خشونت و کشتار بنیادهای اخلاقیِ جامعهی ما را ویران کرده است. آنچه اکنون در دنیای تیره و تارِ کسوفِ اخلاق میدرخشد ابتذال است؛ ابتذال نه به حیثِ یک امر استثنایی، بلکه به صورت قاعدهی زندگی زندگیِ ما را ساخت می دهد. روشنترین نمودِ این ابتذال را در ویرانیِ گفتار و زبان، به ویژه در نشریههای «خلقالساعه» و غیرِ حرفهای میبینیم که حتی کوچکترین اصولِ اخلاقِ حرفهای را رعایت نمیکنند.
در واقع این نشریات که هرکدام توسط دوسه نفر آدم مبتذل و بی سواد اداره می شوند، نه اهدافِ فکری دارند، نه تصمیمِ اخلاقی و نه حتی توانِ کار حرفهای را در خود میبینند؛ یک مشت افرادِ بیمسئلهی هستند که برخی ( فی المثل عباسِ آرمان) به صورت کمیونتیهای خانوادگی در مردابِ ابتذال در بهدر، دفتر به دفتر، کمپاین به کمپاین به دنبال پولـاند و دیگر هیچ. اگر از کاندیدای حمایت میکنند، بدان جهت نیست که از نظرِآنان شایسته است، برای آنها اول پول است، آخر پول، ظاهر پول و باطن پول.
یکی از نمونههای بارز این ابتذال و عمل غیر حرفهای، نشریة خلقالساعه، خانوادگی و معطوف به انتخابات «بهسوی فردا» است که برای دستیافتن به پول از هیچ تهمت و افترایِ ابا نمیورزد و اگر نگوییم کل مطالب و اخبار، به یقین بیش از هشتاد درصد آن سرقتِ انترنتی است. این نشریه که صاحبامتیازِ آن آقای «عباسِ آرمان(قصهنویس)» و مدیرِ مسئولِ آن همسرِ ایشان «معصومهمحمدی» است نه تنها مطالبی نویسدگانی را که هم برای مردم و هم برایِ خودِ آقای آرمان شناختهشدهاند با کمالِ وقاحت و بیرحمی دزدی میکنند، بلکه تلاش میکنند دیگران را درگیرِ بازیهای مبتذلی کنند که خود شان تا فرقِ سر در آن غرقـاند. بسیار روشن است که هدفِ این نشریه نه آگاهی رسانی است، نه ترویجِ فرهنگ و پرداختن به مسایلِ فکری و سیاسی، بل دریافتِ صله،ـ آنهم به حقیرانهترین وجه - از دربار است و چنانکه خودِ عباسِ آرمان میگوید:«ما فقط به خاطرِ صفحة اخیر که تبلیغاتِ آقای کرزی است، این روزنامه را نشر میکنیم، بقیه اش را هم از انترنت میگیریم و البته منبع نمینویسیم، کسی هم نمیداند. فکر، قوم، ایمان و اخلاق را بگذار، پول را بچسپ»
لزومی ندارد زبانِ پاکِ قلم را به بدگویی بیالاییم و ما نیز همچون حشراتِ دنیای ظلمانیِ ابتذال مانندِ عباسِ آرمان ابزارِ بازی های شیخ آصف محسنی شده و در این بازیِ مبتذل سهم بگیریم، فقط در برابرِ افتراء که این نشریه تحتِ عنوانِ «مکثی بر "دنکشوتیسمِ سیاسی" نوشته علیامیری» اشارة کوتاهی داشته باشیم:
1- نخستین پرسشِ اخلاقی این است که چرا آقای آرمان نوشتهای آقای علی امیری را که مدتها پیش در سایتِ «جمهوریِ سکوت» نشر شده بود، بدون اجازة نویسنده و اطلاعِ مدیر سایت آن هم با تغییر عنوان و بدون ذکر منبع نشر کرده است؟ و چرا این نشریه که دیگران را به پرهیز از سرقت موعظه میکند، خود بزرگترین سارقِ انترنتی است و تمام اطلاعاتش را از انترنت دزدی می کند؟ چگونه کسی چون آقای آرمان که خود قصهنویس است مرتکبِ این خطای عظیم میگردد و برایِ دریافت هرچه بیشتر صلهی دربار، بیآنکه حقِ معنویِ نویسنده و یا سایتِ جمهوریِ سکوت را در نظر گیرد، آن را نشر میکند؟ در صورتی که از طریقِتلفن و یا امیل میتوانست از نویسنده یا مدیر سایت اجازه بگیرد. آیا این اوجِ ابتذال نیست؟ آیا جز کسی که نه تنها مبتذل است، بلکه نفسِ ابتذال شده، کسی دیگری چنین خطای اخلاقی را مرتکب خواهد شد؟ آیا این این امر نشانه آن نیست که آقایِ آرمان می خواهد با بازی با آبِ روی «علی امیری» که یکی از بزرگ ترین سرمایه های معنوی جامعه ماست، می خواهد بازارِ روزنامه ای پولی اش را پر رونق سازد؟ آیا پول در آوردن از هر راهی به هر شیوه ای درست است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر