Pages

دوشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۵

دهمزنگ قتلگاه تاريخي مبارزان آزادي و صلح

اشاره:
اين يادداشت قبلا تحت عنوان"محكوم كنندگان ابدي و محكومان ابدي" در روزنامه جامعه باز به نشر سپرده شده است.

خشمگین ام مثل خیلی از هموطنان دگرم. کابل، خفه کردن صدای مردم کابل و جنبش مدنی روشنایی همه را خشمگین و متاسف ساخته است. دهها کشته و صدها زخمی چیزی نیست که از کنار آن به سادگی گذشت، بخصوص که بعضی از دوستان ات هم در بین زخمیها و کشته شدهها هستند. دگر حوصله دیدن شبکه های اجتماعی هم نمانده است. جوانانیکه صدها آرزو داشتند، دگر در جمع ما نیستند. کی فکر میکرد مدنی ترین تظاهرات مردم افغانستان اینگونه به خون کشیده میشود. پارچه- پارچه ساختن اعضای جنبش، نفاق انداختن بین سران جنبش، رخنه کردن بین اعضای جنبش و ایجاد بدبینی بین اعضای آنها، همه و همه قابل تصور بود ولی هیچ کس تصور نمیکرد که فرجام یک تظاهرات مدنی اینگونه رقم بخورد. 

آخر تظاهرات حق مسلم مردم است، مردم حق دارند صدایشانرا به گوش دولت برساند. این حکومت نتیجهی رای مردم است و میلیونها دالر پول جامعه جهانی به این حکومت داده میشود تا از دموکراسی، حقوق بشر و تضمین حقوق شهروندی مردم صیانت شود و از آن بعنوان مرهم آلام مردم استفاده شود. رییس جمهور غنی وعده داده بود که هیچ افغان از افغان دگر برتر و بهتر نیست. آنها آمده بودند که به شعار خود رییس جمهور جامهی عمل بپوشانند ولی هیچ فکر نمیکردند که کسی بیاید و تکه های گوشت، لباس و شعارهایشانرا از میدان دهمزنگ جمع کنند. آنچه من را نگران میکند فقط این حادثه نیست، بلکه سلسلهی از حوادثی اند که رخداده اند و حکومت قبلی و فعلی فقط آن را محکوم کرده اند، آنهم به شدیدترین الفاظ، همین. تاجاییکه من میدانم طومار محکومیت به شدیدترنی الفاظ خیلی دراز شده و هیچ کاری ورای محکوم کردن لفظی، انجام نشده است. آقای مصطفی کاظمی یکی از نمایندگان فعال پارلمان افغانستان بود و بی پروا حکومت را انتقاد میکرد تا اینکه درحین بازدید از ولایت بغلان با تعدادی از وکلا و هموطنان بیگناه ما بشکل مرموزی بقتل رسید. حکومت کمیسیون تشکیل داد ولی تا هنوز که هنوز است، رخداد بغلان همچنان در ابهام قرار دارد. چندین نمونه دگر هم وجود دارد که در حکومت فعلی و قبلی همچنان مسکوت مانده است.
بزرگترين اسلحه آنها قلم بود


استیوجابز بنیانگزار شرکت اپل در یکی از سخنرانی هایش میگفت از وصل کردن نقطهها به نتایج جالب میرسیم. با توجه به پیشینهی حکومتهای جهان سومی و حکومت افغانستان به نتایج خطرناک میرسیم. این اواخر جنبش روشنایی خواب را از چشمان مسئولین حکومتی ربوده بود. اعضا و هواداران آن در سرتاسر جهان به تغییر مسیر برق واکنش نشاندادند. حکومت هم کوتاه نیامد. از خفه کردن آن جوان در لندن گرفته تا تطمیع بعضی مسافران مسیر روشنایی گرفته تا بازکردن حسابهای اسپانسرشده فراوان در شبکه های اجتماعی که مسئولیت شایعه پراگنی در فسبوک را داشتند، تا پیاده کردن آخرین مسافر راه روشنایی؛ انچه درتوان داشتند برای تخریب سران جنبش هم انجام دادند ولی موفق نشدند آنها را ساکت کنند. راه دگر نمانده بود، حکومت مستاصل شده بود، نمیدانست چکار کند، تمام راهها را رفته بود ولی هنوز دهها هزار از هواداران جنبش در دهمزنگ حضور داشتند.کانتینرها در برابر اراده آهنین تظاهرات کم بودند تا اینکه انفجار رخداد. 

تا همین لحظه که من اینجا مینویسم طالبان این حمله را محکوم کرده اند. اعلامیه داعش هم پس گرفته شد. داعش هم گفته که حمله کار آنها نبوده است؛ گره کار دقیقا اینجا است. اگر داعش و طالبان پشت این حمله نبوده، پس کی بوده؟ نکنه دستانی پشت پرده در کار است تا صدای عدالت خواهی و مدنیت را برای همیشه خاموش سازند. تا دگر کسی جرئت راه اندازی تظاهرات را نداشته باشد. تا سران جنبش روشنایی را برای همیشه خلع سلاح کنند و تا این صدا برای همیشه خاموش شود. خدا کند اینگونه نباشد. 

بدتر از همه موضعگیریهای بعضی از بظاهر مکتب رفتگان است که گویا از قربانی شدن عده ای از هموطنان شان خشنود شده اند و یا هم بار ملامت را بر گردن هماهنگ کنندگان تظاهرات می اندازند؛ شخصی نوشته بود که بهزاد، ناجی، ناهید فرید و پدرام باید محاکمه شوند.برای لحظهی فکر کردم آنها قومندان امنیه کابل، رییس گارنیزیون کابل و یاکدام مسئول امنیتی حکومت باشند. عده ای هم خوشحال شده اند و خوشحالی شانرا نتوانسته اند پنهان کنند؛ مثلا شخصی نوشته است که مورچه شروع به گم شدن میکند، پر میکشد. این اظهار نظرها مثل پاشیدن زخم روی نمک می ماند.
داوود ناجي: دو انتخاب بيشتر نداريم يا به مبارزه مدني ادامه ميدهيد يا به حكومت نامه تسليميه روان ميكنيد


خشمگین بودن اما هیچ کمی به قضیه نمیکند، بهرصورت و جدا از تمام اینها بر رهبران جنبش روشنایی است که خویشتنداری پیشه کنند و نگزارند که احساسات آنها را از هدف اصلی شان دور سازد. تبعیض یک پدیده تاریخی است و یک شبه قابل حل نیست. سیاهان باوجود اینکه رییس جمهور امریکا یک سیاهپوست است، مورد تبعیض قرار میگیرند، باوجودیکه سالها از شروع مبارزه لوترکینگ و مالکوم ایکس میگذرد. راه تفوق بر تبعیض طولانی و پر از دست انداز است و نباید نا امید شد. این راه سالها زمان نیاز دارد و یک عالم مبارز عقیل و خونسرد. کاریکه فعلا میشود انجام داد، رسیدگی به خانواده شهدا و زخمیها است و دوام مبارزه در قدم بعدی. جنبش روشنایی باید ادعاهای مبنی بر شلیک گلوله بر معترضین را نیز بررسی و مستندسازی نماید تا صحت و سقم این ادعا نیز روش گردد. ازحکومت بخواهد تا هرچه زودتر عوامل انفجار مشکوک دهمزنگ را شناسایی و مورد بازخواست قرار دهد. از جامعه جهانی نیز بخواهد که در قبال محدود شدن آزادیهای فردی، حقوق شهروندی، عدالت اجتماعی و جنبه های اجتماعی پول تمویل کنندگان بی تفاوت نباشند. اینها کارهایی اند که زخمهای قربانیان و خانواده های آنها را اندکی التیام می بخشد.