اگر بخواهیم مسایل را عمیقتر ارزیابی کنیم، این اعتقاد که دعوای اصلی بر سر سود موسسه بوده است، پر بیراهه نیست. واقعیت این است که مالک موسسه صدها هزار دلار در جهت تاسیس و ادامهی فعالیت آن هزینه کرده است. به اذعان بسیاری که هم اکنون در جهت مخالف آقای قاسمی قرار دارند، در سال اول فعالیت موسسهی کاتب، بدلیل هزینههای اولیه تأسیس و قلت تعداد دانشجویان، درآمد آن کفایت مخارج را نمینموده و سرمایه گذار آن مجبور بوده است که بودجهی آن را به هر طریقی تأمین کند. اما اکنون که بیش از دو سال از فعالیت آن گذشته و تعداد دانشجویان آن چند برابر شدهاست، خبرها از سود چند ده هزار دلاری موسسه در سال گذشته حکایت میکند. شنیدهها حاکی از آن است که رئیس و اعضای هیئت علمی موسسه شدیدا معترض بودهاند از این که این سود کلان به حساب یک نفر واریز شود. بر همین اساس این عده پیشنهاد غیرانتفاعی شدن موسسه را به موسس و مالک آن دادهاند اما وی از قبول این پیشنهاد شدیدا استنکاف ورزیده و معترضین را به توطئه علیه خود متهم نموده است. در یک داوری منصفانه اگر بخواهیم تحلیلی ارایه دهیم باید تأکید کنیم که با حساب دو دو تا چهار تا میتوان به این رسید که؛ «کسی که سرمایه گذاشته است، مستحق برخورداری از سود آن نیز هست». کما این که هر زیان و ضرری نیز متوجه او خواهد بود. بنابراین اگر اشکال معترضین به آقای قاسمی این باشد که او چرا این همه سود را به تنهایی میبرد، باید گفت که از این بابت نباید او را ملامت نمود. چرا که او با ریسکپذیری صدها هزار دلار سرمایهاش را درامری به کار گرفته است که از ابتدا بازدهی آن مشخص نبود. آیا اگر موسسه تحصیلات عالی کاتب رونقی پیدا نمینمود و در نهایت به تعطیلی کشانده میشد، این عده حاضر بودند که در زیان سرمایهگذار سهیم شوند؟ اما این ادعا که گفته میشود آقای قاسمی شفاها قول غیرانتفاعی شدن آن را در ابتدا داده بود، باید گفت که این هم به نکتهی اول بر میگردد که عدم شفافیت در اساسنامهنویسی و مسکوت گذاشتن بسیاری از نکات موجب شده است که ادعای مخالفان آقای قاسمی ره به جایی نبرد و فقط در صورت صحت چنین فرضی تا این حد میتوان با مخالفان آقای قاسمی همدردی نمود که ایشان آنان را فریب داده است. ادامه مطلب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر