Pages

پنجشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۸

تجاوز بر دختری هفده ساله در یک کلنیک صحی کابل

م. ع. بشارت

"به من دروغ گفتند. گفتند دخترت باید در اتاقی بستری شود که شما نمی توانید در آن اتاق داخل شوید. آن اتاق مخصوص مریضان است و وارد شدن پایواز ها در آن ممنوع است. مرا در دهلیز منتظر نگهداشتند و چند ساعتی گذشت تا دخترم را بیرون آوردند. وقتی دخترم را دیدم حالی خیلی بدی داشت. وقتی از داکتر پرسیدم گفت تأثیرات دوا ها است. چند ساعتی دیگر بهتر می شود. به هزار مشکل به خانه رفتیم در حالی که وضع دخترم خیلی بد بود.

با گذشت چند ساعت در خانه، حال دخترم بهتر شد و شروع کرد به گریه کردن. وقتی دلیل گریه او را پرسیدیم، ماجرای تجاوز برخودش را توسط داکتر کلنیک برای ما گفت. نمی دانستیم چه کار کنیم. تمام اعضای خانه مرا ملامت می نمودند که بی پروایی نمودم و گذاشتم دخترم را تنها در یک اتاق بستری کنند. به شدت خودم را ملامت نمودم که چرا حرف های آنها را باور کردم و خودم همراه با دخترم داخل اتاق نرفتم. من تازه پی بردم که کار داکتران یک فریب بوده و با استفاده از این فریب دخترم را بیچاره نموده اند"

این قضیه در یکی از کلنیک های شهر کابل صورت گرفته و ماجرا را از cبان مادر دختری که مورد تجاوز قرار گرفته بود، می شنیدیم.

ظاهرا دختر این خانم مریض بوده و همراه بامادرش به یکی از کلنیک های شهر کابل مراجعه می نماید که متـأسفانه به شکل خیلی فجیعی مورد تجاوز فرار گرفته و بد بخت می شود.

به گفته این مادر کسانی که آنروز در این کلنیک بودند، شامل یک داکتر، یک فارماسیست و یک کارگر این مرکز صحی می شد که با استفاده از فریب و نیرنگ، دختر بیچاره را در اتاقی خاصی برده و شخص داکتر او را مورد تجاوز فرار داده است. او برای خاموش ساختن دختر بیچاره از دوای استفاده می کند که وضعیت عادی او را بهم زده و حتا بیهوش می کند. برای همین او مجبور می شود تا دختر را ساعت ها در اتاقش نگهداشته و با بهتر شدن وضعیت این دختر در حالی که بد بختش نموده بود، از کلنیک رخصت می کند. به گفته مادر این دختر دخترش تنها از طرف داکتر کلنیک مورد تجاوز جنسی قرار گرفته ولی دو نفر دیگر در حالی که با او همکاری نموده است از افشای این جنایت خودداری نموده اند.

قسمت بسیار تأثر اور این قضیه وقتی شروع می شود که بعد از مراجعه خانواده این دختر به پولیس و سارنوالی، بالاخره دستگاه های عدلی و قضایی کارش را شروع می کند.

در مرحله اول هر سه نفر که در این ماجرا دست داشته بودند، دستگیر می شوند ولی بعد از فیصله محکمه ابتدائیه دو نفر از همکاران داکتر برائت گرفت، رها می شوند در حالی که شخص متجاوز یعنی جناب داکتر تنها به سه سال حبس نتفیذی، محکوم می گردد.

بدون تردید این یکی از جالب ترین کار های دستگاه های عدلی و قضایی کشور ما است که می تواند سوالات خیلی جدی را در اذهان عامه ایجاد نموده و حتا اعتماد مردم را نسبت به کار کرد های این قوه از بین ببرد.

می خواهم بگویم؛ تجاوز بر یک دختری که هنوز هفده سال دارد آن هم با استفاده از فریب و موقعیت شغلی، همچنان بکار بردن دارو های بیهوشی برای اغقال یک دختر مریض، خود یکی از بد ترین موارد جنایت است که باید جزای آن خیلی بیشتر از مثلا سه سال حبس، باشد.

در حقیقت این فقره با توجه به مواد قانون مدنی که به تعریف کودک ارتباط می گیرد، شامل تجاوز برکودکان شده و مبتنی بر فرمان رئیس دولت باید به شکل خیلی جدی پیگیری شده و اشد مجازات را ایجاب می نماید. همچنان همدستان این جنایت مبنتی بر اسناد قانونی به عنوان شریک جرم و یا حد اقل همکاری در تحقق جرم و از این هم گذشته به عنوان کسانی که جرم را مخفی نموده اند مجازات می شدند. در حالی که متأسفانه نه تنها مجازات نشده اند بلکه برائت گرفته و آزاد شده اند.

مزید بر این فیصله این محکمه محترم، کوچک ترین توجه به سرنوشت بر باد رفته این دختر ننموده و با اصدار حکم حبس، به صورت عریان موارد حق العبد این قضیه را از چشم انداخته است.

بدون تردید زندگی این دختر بیچاره و بد بخت از این به بعد با توجه به نوعی مناسبات و روابط حاکم در جامعه ما، با مشکلاتی زیادی روبرو خواهد بود. ممکن این مشکلات او را حتا در خانه و در روابط بین اعضای خانواده نیز رنج داده و تحقیر نماید. چیزی که قابل پیش بینی بوده و احتمال تحقق آن خیلی زیاد است.

او بی آن که گناهی را مرتکب شده باشد، باید تمام عمرش را سر افگنده و شرمساز زندگی نموده و با سوالاتی زیادی در روابطش باید مواجه گردد. او بدون این که بخواهد گرفتار وضعی در زندگیش شده است که خیلی بهتر از زندگی یک متهم نیست. او تمام ارزو هایش را که معمولا یک دختر در سن و سال او دارد نابود شده قبول نموده و هرگز به آینده اش دلگرمی خاصی نخواهد داشت.

تمام این ها فقط به خاطر جنایتی است که یک انسان بی احساس با استفاده از موقعیت شغلیش بر او تحمیل نموده و او را مورد تجاوز جنسی قرار داده است.

براستی اجرای مجازات به این سبکی نمی تواند پیامد های بدتر از این را در جامعه ما داشته و سبب تحریک خیلی از ادم های دیگر در موقعیت این داکتر به اجرای عملی از این نوع گردد؟ بدون تردید جواب همه مثبت خواهد بود. زیرا این را همه می دانند که یکی از دلایل باز دارنده جرایمی از این دست، مجازاتی است که مبتنی بر قانون و مقررات در انتظار افراد مجرم است. ولی موجودیت سیستم معافیت و برخورد مدارا با مجرمین مشکلاتی بزرگی را ببار آورده و بدون تردید سبب افزایش موراد جنایت از این نوع می گردد. که امید واریم دستگاه های عدلی و قضایی کشور بیشتر از این توجه نماید.

وبلاگ نویسنده: از ورای اشک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر