Pages

سه‌شنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۴

تبعید یا گذر از سیاهی؛ نگاهی به آثار نقاشی رضا هزاره

اگون شیله نقاش اتریشی،  یکی از شاگردان گوستاو کلیمت بود. از وی به عنوان یکی از نقاشان مهم فیگوراتیو اوایل قرن بیستم یاد می‌کنند. خودنگاره‌ها و بدن‌های پیچان یکی از مهم‌ترین مشخصه‌های نقاشی او می‌باشند که از وی هنرمندی اکسپرسیونیست می‌سازند.
محور اصلی در آثار شیله حس درونی اثر است. مهم‌ترین آثار او پرترههایی است که از پیکر خود و اطرافیانش کشیده‌است. او در آثار خود بدن انسان را در وضعیت‌های ِ ناراحت و حالت‌های غیرعادی به نمایش می‌گذارد، به‌گونه‌ای که هراس و اضطراب را به مخاطب منتقل می‌کند. خطوط ِ ناآرام و کج‌ومعوج و طرح‌های ِ ناقص و بریده و سایه‌روشن ِ مخدوش ِ نقاشی‌های ِ او پرده از روان ِ خسته و عصبی و مضطرب ِ پیکر‌ها برمی‌دارد. پیکرهای آثار شیله معمولاً برهنه هستند، اما به‌جای آن‌که کشش جنسی را برانگیزند، بی‌پناهی و سرگشتگی را برملا می‌کنند.


هزاره آواره


رضا هزاره نقاش افغانستانی سالهای جنگ و تبعض و نابرابری است. سالهای  جنگ و بی ثباتی در افغانستان بستر های مناسب برای رشد و پیشرفت در زمینه های مختلف هنری را از بین برده است و تداوم پایداری درطول تاریخ نداشته است. هنرهای تجسمی همیشه مورد تعدی قرار گرفته و به دلیل باورهایی که ریشه در سنت دارد، اجازه شکوفایی به آن داده نشده است و این رویکرد هنری در پسخانه های بسیاری از هنرمند آفریده و نابود میشود.
در این سال ها بعضی از هنرمندان کشور تلاش دوباره ای برای احیای این بخش از هنر و بوجود آوردن جنبشی پایدار نموده اند. از جمله هنرمندانی  که نقش مهمی در جنبش هنرهای پیشرو (آوانگارد) داشته است رضا هزاره است.
هزاره متولد سال 1366 در شهر تبعیدیان زاهدان ایران است  و تحصیلات خود را در زمینه نقاشی در تهران شروع کرد و در هنرستان هنرهای تجسمی کمال الملک تحصیل کرد. پس از آن چند سالی به یادگیری شیوه های جدید طراحی فیگوراتیو پرداخت .
به دلیل ممنوع شدن دانشگاه برای مهاجرین افغانستانی در ایران مجبور به ترک آن کشور می شود و در سال 1387 برای ادامه تحصیل به کشور آذربایجان رفت. در آکادمی هنر باکو تحصیلات خود را تا مقطع ماستری ادامه داد . هزاره طی سال ها کار و زندگی در آذربایجان فعالیت هنری خود را گسترش داد و نمایشگاه بسیاری در روسیه امارات  فرانسه بلژیک ایران و آذربایجان برگذار کرد.
رضا هزاره در اثار خود بیشتر به موضوع هجرت پرداخته است و تلاش کرده است تا تعریف جدیدی از این مساله برای مخاطب بیان کند. او لحظات مختلفی از زندگی انسان مهاجر را ثبت کرده است.  هزاره درنقاشی های خود زندگی پر از درد و رنج انسان جنگزده و اواره را روایت کرده است.



شیوه فیگوراتیو
نسل جدید اوارگان .هویت و روابط  انسانی از دیگر مسایلی است که در کارهای او پرداخته شده است. هزاره به شیوه فیگوراتیو و در سبک اکسپرسیونیسم کار کرده است  جهانی که او در نقاشی هایش خلق کرده در تضاد با سنت و باور های رایج در جامعه افغانستان میباشد. او در کارهای به ایروتیزم امروزی نگریسته و برهنگی در آثار او بخوبی پیداست. بدن لخت زنان در نقاشی های او به نوعی از ضعیف واقع شدن و سرکوب زن در جامعه افغانستان حرف میزند.
بعضی از اثار او حاکمان سیاسی و قدرت طلب و افراطی گرایان مذهبی را که نقش مهم در ویرانی و اوارگی چند نسل داشته اند را نشان میدهد
هزاره در آثار سیاه و سفید خود که اخیرا خلق کرده میباشد فضای سیاسی ، اجتماعی و مذهبی حال حاضر در جامعه افغانستان را مورد توجه قرار داده است،از بین رفتن حقوق اجتماعی زنان ،افراطگرایی مذهبی و نقش رهبران جهادی در تباهی چند نسل ازجمله موضوعات کار های اوست.


دکانداران دین



آثار منتقدانه او در عرصه سیاست، در جامعه افغانستان با انتقادات شدیدی از جانب گروه های تندرو و روحانیت  مواجه شده که به نوعی تبدیل به تابو شکنی در برخی مسائل بحساب رفته است. کاری که هزاره را با مشکلاتی را برای ادامه فعالیتهایش در افغانستان روبرو ساخت و رضا هزاره را مجبور کرد خانه دومی برایش جستجو کند ومهاجرت دیگری را پیشه کرد.


هزاره در سالهای قبل مستقیم به رهبران واپسگرا و دکانداران دین حمله کرد و با آثارش آنها را کوبید و یکی ازین شخصیت های عقبگرا و سنتی که ازسوی ولایت فقه حمایت میشود و در افغانستان روی جامعه مذهبی تاثیر بسزای دارد، آیت الله محسنی است.
محسنی رهبر حزب حرکت اسلامی افغانستان است و این حزب در گذشته و در دهه ۹۰ مرتکب جنایات جنگی در افغانستان گردیده است و ازین رو مورد انتقاد نسل جدید هزاره های افغانستان نیز است. هزاره در آثارش اشاره های مسقیمی به جنایت و سوء رفتار های واپسگرا ترین روحانی دین دارد.


اثری که باعث واکنش هوادارن آیت الله محسنی گردید، اشاره مستقیم هزاره در قضیه موموز کشته شدن شهید مشتاق و ازدواج اجباری ایت الله محسنی با خواهر مشتاق در سن ۱۴ سالگی است. مطالبی زیادی در رسانه ها وجود دارد به تایید اینکه محسنی در جریان جنگ های داخلی سوء استفاده های زیادی از نزدیکترین رهبران جهادی آن دوره کرده است. از زور گویی تا قتل رهبران جهادی.




بیهوشی در تبعید


مجموعه ی به نام بیهوشی، به مسایل و بحران های انسان مهاجر میپردازد.انسان مهاجر بخاطر فشارهای زیاد به مرحله ای مرسد که دچار بی حسی و بی تفاوتی نسبت محیط پیرامون خود میشود و به نوعی بیهوشی روان و احساس است.
در سالهای اخیر هزاره قرار بود نمایشگاهی در افغانستان و در شهر نا آرام غزنی نیز داشته باشد و با هماهنگی های اولیه او با افراطگرایان دینی مواجه میشود و برگزاری نمایشگاه اورا ناممکن ساخت.


گزارش ها نشان میدهد که غزنی یکی از نا آرام ترین ولایات افغانستان است، با پارادوکس افراطگرایی در مرکز و انکشاف اجتماعی در مناطق هزاره نشین روبروست. در مناطق پشتون نشین مکاتب برروی مردم و خصوصا زنان و دختران بسته است و اما در مناطق هزاره نیشن رشت بی سابقه ای داشته است. این رویکرد نا آرامی های زیادی را نیز بوجود آورده است و پشتون ها در تلاش مهار انکشاف اجتماعی در همه عرصه هاست و خصوصا در مناطق هزاره نشین. واپسگرایی دینی در میان پشتون ها در حد انفجار است و در بسیاری موارد حمله از طرف این افرطگرایان جهادی قربانی های زیادی از مردم افغانستان گرفته است و  قربانی اصلی زنان و کودکان اند.
بیهوشی تصویر بحران است. بجران داخلی و بحران مهاجرت و زندگی در تبعید. گذار از سیاهی یکی از حرکت مدون مردم در حال گذار از جنگ است. رو آوردن به مهاجرت و قبول افغانستان تمام عیار در بی ثباتی و فرار از رنج ها.


هزاره پایه گذار سبک فیگوراتیف در افغانستان است، اما کار های او بیشتر درگیری او با موضوع رنج و از هم گسیختگی های مردمی افغانستان است که مجبور به مهاجرت گردید.
گویا انسان افغانستان شالوده رنج های بی پایان جنگ است. انسانی افغانستانی که در مهاجرت متولد میشود و در مهاجرت میمیرد.