتدا ۸ دختر افغان را جذب اين پروژه کردند و بعدها تعداد اين هنرآموزان ۱۱ تا ۱۷ ساله به ۱۵ نفر رسيد. در چارچوب اين طرح، مجله ای با نام "چرخ دستی" تهيه شد که دختران افغان می توانستند آنچه را می نوشتند در آن منتشر کنند و از اين طريق استعدادهای خود را پرورش دهند.

دختران افغان به کجا رفتند؟

با خلع قدرت طالبان به وسيله آمريکا و متحدينش، جمهوری اسلامی ايران فشار بر پناهندگان افغان را برای بازگشت به کشور جنگ زده شان آغاز و قدم به قدم تشديد کرد. به اين ترتيب، اغلب دختران نوجوان افغان ناچار شدند همراه با خانواده های خود ايران را ترک کنند، اما هيچکس نتوانست دريابد که چه تعداد از آنان به افغانستان و چه تعدادشان به کشورهای ديگر مهاجرت کردند.

آگاهی از تلاش های انسانی خانه کودک شوش، خانم نينا انتصاری را واداشت که به جست و جوی مسئولان اين مرکز بشتابد و سرانجام با جاويد سبحانی (مسئول بخش پژوهش ها) و بهرام رحيمی (از کنشگران اصلی خانه کودک شوش) تماس برقرار کند. آن ها پس از تماس های متعدد و توضيحات جامع پيرامون روند پرورش استعداد کودکان کار و خيابان، بخشی از نوشته ها و شعرهای ۱۳ دختر افغان را به آلمان رساندند. اين کارها، به سفارش نشر پامس به وسيله خانم سوزان باغستانی به آلمانی ترجمه شد و اکنون روانه بازار کتاب شده است. سوزان باغستانی، تا به حال آثار چند نويسنده ايرانی را به آلمانی ترجمه کرده و با بنگاه های نشر معتبر اين کشور همکاری فعال دارد.

دختران نوجوان افغان که آثارشان در مجموعه "به کابل می روی" آمده، به ترتيب چاپ آثارشان عبارتند از:

- پروين عباسی، ۱۵ ساله از هرات.

- نسرين عباسی ۱۷ ساله از هرات.

- آرزو احمدی ۱۶ ساله از هرات.

- منيره احمدی ۱۷ ساله از هرات.

- ناهيد احمدی ۱۷ ساله از پروان.

- نويده احمدی ۱۴ ساله از پروان.

- زهرا جعفری ۱۶ ساله از هرات.

- فاطمه خاکسار ۱۳ ساله از چاريکار.

- فريبا خالقی ۱۱ ساله از تخار.

- آرزو مهر ۱۶ ساله از کابل.

- ماريا مهر ۱۷ ساله از کابل.

- ثانيه مهر ۱۵ ساله از کابل.

- زهره ظريفی ۱۶ ساله از گلبهار.

۵۸ شعر، خاطره و قطعه ادبی از سيزده دختر افغان که نام برديم، در کتاب "دختران افغان گزارش می دهند: به کابل می روی" گرد آمده است. "برای هانس کريستيان اندرسن با عشق" عنوان شعر کوتاهی است که زهره ظريفی آن را سرود و به خاطر آن جايزه دويستمين سالگرد تولد نويسنده دانمارکی را به خود اختصاص داد:

برای هانس کريستيان اندرسن، با عشق

آسمان را دوست دارم

با ستارگانش

آسمانی که پر از قصه های توست

به آن نگاه کردی

در هر ستاره يک قصه پنهان بود

که تو آن را به زيبائی نوشتی :

"جوجه اردک زشت"

"بلبل"

"بندانگشتی"

همه و همه را نوشتی.

راستی بعضی جاهای آسمان

ستاره ای ندارد

نکند نمی خواهی پرش کنی؟

می دانم که باز ستاره ای ديگر در آسمان روشن خواهی کرد

چون همه کودکان جهان

در انتظار يک ستاره ديگر هستند.

و قطعه ای هم از پروين عباسی ۱۵ ساله:

ای سرزمينی که به من جا دادی!

سلام، سلامی به گرمی خورشيد

سلام به شهری که مرا در خود جا داد تا از شر توپ و تانک در امان باشم.

نمی دانم بايد از جنگ ممنون باشم يا متنفر؟ از اين که مرا دوباره به ايران فرستاد خوشحال باشم يا غمگين؟

از وقتی که خودم را می شناسم در ايران بودم

من به اينجا عادت کردم و احساس آرامش می کنم

چون که وقتی می خوابم، صدای تانک هائی را که خانه ها را خراب می کنند نمی شنوم و خواب آن ها را نمی بينم.

اما برای هم وطنانم خيلی ناراحتم.

اين نامه ای بود از من برای ايران.

و يک يادآوری:

نشر پامس، علاقمند است دريابد که اين دختران مستعد افغان، پس از آن که مجبور به ترک خاک ايران شدند، به کجا رفتند؟ چه کردند؟ آنچه در خانه کودک شوش آموختند، در روند رشد شخصيتشان چه تاثيری داشت و امروز کجا هستند و چه می کنند؟

نشر پامس، از آفرينندگان اصلی کتاب "به کابل می روی" می خواهد که اگر از طريق اين کتاب يکديگر را بازيافتند، با دفتر پامس تماس بگيرند. شايد در ميان آنان باشند زنانی که در اين سال ها در زادگاه خودشان يا در کشورهای مختلف جهان، استعدادهای خود را بهتر از گذشته پرورش داده اند و مشغول انتقال تجربه ها و آموخته های خود به ديگران هستند.

آدرس تماس

entesari@t-online.de


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر