Pages
▼
سهشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۹
آيا اين كوچيها انسان اند؟
اگر انسان اسمي باشد كه به موجودي تكامل يافته از نسل نوعي ميمون گفته شود كه بر دو پا راه رفته و مهمترين كنش حياتش غريزه صيانت نفس است كه با بهره مندي از پنج حس انجام مي دهد؛ انسانيّت و آدميّت صفتي است با بار اخلاقي و اجتماعي كه وجه مميزه موجودي با شعور و فهم به نام آدم از ديگر موجودات ذي حيات اما فاقد درك و شعور است. در صورت عدم وجود اين صفت هيچ گونه تفاوتي ميان انسان دوپا با حيوانات ديگر با تعداد دست و پاي كمتر و بيشتر كه رفتارشان تنها تابع قانون غريزه است؛ وجود نمي داشت.
براي بسط صفت انسانيّت و آدميّت به كس و كساني؛ التزام و پايبندي به حدّي از قواعد و اصول اخلاقي الزامي است. اصولي اخلاقي و اجتماعي كه از خلال سالها و قرنها مدنيّت بشر در گستره زمان بدست آمده و وامدار تمدنهاي گذشته از سومريان و بابليان تا يونانيان و مسلمانان و اروپائيان جديد است. اصول و قواعدي اخلاقي كه در تمام جوامع بشري؛ از گذشته تا حال؛ به دليل ذات مقدس يا فايده اجتماعي و كاركرد انتظام بخش آن؛ مورد ستايش و تقديس قرار گرفته است و خاطيان از آن به عنوان افرادي غير اخلاقي؛ مبتذل و ضد اجتماعي مورد نكوهش و يا مجازات قرار گرفته اند.اين قواعد اخلاقي گرچه ليستي بلند بالا را تشكيل داده و در تمدنهاي گوناگون داراي فراز و فرود و كمي و زيادي است؛ اما قواعدي يافت مي شود كه در همه شان مشترك بوده و به يقين مي توان گفت اين قواعد ساخته تمام بشر و در ميان همه از احترام و قداست برخوردار است. در اين بين ميان انسان 4000 سال قبل در تمدن فينيقي با انسان قرون ميانه با انسان جديد در آسيا يا اروپا يا آفريقا يا آمريكا تفاوتي وجود ندارد.
از اين قواعد كلّي و مشترك مي توان به "حق حيات" و احترام به نفس و جان ديگران؛ تقبيح ظلم و ستم؛ ياري و كمك به افتادگان و ستمديدگان؛ قبح دروغ و حُسن راست گويي و ... اشاره كرد.
كوچيها كه بهار هر سال به هزاره جات حمله مي كنند؛ به گواهي اعمال و رفتارشان؛ انسانهايي دوپايند فاقد صفت انسانيّت و آدمّيت كه هيچ التزامي به رعايت حداقل اصول انساني و قابل احترام بشريّت نداشته و تنها بر اساس غريزه توحش و درندگي و منطق زور و سلطه رفتار كرده اند. دوپايي كه در جنگ؛ زن و كودك و افراد بي سلاح و بي دفاع را تشخيص نداده و خانه هايشان را آتش زند با كفتار و سگهاي شكاري كه تميزي ميان آهوان خرد و كلان نمي گذارد هيج تفاوتي نداشته و عمل هر دو تابع غريزه درند گي است. دوپاياني كه بر ستم و قتلهايي كه مرتكب مي شوند افتخار كرده و با توجيهات پوچ و بي پايه بدن قربانيان را مثله مي نمايند حتي در دنياي وحش هم نظير ندارند زيرا رفتار حيوانات تنها به حد نياز و به دليل فقدان عنصر اراده و تبعيّت از غريزه بوده اما كوچيان متجاوز با اراده و اختيار فاجعه مي آفرينند.
تقدّس اخلاقيّات و مدنيّت گزاره اي ديگر را هم حُكم مي كند. اصول مميّزهء عالم انسانيّت و حيوانيّت كه برشمرديم به دليل جهانشمولي و فراغت از عنصر زمان و مكان از سوي همگان مورد احترام است و مخالفت با آن نشانه خروج از دستاوردها و مقدّسات بشري و خارج شدن از عالم آدمّيت و قرار گرفتن در عوالم ديگر است. در نتيجه شادماني از ستم و قتل ارتكابي كوچيان از سوي هر كس در هر زمان و مكاني كه صورت گيرد نشانه پشت كردن به آدميّت و قرار گرفتن در جرگه وحوش است.
Aziz Nouri
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر