Pages

جمعه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۹

قرارداد جدید وزارت داخله با پنچرگیری های کابل

از وبلاگ گفتنی ها (افغان نوشت)
سلام
اخیراً مطلع شده ایم که جناب آقای اتمر به جهت ازدیاد درآمد یک جایی از وزارت داخله (البته معلوم نیست کجای وزارت داخله) قراردادی را با نماینده پنچرگیری های کابل به امضا رسانده است (هویت این نماینده هنوز بر خبرنگار ما و حتی شخص کرزی معلوم نیست). بر اساس این قرارداد من بعد نیم عواید غیر خالص هرگونه پنچری مستقیماً به وزارت داخله رفته (باز هم تأکید می کنیم نمی دانیم به کجای وزارت داخله) و نیم دیگر آن به پنچرگیرها تعلق خواهد یافت. به اساس خبرهای واصله از منابع غیر معلوم در وزارت داخله که نامشان هیچ وقت فاش نمی شود، مذاکرات طولانی بین آقای اتمر و نمایندگان پنچرگیری های کابل بر سر اینکه چگونه می توان درآمد وزارت داخله را افزایش داد به طوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب رخ داده است. به قرار معلومات واصله قرار بر این شده است که چون پنچرگیرهای کابل جزو طبقه غریب بیچاره هستند و اگر بخواهند نصف درآمد خود را به همان جای نامعلوم وزرات داخله بدهند دیگر چیزی برای خودشان باقی نمی ماند لذا پولیس کابل موظف شده است که این کسر درآمد را جبران کند تا هم خدا راضی باشد، هم وزیر صاحب. (این که گفتم خدا راضی باشد به این خاطر است که چون پنچرگیرها جزو خلق خدا هستند و رضایت خدا در رضایت خلق است لذا راضی بودن ایشان به مانند راضی بودن خدا خواهد بود. اینکه بقیه ملت راضی باشند یا نه به عهده آقای اتمر نیست. همینی که هست می خواهید خوش باشید می خواهد نباشید.)
بر اساس این طرح پولیس کابل موظف گردیده است در اواخر شب زمانی که مردم در خانه های خود به استراحت مشغولند و توانسته اند یک روز دیگر را از دست انتحارکنندگان زنده بمانند به سراغ موترهای آنان رفته حداقل دو تایر هر موتری را که جلوی دروازه خانه ها ایستاده است پنچر نماید. این کار البته بدون سر و صدا و در کمال سکوت انجام می شود تا خدای ناکرده مزاحمتی برای مردم نداشته باشد. گزارش شده است که شخص وزیر نیز در این پنچرکنی شخصاً حضور داشته و بر روند اجرای کامل و دقیق آن نظارت کامل دارد و حتی برخی موترها را خود پنچر می کند.
البته همانگونه که در افغانستان مرسوم است همه در برابر قانون برابرند ولی بعضی ها برابرتر هستند. لذا موترهای زورمندان حتی اگر تمام یک کوچه یا سرک را بسته باشند از این امر مستثنی است و این می شود عین عدالت و امنیتی که آقای اتمر به دنبال آن می گردد و وعده آن را به غیر خلق الله (یعنی همه به جز پنچرگیرها) داده است. تنها موترهایی شامل این طرح می شوند که صاحبان آنان توان خرید یا اجاره خانه ای که بتوانند موترهایشان را در داخل پارک کنند ندارند.
این طرح از چند جهت قابل تأمل است:
1- از آنجایی که این پروسه در اواخر شب انجام می شوند مزاحمتی برای مردم ندارد.
2- از آنجا که وزیر صاحب داخله می داند در کابل این همه خانه جادار یا حتی پارکینگ عمومی و خصوصی وجود ندارد که همه موترداران بتوانند موترهای خود را داخل خانه یا پارکینگ پارک کنند، لذا مشکلی از جهت کسب درآمد برای وزارت داخله وجود نخواهد داشت.
3- از آنجا که تنها مردم غریب بیچاره در خانه های کوچک زندگی می کنند و البته صدای همین مردم است که به گوش هیچ کس نمی رسد یا اگر برسد اثر ندارد، لذا وزیر صاحب می تواند در کمال آرامش و آسایش به کسب درآمد برای یک جایی از وزارت داخله ادامه دهد.
4- چون با این کار می توان باعث تأخیر در زمان بروز انتحار شد، لذا انتحار کنندگان مجبور می شوند بعد از ساعت 10 صبح در زمانی که همه در سطح شهر حضور دارند کار خود را انجام دهند. و چون تمام کدر پولیس کابل در شب قبل تا نیمه شب مشغول پنچر کردن موترها بوده و دیر وقت خوابیده اند برای استراحت و بیدار شدن وقت کافی دارند تا بر سر پست های خود حضور یافته، مانند گذشته با شادابی و بدون احساس کسالت به دنبال انتحارکنندگان بگردند (یک تیر و دو نشان).
5- با افزایش درآمد وزارت داخله درآمد پولیس کشور نیز افزایش یافته و باعث کاهش میزان رشوت و فساد اداری می شود.
6- وزارت انکشاف شهری و شهرداری کابل مجبور می شوند از این به بعد تنها به خانه هایی مجوز ساخت بدهند که برای حداقل چند موتر جا داشته باشند. بدین وسیله مشکل ازدحام کوچه ها (نه سرکها) حل شده، ترافیک کوچه های کابل سهل تر و سبک تر می گردد. (مسلم است که حل معضل ترافیک کابل به عهده وزارت داخله نیست. همین اندازه که کوچه ها خالی تر شوند وزارت داخله را بس است). تا زمانی هم که چنین خانه هایی به اندازه کافی ساخته شود چند ده سال طول می کشد. تا آن زمان کی مرده کی زنده. وزیر صاحب در آن زمان احتمالاً در سواحل هاوایی در هتل شش ستاره ای که برای خود خواهد ساخت زندگی خواهد کرد و دیگر مشکلی از بابت سر و کله زدن با این ملت را ندارد. (هتل شش ستاره نوعی هتل است که بعضی چیزهای دیگری را که در افغانستان به وفور یافت می شود در آنجا می توان استعمال نمود)
7- چند مورد دیگر نیز هست که بنا به دلایل امنیتی قابل گفتن نیست. مگر شما می خواهید افغان بلاگر را پشت میله های زندان ببینید؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر