Pages

دوشنبه، اسفند ۰۶، ۱۳۸۶

برادر حکمتيار امير حزب اسلامى افغانستان در مصاحبه با تلويزيون آريانا

ما دشمنان اسلام و کشور خود را در لست سرخ گرفته ايم!
حاضرم تا پايان زندگى ام در کوهها و دور از خانواده و فرزندانم زندگى کنم
سوال ١ ـ بعد از سقوط حکومت داکتر نجيب الله چرا مجاهدين با هم افتيدند؟
جواب: جنگهاى بعد از سقوط حکومت داکتر نجيب ادامه جنگهاى قبلى بود، سوق و اداره جنگ مثل سابق در دست جنرالهاى کمونست چون نبى عظيمى، آصف دلاور و جنرال دوستم بود، با اين تفاوت که عده اى مجاهد نماها نيز با آنها يکجا شدند و تحت قومنده آنان به جنگ مجاهدين واقعى رفتند. اکمالات اين جنگ نيز مثل سابق از طريق مسکو صورت مىگرفت، در اين زمينه نيز فقط شاهد يک تفاوت بوديم و آن اين که ايران نيز به مسکو پيوسته بود و با اين ائتلاف کمک هاى نظامى و مالى مىکرد. شما اطلاع داريد که ائتلاف جبل السراج به هدايت مسکو و وساطت ايران و از گروههاى وابسته به مسکو و تهران تشکيل گرديد، هدف از تشکيل اين ائتلاف جلوگيرى از تاسيس حکومت اسلامى بدست مجاهدين پود، نه مسکو تاسيس حکومت اسلامى را تحمل مىکرد و نه تهران، مسکو از اين بيم داشت که انقلاب اسلامى به آن طرف درياى آمو انتقال نشود و رهبران متعصب ايران حکومت اهل سنت و جماعت را باعث تحريک سنى هاى ايران مىخواندند، که ثلث نفوس ايران را تشکيل مىدهد و از تمامى حقوق انسانى و اسلامى شان محروم اند.
سوال ٢ ـ گفته ميشه قبل از اينکه نيروهاى شوراى نظار داخل کابل شوند شما در داخل نظام به جناح خلقى ها سلاح توزيع کرده بوديد، اين ادعا تا چه حد درست است؟
جواب: اين ادعا چيزى بيش از يک افتراى محض نيست، ما نه با جناح خلق تماسى داشتيم و نه سلاحى به کابل فرستاده بوديم، موضع ما اين نبود که کابل اشغال شود، يا حکومت ائتلافى با کمونستها تشکيل گردد، ما با پيشنهاد داکتر نجيب مبنى بر تشکيل حکومت ائتلافى مخالفت کرديم، با آنکه پيشنهاد کرده بود که سهم اول و برتر در حکومت ائتلافى از حزب باشد و ده وزارت مهم را حزب اسلامى به ميل خود انتخاب کند، ولى به اعتقاد ما نه اين راه حل بود و نه عملى، در عوض طرح حکومت موقت بى طرف و برگزارى انتخابات را ارائه کرديم، او نيز با اين طرح توافق کرد و استعفايش را اعلان نمود، جناح افراطى پرچم، مشتمل بر طرفداران کارمل کودتايى را براى تعويض نجيب به کارمل روى دست داشتند، کارمل به همين منظور از مسکو به افغانستان برگشت، اين ها با تصميم نجيب مخالفت کردند، به دستگيرى او اقدام نمودند، به کمک تهران جبهه ائتلافى اى را در جبل السراج تشکيل دادند، نيروهاى حزب وحدت، شوراى نظار و جنرال دوستم را به کابل انتقال دادند، قرار بود مزارى صدارعظم، دوستم وزير دفاع، وکيل وزير خارجه بوده و رياست شوراى رهبرى به جمعيت و شوراى نظار سپرده شود، که بنا بر عدم توانمندى شان قادر به عملى کردن اين طرح نشدند.
سوال ٣ـ مناسبات شما با طالبان چگونه است؟
جواب: نه مشکلى با طالبان داريم و نه ائتلافى.
سوال ٤ـ روابط حزب اسلامى با القاعده چگونه است، آيا حاضر هستيد با آنها همکارى کنيد؟
جواب: رابطه اى با القاعده نداريم، القاعده مراکز و افرادش را به عراق انتقال داده است.
سوال ٥ ـ: به امارت ملا محمد عمر آخوند بيعت کرده ايد؟ احترام داريد يا خير؟
جواب: تا حال ملاقاتى با ملامحمدعمر آخوند نداشته ام، به او و به تمامى کسانى که عليه اشغالگران مىجنگند احترام دارم، حتى اگر در گذشته با ما دشمنى کرده باشند.
هر افغان مسلمانى که اعتماد اکثريت ملت مؤمن ما را کسب کند حاضرم با او بيعت کنم.

سوال ٦ ـ: روابط شما با اعضاى حزب اسلامى افغانستان که بداخل نظام اند چگونه است؟
جواب: کسانى که به نظام پيوسته اند و با آن همکارى دارند، خيلى محدود اند، رابطه اى با حزب ندارند.
سوال ٧ ـ رهبران مجاهدين که فعلاً در دولت افغانستان هستند شما به ايشان چگونه مىبينيد؟
جواب: کاش اين اشتباه را مرتکب نگرديده، به اشغالگران تسليم نمىشدند و امريکائيها را در اشغال افغانستان کمک نمىکردند. به شما و تمامى افغانها معلوم است که يک تعداد اينها اصلاً مجاهد نبودند، بلکه غرض ايجاد اختلاف در صفوف مجاهدين به صحنه آورده شدند، نقش شان در جهاد برابر صفر بود، چند ميل سلاحى که به ايشان داده مىشد از سرحد عبور نمىکرد و همه در پاکستان فروخته مىشد، درست نيست که اينها را بحساب مجاهدين گرفت و عملکرد هاى ديروز و امروز شان را به مجاهدين منسوب کرد، مجاهد کسيست که براى خدا و در راه آزادى کشور خود مىجنگد.
سوال ٨ ـ: راجع به شهادت احمد شاه مسعود چه نظر داريد؟
جواب: به کشته شدن هر افغانى غمگين مىشويم، هر قطره خونى که در کشور ما به زمين مى ريزد ما را به سختى مىآزارد، دعا مىکنيم که خداوند قدير ملت مظلوم ما را از اين حالت دردناک نجات دهد، عنايتش را شامل حال ملت ستمديده ما سازد تا پس از اين خون فرزندانش به ناحق نريزد، البته اگر در مقابله با دشمن کشته مىشويم باکى نداريم و بر چنين مرگى افتخار مىکنيم.
سوال ٩ـ به غير از رفتن نيروهاى خارجى گزينه ها و پيش شرطهاى شما مبنى بر همکارى شما با دولت افغانستان چه است؟
جواب: ما طرحى جامع براى حل بحران کشور داريم که خروج بلا قيد و شرط و کامل قواى اجنبى، تشکيل حکومت موقت و برگزارى انتخابات از بندهاى آن است، هدف از طرح ما آزادى کشور، خاتمه جنگ، تشکيل حکومت منتخب اسلامى و تامين صلح پايدار و عدالت اجتماعى در کشور است، نه همکارى با دولت فعلى و شامل شدن در آن. ما قصد شامل شدن در دولت تحت سلطه امريکا را نداشتيم، نداريم و نخواهيم داشت، به حل بحران از طريق تفاهم بين الافغانى باور داريم، در جهت خاتمه جنگ و اعاده صلح پايدار به هر نوع تعاون آماده ايم.
سوال ٠١ـ در باره اعلاميه جهانى حقوق بشر چه نظر داريد؟
جواب: اعلاميه حقوق بشر ورق پاره اى است که سفيد پوستهاى غربى روپوش کتاب ضخيم جنايات شان ساخته اند، با استناد به آن تجاوز شان را بر کشور هاى ديگر توجيه مىکنند، ماهيت اين اعلاميه را در زندانهاى جهنمى امريکا در گوانتانامو، بگرام، کندهار و ابوغريب مطالعه کنيد.
سؤال ١١ـ اگر امريکا شما را از لست سياه بيرون کند با دولت مذاکره خواهيد کرد؟
جواب: من افتخار مىکنم که نامم در لست سياه امريکائيها درج است، هرگز تلاشى براى حذف نامم از اين لست نخواهم کرد، من به حال کسانى تاسف مىکنم که در لست سفيد و سبز امريکائيها گرفته شده اند و لقب قهرمانان کاغذى مورد پسند امريکا را کسب کرده اند. اگر امريکائيها مجاهدين را در لست سياه گرفته اند ما دشمنان اسلام و کشور خود را در لست سرخ گرفته ايم.
حاضرم تا پايان زندگى ام در کوهها و دور از خانواده و فرزندانم زندگى کنم، ولى هرگز به دشمن تسليم نخواهم شد و دريک وجب کشور خود نيز حضور قواى اشغالگر را، حتى براى يک لحظه، تحمل نخواهم کرد.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر