Pages

دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۸

حقا که باید بر نادانان پادشاهی کرد.

چرا بعضی ها چشم و گوش خود را بسته اند و به خود اجازه می دهند در کارهای دیگران دخالت کنندو به قول خود ما کلان کاری می کنند. دیروز مطلبی را خواندم با این عنوان"ایران از تخلف در انتخابات افغانستان و دولت آینده این کشور می‌گوید "
یکی از مضحک ترین لید های خبری سال بود. نکته اینجاست که سفیراین کشور در کابل با جدیت نظر می دهد و از تشکیل دولت ائتلافی در افغانستان سخن می زند و عداه ای از مسولین روسیاه هم سکوت می کنند. اگر وزیر خارجه ایران و سفیر این کشور درباره هر چیزی غیر از انتخابات و تخلفات نظر می دادند باز هم قابل قبول بود. مثلا چرا کچالوهای بامیان امسال چاق تر شده اند. در حالی که تمام دنیا و اکثریت مردم ایران نسبت به انجام تخلفات گسترده در انتخابات این کشور اتفاق نظر داشته و بر آن اصرار دارند. هر روز چهره دروغین پوشیده از نقاب اسلام و تشیع بر همگان نمایان تر شده و نظام دیکتاتور مابانه ایشان دچار تزلزل شده و ایشان برای دولت آینده ما ابراز نظر می کنند و از تخلف در انتخابات می گویند.
البته باید به این مردمان آفرین هم گفت زیرا که در حین مواجه با موج آزادی خواهی و سرکوب داخلی، به طور سازماندهی شده ای در انتخابات افغانستان سهم گرفته و مقداری از همان خمس ها و سهمیه های امام را که سالانه از قریه های هزارجات توسط مردم فریفته شده اهل تشیع به آن کشور برده می شد را به کاندیدان سوپر مستقل افغانستان تقدیم می کردند و این کاندیدان دلسوز هم بی مهابا به مصرف رساندند و حالا این سرمایه گذاران خارجی حق خود را پایمال شده می بینند و نظر کارشناسانه می دهند. شاید حق هم دارند زیرا که عده ای شیعه و عده ای سنی فارسی زبان در این مملکت هست که نظام ولایت فقیه دخالت در امور ما را مانند انرژی هسته ای حق مسلم خود می داند. شاید بگویید کدام نظام ولایت فقیه؟؟
همان نظامی که به هر بهانه ای اشک مردمش را در می آورد و دائماً از اهداف و آرمانهایی می گویید که خود به آنها باور ندارد. به بهانه دفاع از اسلام و خصوصاً مذهب تشیع دربعضی کشور ها اقدام به تربیت و مجهز ساختن افراد بی کار و عقده ای می کند. با خبر از اینکه مردمش را از سرمایه ملی محروم کرده و بر گرده ایشان سوار شده است. عده ای هم در کشور خودمان از سیاست های ولایت قبیح طرفداری می کنند و افتخار می کنند که نام تشیع را همین مردمان زنده نگه داشته اند. اما کدام تشیع؟ همان که پولش را کس دیگری می گیرد و اتهاماتش را کس دیگری تحمل می کند. همان سیاست شیعی که پولش را قوم الف می گیرد اما جزایش را قوم ب تحمل می کند. همان سیاست شیعی که هموطنانت را با ذلت اخراج می کند، توهین می کند و غرور نشکفته اش را تا مغز استخوانش خرد می کند.یک عده بیسواد را برایتان رهبر می سازند و از او تابو می سازند و شما هم او را پرستش می کنید که اگر بگوید ماست سیاه است شما هم می گویید البته که سیاه است آیت الله فلانی...
در آخر هم برای سرنوشتتان تصمیم می گیرند. عجب سیاستی! پس ایگونه است که مردم اهل تشیع در اکثر کشور ها یا در حال جنگ به سر می بردند و یا قربانی حماقت خود شده اند. در آخر هم به این نتیجه می رسیم :
حقا که باید بر نادانان پادشاهی کرد. لیک دهنده: متولد میزان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر