گلدست مهر آور، خبرنگار محلی در بدخشان تاجیکستان
نوروز امسال را گلدست مهرآور خبرنگار محلی بی بی سی در میان ساکنان شغنان، یکی از ولسوالیهای بدخشان افغانستان گذراند.
مردم شغنان افغانستان نوروز را عمدتا سال نو میگویند و از آن با احترام خاصه استقبال میگیرند.
آن گونه که لیلی شاه ولد ظهورعلیشاه محقق محلی و ساکن ولسوالی شغنان می گوید نوروز را در منطقه با نام شاگون، خیدیر، ایام، جشن بزرگ و یا جشن بهار نیز یاد میکنند و آمادگی به استقبال آن زمان طولانی را در بر میگرفته است.
اما به گفته آقای ظهورعلیشاه در حال حاضر تجلیل نوروز در ولسوالی شغنان سه روز را در بر میگیرد.
در انتظار “ساعت سعد”
نذریشاه شاه عطا، یک محقق کهنسال محلی میگوید، نوروز زمانی جشن گرفته میشود که شب و روز برابر میشوند. در تقویم محلی که “آفتاب در مرد” نام دارد، آفتاب از دیگر عضوهای بدن حرکت کرده به مقام دل میرسد که از همه گرمتر و محض در همین دوره دانه در زمین ریخته میتواند، سبزش پیدا کند.
آقای شاه عطا می گوید هرچند مردم فرا رسیدن نوروز را میدانند، ولی برای مشخص ساختن زمان تحویل سال به خلیفه یا ملای قریه مراجعت میکنند.
خلیفه بر اساس کتب نجوم ساعت و لحظه فرارسی نوروز را به اهل ده اعلان میکند. هدف اصلی ساعت پرسی از جانب ساکنان ده “جلوگیری از ساعت یا روز نحس و استقبال نوروز در روز یا ساعت سعد” بوده است. آقای شاه عطا گفت، خلیفه با اعلام “ساعت سعد” به مردم، بستن و آماده کردن “ویدیرم” (جارو) و خانه پاکی را نیز اعلام میدارد.
روز اول نوروز
غذای نوروزی
شاید مهمترین چیز باشد. صاحب خانه صبح بروقت از خواب برخاسته، همه را بیدار میکند. خرد و کلان تا برآمدن اولین نورهای آفتاب از خواب میخیزند.
معمولاً صاحبخانهو کدبانوی خانه، (آرد) خمیر کرده به آماده کردن نانهای مخصوص نوروزی که قماچ (qamaach) نام دارند. برای این نانها از قبل در بالای سنگ بلبلاک (سنگ کلان سفته کلوله) حیاط، گردو و توت را نرم و آرد میکند.
سپس این دو را آمیخته درون خمیر نان انداخته آنها را در آتشدان با خاکستر گرم میپوشانند. آتشدان را برای این کار معمولاً مردها روشن میکند.
در دیگ آتشدان در این روز همه معمولاً “کاچی-شیراتاله” میپزند. وقتی کاچی میپزد، به آن روغن زغیر و روغن زرد انداخته تمام خانواده از آن تناول میکنند.
سنت است که صاحبخانه از این کاچی به همسایهها، پیران و برجاماندگان و همسایههای مسکین و فقیر نیز بفرستد.
جاروبندی
وقتی کاچی خورده شد، مرد خانه رستنی مخصوص جارو را که در پاییز از کوهها چیده است، گرفته و بیرون میرود. در بیرون او دو نمود (نوع) جارو را میبندد. یکی را که چوبدسته دراز دارد “سوار جارو” مینامند و دیگری بی دسته “پیاده جارو” نام دارد.
وقتی جاروها در بیرون آماده میشوند، صاحبخانه از بیدی دو شاخه (حتماً جفت باشد) گرفته جاروها در دست به خانه میدرآید و میگوید:
- شاگون بهار مبارک!
صاحبخانهزن در آستانه در خانه ایستاده به کتف او گرد آرد میپاشد و میگوید:
- بر روی شما مبارک!
از اینجا سنت نوروزی خانه تکانی آغاز میشود. در این لحظهها به خانه درآمدن کسی ممکن نیست و این را پیچیرامچ (pichiraamch) گویند. صاحبخانهزن با "سوار جارو" شفت (دیئارهای) خانه و با پیاده جارو فرش خانه را تازه و پاکسازی میکند.
گُلکاری خانه
وقتی خانه کاملاً پاک شد صاحبخانه به گُلکاری خانه مشغول میشود. او در دیوارها و ستونهای خانه با دستش و در چارخانه اتاق که بلند است، با شکلی که در چوب دسته بسته شده است، گل میپرتابد (پرت می کند) و گلهای دیوارها و شفت خانه از آرد سفید پرتافته میشوند.
اجازت شاه ولد سعیدسرور، استاد لیسه محلی میگوید که در شغنان افغانستان سه نمود گلهای آردی نوروزی معمولند.
صاحبخانهزن پنجه دستش را گشاده در آرد انداخته سپس در دیوار یا ستون خانه میزند. بعد این عمل پی دستش میماند. این گل پنجهای نام دارد. گل دوم را توسط طاقی در دیوارها میکشند. طاقی را سه قت کرده پرههای دایره آن را درون آرد میزنند و سپس در دیوار پخش میکنند.
در روی دیوار نقشهایی پیدا میشوند که شکل دل یا نعل اسپ را میمانند. گل دیگر از چوب دایرهشکلی که با متاع تازه پیچانده شده است و از بینش دو چوب دیگر چلیپا گذرانده شدهاند، عبارت است.
این دایره به چوبدست دراز بسته شده است و با آن عمدتا چارخانه خانه را که بلند است، گُلکاری میکنند. گل آن بیشتر به آفتاب شباهت دارد.
آقای اجازتشاه میگوید، همه این نقشها فقط از آرد درست میشوند و معنی اصلیاش سفیدی، آرامی، آسایشتگی، سفیدی علیه سیاهی است.
رفع کدورت
وقتی پاککاری انجام مییابد، صاحبخانهزن چنگ و غبار پارساله را در تشتی جمع آورده از درون صدا میکند که همه از پیش راهش دور شوند. وقتی از خانه بیرون آمدن او باید کسی از پیش رویش نبراید، زیرا امکان دارد از این کدورت به آن آدم آفت رسد.
زن کدورت پارساله را در جای پناهی پرت کرده سپس آببازی میکند و تن و جانش را کاملا پاک میسازد. بعد لباسهای تازه و عیدانه در بر کرده به خانه میدرآید و در لعلی آرد گرفته منتظر اهل خانواده میشود. تا این زمان اعضای دیگر خانواده در بیرون پلاس و نمد را خوب میتکانند و خوب پاکشان میسازند.
تبریکات نوروزی
زمانی که پاککاری خانه انجام میشود، اهل خانواده یکتایی فرش، ظرف یا چیزی دیگر در دست به خانه میدرآیند. در دست هر یکی از آنها شاخه بریده است. پوست آن از هر سو کارد زده شده به بالا خمیده شده است و آن باقلای پرگل را به خاطر میآرد. هر یکی از آنها وارد خانه شده، صاحبخانهزن را با آمدن بهار نازنین تبریک میگوید:
- شاگون بهار مبارک!
صاحبخانهزن سر کتف آنها گل آرد پاشبده نیز تبریکشان میگوید:
- بر روی شما مبارک!
صورت کشی
کودکان به صحن حیاط برآمده در روی دیوارها با خاکه زرد یا سفید رسمهای گوناگون میکشند.در این تصویرها عمدتا رمه حیوانات اهلی، چوپان، سگ چوپان، نخچیر کشیده میشوند.
آقای جمعه یک نفر از ساکنان این منطقه میگوید که سگ نشان آرامی و آسودگی است.
نخچیر در تصور شغنیان افغانستان حیوان مقدسیست که رسم آن به خانه برکت وارد میکند. به عقیده آقای جمعه رسم کشی در روی دیوارها نیت مردم و طلب آنها از سال نو سیری و پری است. او گفت به باور ساکنان، هر کسی که رسم هر چیزی را در دیوار زیادتر کشد در همان سال همان قدر بیشتر این چیز نصیب او میشود.
عیدیطلبان
شب نوروز رسم کیلو غوزغوز (kiloghuzghuz) صورت میگیرد.
نذریشاه شاه عطا، ساکن ده سرچشمه میگوید، این رسم رسم عیدیطلبان است. به گفته او در این روز حتی کسی از کس دیگری دخترش را به خواستگاری طلب کند و یا اسب و برزهگاوش را بخواهد آن نفر حق ندارد که رد کند.
به گفته آقای نذریشاه بسیاری از جوانان که به دختری عاشق شدهاند و به پیروزی خود باوری کمتر دارند، محض امیدشان را به همین روز فیروز میبندند.
به گفته آقای نذریشاه رسم این طور است. طلبنده وقت شام به بالای خانه کسی که میخواهد از او چیزی را طلب کند، میبرآید و رویمالی را از روزن خانه بلندش به خانه و پرتاب کرده این ابیات را میخواند:
نوروز شد و لاله خوشرنگ برآمد،
بلبل به تماشای دف و چنگ برآمد،
مرغان هوا جمله بکردند پرواز،
مرغ دل من از قفس تنگ برآمد،
روز نوروز است و عالم سبزهزار،
زنگ دل را میبرد بوی بهار،
ای پدر برخیز و نوروزی بده،
تا ترا رحمت کند پروردیگار.
باجک بیار، کر-کر بکن،
روغن بیار شر-شر بکن،
طاقین بیار بر سر بکن،
شاگون بهار مبارک!
از پایان صاحب خانه مطلبش را میپرسد. اگر شخص طلبنده حتی دختر آن کس را هم به ازدواجش بپرسد، او ناچار است رضائیتش را دهد.
روز دوم نوروز
بام برایان
این روز دیشید نخعتید (disheednakhteed) یا بام برایان نام دارد.
آقای لیلیشاه مرد مسن از دهه سرچشمه می گوید در گذشته یکچند خانواده با برآمدن آفتاب در بالای بامی جمع میشدند.
هر کس از خانهاش موافق توانش به بالای بام غذایی میبرارد. هر کسی هر چیزی و در کدام اندازهای که آورد، قبول میشود و کسی زیر طعنه و ملامت قرار نمیگیرد. رسم این طور است که تمام غذا که به روی بام برآورده میشود باید غذای دهقانی یا خود زراعتی باشد.
ولی به گفته آغای لیلیشاه حالا رسم بامبرایان معمولاً در بالای زمین تجلیل میشود. او گفت، در رسم بام برایان آنها 63 خانواده روستا شرکت خواهند کرد و بزم در صحن میدانی خواهد گذشت.
تمام این روز به خوشحالی و شادمانی میگذرد. بعد صرف طعام سرودخوانی و رقص انجام میشود که در آن تمام اهل ده شرکت میکنند. کودکان مشغول بازیهای معمولی ارغُنچکبازی، سقابازی، چشمبندک، بوبوگولک، نخچیر بوقبوق، ورجت مغع و غیره میشوند.
باج
در شب روز دوم تمام خانوادهها غذای باج را آماده میکنند.
به گفته جمعه، استاد مکتب محلی ده سرچشمه برای جشن نوروز خانوادههای دولتمند عمدتا گوسفندی را قبلاً در پروای ویژه قرار میدهند و این گوسفند را ایامیج یا عیدانه مینامند. آن را روز جشن سر میزنند و یک قسمت گوشت را با کله و پاچه برای تهیه باج، مهمترین غذای نوروزی در شغنان کنار میگذارند.
برای پختن باج گندم نوع بهترین جدا میکنند. گندم در بلبلاکسنگ کوفته شده، کوفتههای درشت از نرم جدا میشوند. وقتی شب فرا میرسد، برای پختن باج مرد خانه با سطیل برای آب میرود. از روی تصورات مردم شغنان این مرد باید طوری آب را آورد که کسی از همسایهها و رهگذران او را نبیند.
شرط این است که او آب را از رود باید با یک کشیدن بگیرد. صاحبخانهزن دیگ را روی آتش میماند. بزرگتر خانه گوشت و اوول گندم کوفته درشت را به دیگ میاندازد. تا به جوش آمدن باج برآمدن کسی از خانه ممکن نیست. وقتی دیگ باج به جوش میآید، مرد خانه بیرون میآید و با همین پیچیرامچ دوم را میشکند.
او در بیرون از درخت میوهدار (این شرط حتمیست) شاخه ای را گرفته به خانه میآید و با آن همه را «شاگون بهار مبارک» میگوید و شاخه را به آتشدان میپرتاید.
باج را تا دیر جوشانده، سپس در کوزه کلان گلی میریزند و کوزه را درون آتشدان بالای لخچهها میمانند. باج نرم-نرم تا صبح میجوشد. صبح قبل از به ظرفها کشیدن باج مرد از خانه بیرون میآید و وقت بازگشت، زمانی شرفه پای او از پشت در شنیده میشود، صاحبخانهزن میپرسد. (گفتگو به زبان فارسی انجام میشود):
-کیستی؟
-منم عطار.
-چه بار کردی؟
-اشتر به قطار.
-چه آوردی؟
-غله بسیار.
-از کجا آوردی؟
-برکتی زیباک و شیکاشم.
-باز چه آوردی؟
-نمک کلوگان.
بعد این اعضای خانوادهها باز همدیگر را تبریک و شاگون بهار مبارک میگویند و به سر خان میشینند.
روز سوم
اگر سال کم برف باشد، در روز سوم نوروز کوهستانیان شغنان افغانستان معمولاً جشن دهقان را استقبال میگیرند. این جشن ادامه نوروز بوده، ویژگیهای خودش را دارد. این جشن را برزهگاوبراران (kheejziwest) مینامند.
اکثر ساکنان ولوسوالی شغنان نوروز را از دوستداشتنی ترین و محبوب ترین جشنهای مردمی این منطقه ارزیابی میکنند.
اما طوری عسکرعلی، یکی از ساکنان این منطقه گفت، طول بیش از سی سال که حکومت منطقه شغنان را گروههای مختلف سلاحبدست در دست داشتند و نظام و امنیت خوبی در منطقه وجود نداشت، بسیاری از رسمهای کهن نوروزی از بین رفتهاند. او گفت، بعد پایدار شدن حکومت واحد در کشور افغانستان، مردم نواحی دورافتاده امکان پیدا کردهاند، برای احیای فرهنگ ماضی خود کوشش به خرج دهند.
شغنان دورترین ولوسوالی افغانستان از مرکز در ولایت بدخشان محسوب میشود. آن در قسمت شمال و شرق افغانستان واقع بوده در ساحل چپ دریای پنج یا آمو واقع است.
شغنان در مرز افغانستان با تاجیکستان قرار داشته نزدیکترین همسایه شغنان، ناحیه مرزی بدخشان تاجیکستان است. اهالی شغنان مسلمانان شیعه بوده، زبان خانوادیگیشان شغنیست. طبق آمار رسمی افغانستان ولوسوالی شغنان از 25 قریه عبارت بوده که در آن جا بیش از 32 هزار جمعیت به سر میبرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر