Pages

پنجشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۸

چند تصویر دیدنی از کینیا

چند تصویر جالب ودیدنی از سرزمین اوباما در اینجا منتظر حضور سبز شماست.

چهارشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۸

چهارمین دور کارگاه وبلاگ‌نویسی در شهر هرات پایان یافت

چهارمین دور کارگاه دو روزه ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ‌نویسی در مرکز فرهنگی لینکن در کتابخانه عامه در شهر هرات دیروز پایان رسید. این کارگاه، چهارمین دور از برنامه‌ه سرتاسری عام‌سازی و ترویج وبلاگ‌نویسی در شهر هرات بود که با حمایت سفارت آمریکا در کابل و کانون وبلاگ‌نویسان افغانستان برگزار شده بود. این کارگاه در 8 – 9 ولایت دیگر نیز ادامه خواهد یافت.

در این کارگاه دو روز که به روزهای دوشنبه و سه شنبه برگزار شده بود، 20 تن از ژورنالیستان، نویسندگان و دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه هرات شرکت کرده بودند که حاصل آن، ایجاد 20 وبلاگ برای هر شرکت‌کننده می‌باشد. با اضافه این نکته که بعضی از شرکت‌کنندگان در این کارگاها تجربه وبلاگ‌نویسی داشتند و بعضی‌های شان از قبل وبلاگ ساخته بودند اما در این کارگاها نحوه وبلاگ‌نویسی و شیوه‌های نوین ژورنالیزم آنلاین، استفاده از عکس در وبلاگ، ساخت آلبوم عکاسی، استفاده از گوگل خوان و برخی ابزارهای دیگری که نیاز است یک وبلاگ‌نویس بداند، به شرکت کنندگان تدریس شد.

لیست وبلاگ‌های که در طی دو روز کارگاه ایجاد شده است به شرح ذیل است:

rahetolani.blogspot.com
sarrowtear.blogspot.com
heratcity-wahabazad.blogspot.com
Herat-guitar.blogspot.com
Heratyan.blogspot.com
Zendajan.blogspot.com
Sarnaweshtman.blogspot.com
Qabdullahi.blogspot.com
Enterfunny.blogspot.com
Arashuk.blogspot.com
Heeeraat.blogspot.com
Heratzamin.blgospot.com
Heratnews2011.blogspot.com
Asdf.blog.af
Naeemhossaini.blogspot.com
Raminsamadi.com
Heratpaper.com
valerhmn.blogspot.com

سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۸

انتخاباتي كمپاين كه ناوړه ګټه؟

انتخاباتي كمپاين كه ناوړه ګټه؟


احمدنويدنظري_هلمند


اوس دهيواد په نوروسيمواوهلمندكي دولسمشريزوټاكنوته لپاره ديوشميركانديدانوكمپاينونه په خورا چټكۍ سره روان دي او هره ورځ په ګڼوولاياتوكي ديوه كانديدپه ملاتړغونډه كيږي اوخلك هم د ډوډى ،پېسواوډاليوپه تمه دې محفلوته په خورا شوق ځي خوداسي كسان سته چي تېر ايستل كيږي ترڅوپدې محفلوكي برخه واخلي.
ښه بېلګه يي په لښكرګاه ښاركي دروښان،ځلاند .پرل (مرغلري) اونور دانګليسي ژبي دزده كړومركزونه دي چي خپل شاګردان دكورس دپروګرام په نامه انتخاباتي كمپاينونوته استوي.
څه موده وړاندي ديوه مخكښ كانديدپه ملاتړغونډه كي ګڼو دشخصي كورسونوزده كوونكو گډون كړئ وو اودسهارپرشپږوبجودې محفل ته راغوښتل سوي وه خودغه زده كوونكي چي اكثره يي لس كلن ښكارېدل تراتوبجوپوري خبرنه درلود چي استادانويي دوى تير ايستلي دي اودكورس دپروګرام په بانه يې كمپاين ته رابللي دي.


زده كوونكي چي ډيرخسته ښكاريدل ويل چي سهاريې چاى هم ندي خوړلي اوكيداى سي چي دغه پروګرام ترغرمې پوري دوام ومومي.
نورنوناوړه ګته څنګه چي دبل لس كلن اوتردې هم لږعمردرلودونكي اولادونه ورته نانزكي ښكاري اودخپلوجېبولپاره پرې لوبي كوي. زه هرهغه چاته چي دغه ډول كړني كوي وايم كه چيري دې كاروته دوام وركړې نوكيداى سي چي په دوى هم نوردغسي لوبي وكړي اوهغه زده كوونكي چي اوس يې جلب كړي دلاسه وركړي.
زه باورلرم چي هيڅ كورنۍ هم نه غواړي خپل اولاد پدې ډول كورسونوته چي تري ناوړه استعفاده كوي واستوي.



عبدالله عبدالله نماد بازگشت به گذشته


عبدالله عبدالله نماد بازگشت به گذشته

نويسنده: احمد ضيا رفعت
استاد پوهنتون كابل


به نقل از رزنامه ویسا

انتقاد از حكومت و نقد و بررسي كار كرد هاي آن در هشت سال اخير فراوان صورت گرفته است، اما اين روند نبايد جامعه را با اين گمراهي رو به رو كند كه چون بسيار گفته شده است حكومت موجود بد است، اين بد بايد با هر بديلي عوض شود. من به مثابه»‌منتقد كه بايد صرف نظر از سليقه هاي شخصي و تمايل خود به اين و آن جريان، ”حقيقت“ ها را به مردم آشكار كند، اين جراءت را به خود مي دهم كه سعي كنم در اين مقاله به سراغ حقيقت بروم. هر چند خوش آيند دوستان هم نباشد؛ زيرا گفته اند: ‌‌
چو مي بيني كه نا بينا و چاه است ‌‌
اگر خاموش بنشيني گناه است
در ميان نامزدان انتخابات رياست جمهوري؛ حامد كرزي و عبدالله عبدالله بيش از ديگران مورد توجه قرار دارند. با آن كه به نظر مي رسد كرزي با توجه به امكان هاي بيشتري كه در اختيار دارد برنده»‌اين دور انتخابات رياست جمهوري نيز خواهد بود؛ ولي عبدالله عبدالله هم چهره ي مشكل بر انگيزي در برابر وي مي باشد. اين دو چهره را مي توان نماد دو وضع متفاوت تلقي كرد. حامد كرزي را مي توان حافظ وضع موجود خواند زيرا وي تا هنوز هيچ نشانه اي كه حاكي از پاليسي جديد براي دور بعدي رياست جمهوري باشد، از خود بروز نداده است. اما در مقابل عبدالله عبدالله را مي توان نشاني از بازگشت به گذشته خواند. در اين مقاله سعي مي شود به گونه ي تحليلي به اين موضوع پرداخته شود. واگر در مورد چيستي وضع موجود كه كرزي ادامه دهنده»‌ آن خواهد بود، تماس گرفته نمي شود، سببش روشن بودن اين وضع براي هم گان هست و نيازي به تحليل بيشتر ندارد، اما آينده اي سياسي كشور در وجود عبدالله عبدالله هنوز تجربه نشده است و نياز به تحليل علمي دارد. ‌‌
گفتيم كه عبدالله عبدالله نماد باز گشت به گذشته خواهد بود، نخست مفهوم ”بازگشت به گذشته“ را روشن مي كنيم: بازگشت به گذشته به وضعي گفته مي شود كه با پيروزي دولت مجاهدين در سال 1371 در كشور ايجاد شد و از مشخصه هاي عمده»‌ آن مي توان اين ها را بر شمرد: ‌‌
‌· ‌كوتاهي دولتمداران در وضع برنامه ي مدون دولتداري. ‌‌
‌· ‌تنظيم گرايي به عوض مردم گرايي. ‌‌
‌· ‌ترويج فرهنگ بي نظمي، سركشي و خود سري در دستگاه دولت به جاي فرهنگ انضباط و قانون پذيري. ‌‌
‌· ‌بيگانگي با ديموكراسي. ‌‌
‌· ‌رسيدن به هدف با توسل به ابزار خشن به عوض ابزار گفتمان. ‌‌
‌· ‌عدم پايبندي به اخلاق سياسي - كه از نشانه هاي آشكار آن وصل و فصل پيوسته»‌تعهد و پيمان تنظيم ها و دسته ها نسبت به همديگر بود. ‌‌
‌· ‌انعطاف ناپذيري در برابر صداي مخالف و انتقاد. ‌‌
‌· ‌استفاده از احساس هاي ديني و قومي مردم به منظور تحكيم اقتدار و قدرت. ‌‌
‌· ‌سنت گرايي به عوض تجدد گرايي. ‌‌
‌· ‌باج دادن به زورداران و باج گرفتن از كمزورها. ‌‌
‌· ‌رفتار عاقبت نا انديشانه با كشور ها و سازمان هاي بين المللي. ‌‌
‌· ‌غوغاگرايي سياسي به عوض هنجارگرايي سياسي. ‌‌
اين شاخص ها بيان كننده»‌بخش هايي از مفهوم ”بازگشت به گذشته“ مي باشد. اين فهرست را مي توان دراز تر از اين نيز كرد.
اين را هم از ياد نبريم كه مسوِل ناهنجاري هاي ياد شده، ده هاهزار مجاهد راستين و صد ها قوماندان جهادي باتقوا و آزاده نبود ند، مسوِل عده»‌محدودي بودند كه از جامعــه ي جهــادي استفاده ي ابزاري كردند و سپس خانواده هاي شهيدان، معلولان و مجاهدان را فراموش كردند. انصاف نيست كه امروز يك بار ديگر در وضع حساس، از احساس پاك مجاهدان راستين استفاده»‌ابزاري شود. ‌‌
‌ ‌حالا كه تصويري از بازگشت به گذشته را نشان داديم، مي رسيم به طرح اين پرسش كه عبدالله عبدالله را چگونه مي توان نمادي از اين وضع دانست؟ در پاسخ مي توان با بر شمردن مشخصه هاي زير؛ وي را نماد بازگشت به گذشته تعريف كرد: ‌‌
‌· ‌عبدالله نامزد جبهه»‌ملي است، جبهه اي كه تنظيم هاي وابسته به آن نه در گذشته و نه در هشت سال اخير، توانسته اند براي دولتداري برنامه وضع كنند. اعضاي اين جبهه بيشتر به غوغا و سرو صدا مصروف بـــوده اند تا پيشكش برنامه. اين جبــهه كه تمــام مشخصه هــاي ”بازگشت به گذشته“ را با خود دارد، به صورت طبيعي عبدالله هم كه وابسته به آن است، برخوردار از همين مشخصه ها مي تواند باشد. ‌‌
‌· ‌عبدالله يكي از تاييد كننده‌گان موافقتنامه»‌بن و شريك حكومت موجود به حساب مي آيد و او حتي هنوز رييس جرگه»‌امن منطقوي هست - زيرا خبر استعفي يا عزل وي از اين مقام اعلام نشده است - بنا بر اين انتقاد هاي وي از حكومت دامنگير خود او نيز مي شود. ‌‌
‌· ‌عبدالله پس از بركناري از وزارت خارجه، پيوسته در وصل و فصل تعهد با حكومت بوده است.
‌· ‌عبدالله هيچ گاه در هشت سال اخير در نقش فعال سياسي صاحب برنامه ظاهر نشده است.
‌· ‌عبدالله كه امروز دفاع از مجاهدين را شعار اصلي مبارزات انتخاباتي خود ساخته است، در هشت سال اخير در هيچ تريبيون و محفل سياسي داخلي و خارجي در مورد جهاد و مجاهدين هيچ حرفي مطرح نكرده است. تنــها در هفته هاي اخير به اين شعار پرداخته اســت اين حركت در نزد بعضي از حلقه هاي مجاهدين، نشانه و سوء استفاده از احساس هاي خاص بعضي از گروه هاي اجتماعي خوانده شده است. اگر عبدالله ارزش هاي جهاد را در وجود خود خلاصه مي كند، پس بايد به صراحت چهره هايي مانند: صبغت الله مجددي، اميرمحمد اسماعيل، محمد كريم خليلي، عبدالرب رسول سياف، احمدضيا مسعود، محمــد قسيم فهيم، محمد محقق، حاجي دين محمد، گل آغا شيرزي و… كه از پيشتازان جهاد و مقاومت بوده اند، و اكنون در كنار كرزي اند، را تهي از اين ارزش ها معرفي كند. ‌‌
‌· ‌رسانه هاي وابسته به وي بيشتر مصروف غوغاي سياسي است و در رعايت كمترين اصل هاي ژورناليزم مترقي خود را مسوِل نمي داند، اين رفتار رسانه اي از بي تعهدي وي به اخلاق و اصل هاي ژورناليزم مترقي كه از عنصر هاي مهم ديموكراسي مي باشد، خبر مي دهد. ‌‌
‌· ‌تكيه بر صاحبان اسلحه و زور به نام مجاهد، نشانه اي باج دادن به زورمندان شمرده مي شود. ‌‌
‌· ‌عبدالله از لحاظ تخصص، ضعف هاي جدي دارد. او پس از فراغت از پوهنحِي طب ديگر به اين مسلك وفادار نماند و در هيچ رشته ي ديگري هم داراي تحصيل نيست. بنا بر اين او را نمي توان در رديف چهره هاي تخصصي دانست كه بتواند از آن به نفع اداره ي كشور استفاده كند. سواد وي در سطح عادي مي باشد.
‌· ‌در صورت پيروزي، با گروه هاي£ در گير خواهد شد كه در گذشته با شوراي نظار و جمعيت اسلامي كه وي به آن ها وابسته است، به شدت در تنش و جنگ به سر برده اند و هنوز اين نگاه مخاصمت آميز به قوت خود باقي است. ‌‌
‌· ‌در صورت پيروزي، پيروان عبدالله از وي خواستار امتياز هايي مي باشند كه چندان شايستگي آن ها را نداشته باشند و وي ناگزير است به آن ها امتياز بدهد و بدينگونه شايسته سالاري مقوله اي فراموش شده تر از اكنون خواهد شد. ‌‌
‌· ‌با پيروزي وي تفكر خشونت و خود محوري بار ديگر تازه خواهد شد. ‌‌
اين بود تحليل كلي از عبدالله عبدالله نامزد رياست جمهوري و اما پرداختن به شعار ها و خط مشي وي مستلزم نقد جداگانه اي است كه در آينده به آن پرداخته خواهد شد. ‌‌
با توجه به آنچه گفته شد، براي مردم افغانستان دو انتخاب در پيش است، يا تـن دادن به وضع موجود - با آن كه مطلوب نيست - يا تن دادن به بازگشت به گذشته كه بسيار فاجعه بار تر از وضع موجود است.

جمعه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۸

Holbrooke Visits Helmand

جولاى_۲۳_۲۰۰۹
تيره ورځ ناوخته دافغانستان اوپاكستان لپاره دامريكې دمتحده ايالاتودولسمشرخاص استازي ريچارډهولبروك دپاكستان څخه ترليدني وروسته په ناڅاپي توګه دهلمندمركزلښكرګاه ته سفروكړ اوپدي ولايت كي يي له سيمه ايزوچارواكواوميشتوامريكايي سرتيرو سره وليدل.
احمدنويدنظري_هلمند

دافغانستان اوپاكستان په چاروكي دامريكې دمتحده ايالاتودولسمشربارك اوباما ځانګړي استازي ريچارډ هولبروك دپنحشنبې په ورځ ناوخته لښكرګاه ښار ته تررارسيدوروسته ددولتي چارواكواوولايتي شوراله غړوسره تركتني اوبحث وروسته دوالي محمدګلاب منګل سره په يوه خبره ناسته كي برخه واخيسته .
دهولبروك دسفرموخه په هلمندكي دوروستيوامنيتي پرمختګونواودولتي چارواكوسره كتني ښودل سوي.
ښاغلي هولبروك خبري ناسته كي وويل چي دامريكادمتحده ايالاتوسمندري سرتيرو دخنجرپه نامه كوم عمليات چي پيل كړي ډير بريالي اوپايلي يي مثبتي دي اودګڼوسيمودپاكيدوسربيره يې په زياته كچه مخدره مواد نيولي اوله منځه يې وړي دي.
نوموړي وويل دامريكادولت ژمن دى ترڅو افغان ځواكونه دېته چمتوكړي چي خپله دلويوجګړه ايزوعملياتوتوان ومومي اوسمندري ځواكونه به ترهغه دلته وي ترڅوامنيت ښه سي.
هولبروك وويل چي طالبان اوس له ماتي سره مخ دى نوځكه كيداى سي چي په يوشمېرناوړه تبليغاتولاس پوري كړي اوخلك دېته وهڅوي ترڅوددولت له ملاتړڅخه لاس واخلي.
ده زياته كړه چي هيوادبه يي په هلمندكي دامنيت برسيره په لومړي ګام كي ډيرپام كرهڼي،دپوليسوروزني،اودبيارغوني په برخه كي كوي.
هولبروك ديوې پوښتني په ځواب كي وويل دى ډيرباوري دى چي دافغانستان ټاكني به په خپل وخت ترسره كيږي اوګڼ خلك به پكښې برخه واخلي.
ده زياته كړه چي موږ دكوم نوماندملاتړيامخالفت نه كوو اودولسمشرټاكنه يوازي اويوازي دافغانستان خلك كوي.

داچي هولبروك تيره ورځ په پاكستان كي وو ، وويل امريكاپوهيږي چي دپاكستان په سرحدي سيموكي دطالبانومركزونه سته خو دپاكستانيوچارواكوسره دده ليدني اصلي موضوع هم همدغه وه ځكه دافغانستان امنيت هغه وخت ساتل كىداى سي چي پاكستان په امن كي وي.
هلمندوالي دخبري ناستي پرمهال وويل دې ولايت ته دهولبروك سفرداڅركندوي چي دامريكامتحده ايالات خپل ډيرپام هلمندته را اړولۍ اوپه هربرخه كي مرسته كوي.

والي زياته كړه چي دامريكايي سرتيروپه راتګ سره په هلمندكي دامنيت له اړخه ډيرپرمختګ رامنځته سوۍ اويوشميرهغه ولسوالۍ چي دولت له واكه وتلي وې بيرته دولتي ځواكونوترلاسه كړي دي.


احمدنويدنظري_لښكرګاه


پنجشنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۸

تجمع خبرنگاران افغانستان در حمایت از خبرنگاران ایرانی

به نقل از سایت یولداش

تاريخ انتشار : پنجشنبه 1 مرداد1388

شماره خبر : 1658

تجمع خبرنگاران افغانستان در حمایت از خبرنگاران ایرانی


يولداش:

خبرنگاران و مسوولین رسانه های محلی ، ملی و بین المللی در غرب افغانستان در یک گرده همایی در شهر هرات خواهان آزادی خبرنگاران ایرانی بازداشت شده شدند.

به گزارش «یولداش» این خبرنگاران که پلاکاردهایی در لزوم احترام به آزادی بیان و آزادی مطبوعات در دست داشتند ، خواستار آزادی هرچه سریعتر خبرنگاران و فعالان سیاسی بازداشت شده توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران شدند.





چهارشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۸

چهارمین دور کارگاه وبلاگ نویسی و ژورنالیزم آنلاین در هرات

به زودی چهارمین دور کارگاه آموزشی وبلاگ نویسی و ژورنالیزم آنلاین در هرات آغاز خواهد شد. این کارگاه با حمایت سفارت آمریکا و کانون وبلاگ نویسان افغانستان در مرکز فرهنگی لنکن در شهر هرات برگزار خواهد شد. ژورنالیستان، نویسندگان و کسانی که علاقمند به ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ نویسی هستند تا روز یکشنبه، تاریخ 26 ماه جولای در مرکز فرهنگی لنکن در در شهر هرات ثبت نام کنند.

این کارگاه به مدت دو روز به روزهای دوشنبه و سه شنبه از ساعت 9 صبح تا 4 عصر ادامه خواهد داشت و در ضمن چای و نان صرف خواهد شد. کسانی که کمره عکاسی، لب تاپ و یا هر وسیله‌ای برای خبرنگاری ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ نویسی دارند با خود شان بیاورند. به یاد داشته باشید که لازمه یاد گیری ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ نویسی دسترسی به کامپیوتر و انترنت و مهمتر از همه داشتن انگیزه وبلاگ نویسی است.
کانون وبلاگ نویسان افغانستان
کابل

سه‌شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۸

اولین شب اقامتم در کینیا


در اولین شب اقامتم مهمانخانه ای که درآن اتاق گرفته بودم ، آب نداشت. دختر مسوول و صاحب مهمانخانه میگفت که تمام کینیا نه بلکه تمام افریقا از این مشکل رنج میبرند. ولی من نتوانستم طاقت بیاورم. فردا صبح زود همینکه درس ها شروع شد، با نهاد دعوت کننده صحبت کردم و بالاخره موفق شدم که به جای بهتری که در واقع قسمت اشراف نشین شهر بود، کوچ کنم.

کینیا کشوری است در افریقای شرقی که در امتداد بحیره هند و اکوادور واقع شده است. کشور های تانزانیا ، سومالیا ، یوگاندا، ایتیوپیا ( حبشه ) در چهار اطراف این کشور واقع شده است. پایتخت این کشور بزرگترین شهر آن نایروبی است .نفوس مجموعی کینیا به 38 میلیون میرسد.

نوعیت حکومت داری این کشور نیمه ریاستی است. یک رییس جمهور دارد که هم رییس جمهور و هم رییس پارلمان است. صدراعظم نیز دارد که در واقع بعد اعتراضات خونین 2008 قدرت بین صدراعظم و رییس جمهور تقسیم شده است .در قانون اساسی کینیا آمده است حدود 43 قوم در این کشور حضور دارند که بیشترین آنان را به ترتیب مسیحیان پروتستان ، کاتولیک تشکیل داده اند . در کنار این مذاهب هندو ها و مسلمانان نیز زندگی میکنند. تمام این کشور به 8 ولایت تقسیم میشود. بزرگترین آن شهر نایروبی یا پایتخت این کشور است که 2940911 نفر نفوس دارد. اولین رییس جمهور این کشور جومو کینیاتا نام دارد و در سال 1963 آزادی خویش را از انگیس ها گرفتند.

واحد پول این کشور شیلنیگ است که 77 آن معادل یک دالر امریکایی است. زبان های انگلیسی و سواحلی زبان های رسمی این کشور است. آب و هوای این کشور حاره بوده است که در زمستان ها از 30 درجه زیاد نمی شود.

سرک موتر های سپورتی سفری مسابقات موتر رانی جهانی از میان این کشور میگذرد. انواع حیوانات وحشی مثل شیر ، پلنگ، مار های زهری و تمساح ، انواع پرنده ها و حشرات ، جنگل های سر سبز و طبیعی بخش دیگر از طبیعت این کشور است که شما را مجذوب میکند. یادتان باشد که این کشور برف را نمی شناسند.

حدود 10 شبکه تلویزیونی خصوصی و بیشتر از 30 رایوی محلی دارند. رسانه های چاپی زیادی نیز هستند که بیشتر به زبان انگلیسی و محلی به نشر میرسند. مشهور ترین تلویزیون این کشور KTN است و مشهور ترین روزنامه آن The Daily Nation است که قیمت آن 50 شیلینگ است.

کسانی که علاقمند فیملسازی، سیاحت ، تحقیق بیایند حد اقل نایروبی را میتوان یکی از شهر های خیلی زیبا ، مدرن ، دارای ساختمان های خیلی بزرگ و زیبا، برق 24 ساعته ، دارای هتل ها، فروشگاه ها ، بار ها و غیره دانست.

زنان در این کشور خیلی نیرومند هستند و در تمام عرصه ها فعال اند. آدم های سفید در این کشور وجود ندارد هر چه می بینی سیاهی است اما این سیاهی در این کشور به یک ارزش تبدیل شده است. اگر علاقمند هستید که در این کشور بیایید باید بدانید که حدود 7% این کشور اچ آی وی مثبت هستند. در هر گوشه کشور مراکز مشوره دهی و آزمایش داوطلبانه وجود دارد. سکس در این کشور خیلی معمول است و شما آزادانه میتوانید با مردان و زنان صحبت کنید و جایی به گردش بروید اما متوجه باشید که در کنار این ها این یک جامعه مسیحی است که بیشترین آن را پروتستان تشکیل میدهند و هر روز یک شنبه تا یک و سی دقیقه ظهر در کلیسا باید باشی و اگر مسلمانی میتوانی به نزدیکترین مسجد بروی و از عبادت آزادانه لذت ببری و به خدایت نزدیک تر شوی.

یادتان باشد که آب ، کرایه موتر، جای بود باش کمی نسبت به کابل قیمت تر است و در جریان شب احتیاط کنید زیاد بیرون نروید و نیز مراقب جیب های تان باشید. بزودی با عکس های جدید و نکات جالب و عجیب و غریب در باره این کشور خواهید دانست.

یکشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۸

وزارت فرهنگ: چهار سایت اینترنتی بسته شود


وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان دستور داده است چهار سایت اینترنتی که به نام حامد کرزی، رئیس جمهوری ‏این کشور ایجاد شده اند بسته شود.‏
محتوای صفحات این سایت ها شامل مطالب و تصویرهایی است که به نظر مقامات به شخصیت آقای کرزی ‏آسیب می رساند.‏
همچنین نرم افزارهای کامپیوتری و آهنگ هایی نیز در این سایت ها وجود دارد که در دسترس خریداران ‏آنلاین گذاشته شده است. برخی از این نرم افزارها و آهنگ ها رایگان است.‏
دستور مسدود شدن یک سایت دیگر اینترنتی که به نام عبدالکریم خرم، وزیر اطلاعات و فرهنگ ایجاد شده، ‏نیز صادر شده است.‏
عبدالشکور داد رس، عضو کمیسیون بررسی تخطی های رسانه ای در وزارت اطلاعات و فرهنگ ایجاد این ‏سایت ها را تجاوز به حقوق فردی و حریم شخصی افراد خواند.‏
او گفت: "وقتی که مطالب این سایت ها را دیدیم، نه تنها به آدرس آنها (آقای کرزی و آقای خرم) که حقوق ‏حقه معنوی آنها است، تجاوز صورت گرفته بود، بلکه از این آدرسها نشراتی شده که در حقیقت به حیثیت ‏کلی این اشخاص و افراد آسیب می رساند."‏
مقام های وزارت اطلاعات و فرهنگ می گویند دستور بستن این سایت ها را بر اساس شکایت ستاد ‏انتخاباتی آقای کرزی صادر کرده اند.‏
اما وحید عمر، سخنگوی ستاد انتخاباتی آقای کرزی شکایت این ستاد علیه این سایت ها تکذیب کرد، ولی ‏او اقدام وزارت اطلاعات و فرهنگ برای بستن این سایت ها را برای اعاده حقوق شخصی آقای کرزی کاری ‏درست دانست.‏
آقای عمر گفت: "اگر رئیس جمهوری به عنوان یک فرد عادی هم باشد، این حق را دارد که (علیه این سایت ‏ها) شکایت کند. این موضوع به کمیسیون سمع شکایات مطبوعاتی وزارت اطلاعات و فرهنگ رفته بود، اما ‏از جزئیات آن آگاهی دیگر نداریم."‏
سخنگوی ستاد انتخاباتی آقای کرزی افزود: "این قدر گفته می توانم در حالی این (شکایت علیه این سایت ‏ها) حق ما است، اما این کار از دفتر ما انجام نشده است."‏
مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ می گویند دستور بستن این سایت ها را به وسیله نامه رسمی به وزارت ‏مخابرات اطلاع داده است.‏
ولی وزارت مخابرات افغانستان از به دست آوردن چنین دستوری اظهار بی اطلاعی کرده است.‏
با این همه، هنوز این سایت ها کاملاً بسته نشده اند.‏

منبع سایت فارسی بی بی سی

شنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۸

کارگاه وبلاگ‌نویسی و ژورنالیزم آنلاین لغو شد

به اطلاع تمام شرکت کنندگان و علاقمندان به شرکت در کارگاه آموزشی وبلاگ نویسی و ژورنالیزم آنلاین برسد که قرار بود کارگاهی در تاریخ 19 و 20 جولای در مرکز فرهنگی لنکن در دانشگاه بامیان برگزار شود، لغو شد. قبلا قلبا از شرکت کنندگان و علاقمندان پوزش خواسته و آرزوی بهروزی می کنیم. به زودی برنامه و تاریخ معین این کارگاه به علاقمندان وبلاگ نویسی در بامیان اعلام خواهد شد.

کانون

پنجشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۸

کینیا را چگونه یافتم؟




سه روز است که کینیا هستم. میخواهم آنچنان که این کشور افریقای شرقی را مییابم ، برایتان بنویسم. این اولین سفرم در زندگی بیرون از افغانستان است.ساعت هشت صبح از میدان هوایی کابل با هواپیمای صافی پرواز کردیم. احساس کردم که چیز هایی متفاوتی را تجربه خواهم کرد. کمی خوابیدم اما صبحانه مهمانداران نگذاشت ، آرام باشم. کمی خوردم و باز خوابیدم.

ساعت 11:00 قبل از ظهر به شهر زیبا و گرم دوبی رسیدیم. مهمانداران صافی اعلام کردند که هوای دوبی 15 درجه هست اما همینکه پایمان را از دروازه ای هواپیما بیرون گذاشتیم احساس کردم داخل یک دیگ بخار و یا حمام شده ایم ما خیلی زود با فرشته های سیاه و سفید عرب روبرو شدم که همه قرآن شریف میخواندند. دو سه دوست را دیدیم که جایی میرفتند و خیلی هم پز گرفته بودند چون ترانزیت بودم ، مجبور شدم بروم تا پرواز بعدی ام را با هواپیما های الامارات بود ، پیدا کنم.

خدای من ، این میدان هوایی دوبی مثل یک شهریست که اگر کمی اشتباه کنی ، در میان فرشتگان خوش صورت اروپایی ، آسیایی گم میشوی. بیشترینه کارکنان و فروشندگان برخلاف کشور ما و شما سیاسر بودند. با صد تلاش و معلومات توانستم ترمینال اول را که مخصوص آسیایی ها است ، بیابم. پرواز مان ساعت 03:00 بعد از ظهر به نیروبی میرفت و من باید تا آن ساعت منتظر میماندم. روی چوکی گیت 127 لمیدم و از زیبایی های مردمان مختلف لذت و بردم و کیف کردم. چند لحظه همانظور مانده بودم که دو مسافر دیگر نیز آمدند و کنارم نشستند. سر صحبت را با یکی از آنان باز کردم . نامش عبدالله است و از ایالت ممباسای کینیا است و از ریاض با دوستش آمده است و میخواهد کار قبلی اش که حسابداری در یک فروشگاه است ، در نیروبی تغییر دهد. خیلی معلومات جالب در باره کینیا و مردمش داد.

ساعت دو و نیم داخل هوایپمای غول پیکر و شیک الامارات بودیم که حتی امریکایی ها و اروپایی ها از سفر با آن لذت میبرند. مهمانداران آنان همه پریرویان کوریایی و افریقایی بودند با هر نگاهی که بطرف شان میکردی ، لبخند میزدند. این یکی خیلی خسته کن بود باید از روی چند دریا عبور میکردیم. خودم را با تلویزیون و رادیو های چوکی ها مصروف کردم و چند بار هم چای ، جوس و غذا آوردند و بالاخره بعد از چهار ونیم ساعت اعلام کردند که به شهر نیروبی خوش آمدیم.
عبدالله گفت که کینیا در اختلاس و فساد اداری دنیا مقام اول را دارد. راست میگفت همینکه داخل ترمینل شدم. مسافرین مثل گوسفند روی هم می پریدند تا زور تر به شهر برسند. قلم نداشتم تا فورمه آنفلوانزای خوکی را پر میکردم بالاخره یکی را پنج دالر دادم تا مرا برای گرفتن ویزای آنبورد و قلم کمک کند.

به من گفته بودند که نیروبی خیلی سرد است و من هم تمام لباس های زمستانی آورده بودم اما شهر خیلی برای من گرم بود.تمام بدنم کرخت شده بود و سرم درد میکرد. بالاخره بعد از یک ساعت نوبتم رسید و رد شدم ورفتم دم دروازه ای عمومی کسی را دیدم که روی کاغذ نوشته بود محمد یونس تا مرا به مهمانخانه ای ببرد که قبلا آنلاین ریزرف کرده بودم ، ببرد. بالاخره به راحتی روی سیت موتر لمیدم و نفس راحتی کشیدم .


ادامه دارد.

چهارشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۸

چهارمین دور کارگاه وبلاگ نویسی و ژورنالیزم آنلاین در بامیان

چهارمین دور کارگاه وبلاگ نویسی و ژورنالیزم آنلاین در بامیان.

به زودی چهارمین دور کارگاه آموزشی وبلاگ نویسی و ژورنالیزم آنلاین در بامیان آغاز خواهد شد. این کارگاه با حمایت سفارت آمریکا و کانون وبلاگ نویسان افغانستان در مرکز فرهنگی لنکلن در داخل دانشگاه بامیان برگزار خواهد شد.

ژورنالیستان، نویسندگان و کسانی که علاقمند به ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ نویسی هستند تا روز شنبه، تاریخ 18 ماه جولای در مرکز فرهنگی لنکلن در دانشگاه بامیان ثبت نام کنند. این کارگاه به مدت دو روز از ساعت 9 صبح تا 4 عصر ادامه خواهد داشت و در ضمن چای و نان صرف خواهد شد. کسانی که کمره عکاسی، لب تاپ و یا هر وسیله‌ای برای خبرنگاری ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ نویسی دارند با خود شان بیاورند.
به یاد داشته باشید که لازمه یاد گیری ژورنالیزم آنلاین و وبلاگ نویسی دسترسی به کامپیوتر و انترنت است.

سوگنامه


به کدام جرم به کدام گناه


کودک افغان پر پر میشود

با برق اسلحه و خروش خمپاره ها

روز و شب در خون هم بستر میشود

نه کس ناله اش می شنود

نه دستی میرسد از غیب

انگار قساوت کودک افغان هرگز نباشد عیب

چه غم انگیز روزگاری رسیده

که شکم گرسنه، پا برهنه

کودک افغان در خون شناور میشود.

همایون خوشبین هروی

سه‌شنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۸

نیایش

خدایا

ای مهربانا

دل غافلم را بیدار کن

بار ها توبه کردم

لیک توبه ام را قبول باز این بار کن

اگرچه شرمسار کردار خویشم به درگاهت

دست نیایش بلند میکنم باز به سویت

مرا قوتی بدی تا ایمانم را به چنگ گیرم

پلیدی را ز جان بیرون کشم، با این شمشیرم

خدایا

ای کریما

در باز کن بسویم

نور بدی که گناه ام را با آن بشویم .
همایون خوشبین هروی

كوچه ها و كودكان كابل


از وبلاگ علی کریمی
اشاره:
امسال دو فلم از افغانستان در جشنواره ي كن حضور داشتند. مستندهاي «بلبل: پرنده ي شهر» (رضا يمك، 2008) و «خشت و خيال» (صديقه رضايي، 2008) در بخش «پاوليون سينماي جهان» جشنواره كن به نمايش درآمدند. سفراي فرانسه و آلمان در كابل به اين مناسبت در 18 سرطان هر دو فلم را طي ضيافتي تحت عنوان «كن در كابل» در باغ بابر (قصر ملكه) به نمايش گذاشتند. يمك و رضايي از شاگردان كارگاه مستندسازي «آتليه وران» هستند و فلمهاي شان را در چارچوب پروژه ي «كودكان كابل» ساختند كه از سوي اين موسسه ي فرانسوي حمايت مي شد. در زير مرور فلم «بلبل» را بخوانيد.


****
«بلبل: پرنده ي شهر» تصويري است كه با مهارت از چهره ي چروكيده ي كابل برداشته شده است. تمام آنچه كه كابل امروز را مي سازد در اين مستند 26 دقيقه يي مي بينيم: كودكان كارگر، خيابانهاي خاك آلود، مردان ريش بلند، زنان زير برقع، پيرمردان حمال، جوانان بي كار، پوليس هاي خسته، ولگاي روسي، فورد آمريكايي، رستوران هاي كثيف،عابرين عصباني، گريه ي زنان گدا، خنده ي بچه هاي كوچه، زمستانهاي پربرف و شب هاي سرد وتاريك. كابل اما بدون كودكانش هيچ است. روح زخمي كابل در چهره ي كودكان آن نمود مي يابد. يكي از كودكان كابل بلبل است، پسرك پرانرژي و خردسالي كه از پگاه تا بيگاه موتر مي شويد. بلبل با پارچه ي چركيني روي شانه اش و سطل كوچكي در دستش در كنار موترهاي شيك مردان پولدار ايستاده است. او گويا با همين هيئت از شكم مادر بدنيا آمده است.

در كارته سه كابل در چارراهي پل سرخ همه بلبل را مي شناسند. پسرك موترشوي كه با همه دوست است. محل كار او كنار رستوارنت «رز» است، جايي كه چاشت و شام طبقه ي متوسط كابلي با موترهاي شان مي آيند. رستورانت رز برخلاف رستوارنت «تركستان» است كه معمولاً طبقه ي كارگر در آن تجمع مي كنند. هر دو رستورانت در نزديكي هم قرار دارند. بلبل و دوستانش در حاليكه براي كاركردن هميشه در مقابل رستورانت رز هستند، براي چاي خوردن و گرم شدن به تركستان پناه مي آورند. از طريق بلبل با آدمها، تيپ ها، طبقات اجتماعي، سبكهاي زنده گي و باورهاي عمومي مختلفي آشنا مي شويم. بلبل و دوستانش در روزهاي سخت زمستان نيز موتر مي شويند ولي برخي روزها مجبور مي شوند موتر شويي را رها كرده و به اسپند كردن موترها روي بياورند. طبقه ي متوسط نوظهور در كنار ظاهر شيك و موترهاي نوشان، به طور جالبي مردمان خرافي نيز هستند. آنها از بلبل مي خواهند تا موترشان را اسپند كند تا از چشم بد بدور باشد.

بلبل خاطره ي زنده ي خود فلمساز است. رضا يمك تمام كودكي اش را در كوچه هاي مشهد در ايران گذشتاند. به عنوان يك مهاجر غيرقانوني آنچه كه او هميشه در پي اش بود ديدن تصاويري از افغانستان زادگاهش بود؛ او هيچگاه تصويري از افغانستان نديد. تا اينكه در سال 1380 پوليس ايران به دادش رسيد، او را دستگير كرد، سرش را تراشيد و فردايش به اين طرف مرز رها كرد. رضا ناگهان ديد كه در افغانستان است در حاليكه تمام دارايي اش لباس نازكي است كه به تن دارد.

اواخر حكومت طالبان بود و كابل بيشتر به يك خرابه ي بزرگ و وحشتناك شبيه بود تا به آن «كابل جان»ي كه او در خيالاتش تصور مي كرد. او چندي در يكي از مسافرخانه هاي كوچك پايتخت شاگردي كرد و شب ها در همان جا مي خوابيد. يكي از روزها وقتي از خواب برخاست ديد كه ديگر طالبان در خيابانها ديده نمي شوند و مردم كابل به طرف سلماني ها هجوم آورده اند تا ريشهاي شان را بتراشند. او پس از روي كار آمدن حكومت جديد به اردوي ملي پيوست و سرباز شد. براي نخستين وظيفه، رضا يمك را به حفاظت حامد كرزي فرستادند و فلمساز آينده به مدت يكسال باديگارد رييس جمهور خوش تيپ افغانستان بود. او روزي در كنار ارگ رياست جمهوري همراه با ديگر سربازان راديو گوش مي كرد، از آنجا شنيد كه يك مرد خارجي به نام رضا دقتي به كابل آمده است تا كارگاه عكاسي براي جوانان افغان ايجاد كند. رضا يكبار ديگر به ياد عكس و تصوير افتاد. فردا ديد كه به طرف موسسه ي عكاسي «آيينه» روان است، يونيفورم و كلاشينكوف هم ندارد.

آشنايي با عكس و تصوير، مسير زنده گي او را تغيير داد. يمك در آنجا بود كه دانست «تصوير» همان چيزي است كه در جستجويش بوده است. از آن پس او با كمره ي عكاسي اش خيابانهاي كابل را زير و رو كرد. او تصاويري را كه هيچگاه در ايران چانس ديدنش را نداشت از پشت لنز كمره اش پيدا كرد و گرفت. مهمترين تصايري كه او يافت تصاوير كودكان كابلي بود. كودكاني كه در نگاه هر كدامشان رضا زنده گي خود را مي خواند.

در سال 2006 عكاس حالا مشهور، تصوير متحرك را كشف كرد. موسسه ي سينمايي «آتليه وران» در آن سال يك كارگاه مستندسازي را براي ده تن از جوانان كابل برگزار كرد كه معلوم بود رضا يمك اولين كسي باشد كه در آن ثبت نام ميكند. طي سه ماه كارگاه فرانسوي به رهبري سيورن بلانشه و همكارانش ده جوان افغان را آموزش داد و هر يك از آنها يك فلم مستند ساخت. حالا آتليه وران دور سوم اين وركشاپ را برگزار كرده است كه در آن معتبرترين سنت مستندسازي اروپايي تدريس مي شود: سينما وريته. در دهه ي 80 ميلادي ژان روش مستندساز بزرگ فرانسوي آتليه وران را تاسيس كرد. او متاثر از موج نو فرانسه و اشخاصي همچون فرانسوا تروفو و ژان-لوك گدار، سعي كرد براي سينماي مستند تعريف جديدي جستجو كند. هر چند ريشه هاي سبكي سينما وريته به سينماي انقلابي شوروي برميگردد، اما اين اروپايي ها بودند كه آن را جهاني كردند. ژان روش يك مردم شناس بود، او به خوبي مي دانست كه چقدر سينما و مردم شناسي مي تواند بدرد يكديگر بخورد، لذا اولين كاري كه كرد سعي كرد در «كشورهاي جنوب» كارگاه هاي آموزشي مستندسازي برگزار كند. آنها در آمريكاي لاتين، آفريقا و آسيا دوره هاي آموزشي برگزار كردند و از سال 2006 به اين سو اين موسسه در كشورهاي الجزاير، صربستان، ويتنام و افغانستان در حال آموزش جوانان مستندساز هستند.

رضا حالا دو فلم مستند ساخته است كه البته فلم دومش «بلبل» در جشنواره هاي لايپزيگ در آلمان، سه قاره نانت و كن در فرانسه به نمايش درآمده است. او حالا تبديل به فلمسازي شده است كه آدمهاي زيادي به او اميد بسته اند. رضا در دهه ي سوم زنده گي اش قرار دارد و راه زيادي دارد تا به آنجايي كه ميخواهد برسد، او البته وقت زيادي نيز دارد بخصوص كه هنوز مجرد است(!). رضا و بلبل هر دو در پل سرخ هستند، آنها در آنجا زنده گي مي كنند و هر كسي در اين منطقه باشد آنها را مي شناسند.

ديروز وقتي از كنار رستورانت تركستان رد مي شدم بلبل را ديدم، به سهولت او را شناختم، با وجود آنكه كمي كلان تر شده و صدايش تغيير كرده است، ولي هنوز آن دستمال چركين روي شانه اش است و آن سطل كوچك آب در دستش. براي لحظه يي فكر كردم تا كي او بايد ادامه دهد؟

دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۸

جنگ افغانستان در مطبوعات بریتانیا

نیروهای ناتو در افغانستان

در یک هفته اخیر حملات نیروهای آمریکایی، و ناتو علیه مواضع طالبان شدت یافته و هدف از این عملیات تامین امنیت انتخابات اعلام شده است.

روزنامه های بریتانیایی امروز نیز به تفصیل درباره وضعیت جنگ در جنوب افغانستان، فشار بر دولت بریتانیا به دنبال افزایش تلفات نیروهای بریتانیایی در هلمند و ارزیابی سیاست جنگی بریتانیا در افغانستان پرداخته اند.

گاردین در عنوان خود آورده است که گوردون براوان نخست وزیر بریتانیا در نظر دارد نیروهای این کشور را در افغانستان افزایش دهد و دو هزار سرباز دیگر به ولایت هلمند اعزام کند.

به نوشته گاردین، این احتمال به دنبال بازنگری مأموریت بریتانیا در افغانستان مطرح می شود که به صورت فوق العاده از سوی وزارت دفاع و پس از افزایش تلفات نیروهای بریتانیا در افغانستان انجام شد.


این روزنامه ضمن اشاره به شمار 9000 نفری نیروهای بریتانیایی در افغانستان نوشته است که بررسی مسئله اعزام نیروهای بیشتر، از عزم نخست وزیر بریتانیا برای دست یابی به پیشرفت در افغانستان پیشاپیش انتخابات ریاست جمهوری در این کشور حکایت دارد.


روزنامه آبزرور نیز نوشته است که وزارت دفاع بریتانیا در حالی که میزان تلفات نیروهایش در افغانستان بالارفته، طرح هایی برای افزایش نیرو در این کشور دارد.

آبزور نوشته است از آنجا که تشخیص دوست و دشمن در جنگ افغانستان روز به روز دشوارتر می شود، بسیاری از سربازان و مقامات ارشد نظامی بریتانیا نسبت به پیروزی در این جنگ اظهار تردید می کنند.

این روزنامه از قول یک منبع استخباراتی غربی در کابل نوشته است که طالبان امسال مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند، و از تدارکات و سازماندهی بهتری برخوردار شده اند.

روزنامه ساندی تایمز نوشته است که نمایندگان حزب حاکم کارگر از رئیس ستاد ارتش انتقاد کرده اند که چرا در یک جلسه خصوصی با رئیس حزب مخالف محافظه کار از کمبود شدید هلیکوپتر و نیرو در جنگ افغانستان شکایت کرده و بدین ترتیب با وارد شدن به حریم سیاست پا را از گلیم خود فراتر گذاشته است.

این رووزنامه در صفحه دیگری تصاویر 184 سرباز بریتانیایی را که تاکنون در افغانستان جان خود را از دست داده اند، منتشر کرده است.

روزنامه ایندپندنت می نویسد که علارغم تلاشهای مقامات نظامی بریتانیا برای اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان به منظور مقابله با طالبان، بسیاری از وزرای دولتی طرحی محرمانه دارند تا پس از برگزاری انتخابات در افغانستان میزان نیروهای بریتانیایی در این کشور را کاهش دهند، و این امر عمدتاً به دلیل هزینه های مالی آن مطرح می شود.

به نوشته ایندیپندنت، در حالی که مقامات ارشدی چون نخست وزیر، و وزرای خارجه و دفاع تلاش دارند مأموریت بریتانیا در افغانستان را توجیه کنند، تردیدهای روز افزونی درباره ادامه حضور نیروهای بریتانیایی در افغانستان به ویژه با توجه به کمبود تجهیزات آنان مطرح می شود.

منبع: بی بی سی

شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۸

عكسهاي بعد از چند ماه سكوت من


ديري بود كه عكسي را بارگذاري نكرده بودم اما اميد وارم دوستان منتظر تماشاي عكسهاي من مرا بخشيده باشند به هر حال دوست دارم عكس هاي جديد ام را كه از خانم آمنه رسولي گرفته را در وبلاگ بصيرسيرت ببينيد

جمعه، تیر ۱۹، ۱۳۸۸

مبارزات انتخاباتی منبع اشتغال و درآمد اقتصادی؟

جوانان کارگر در حال نصب پوستر انتخاباتی

مبارزات انتخاباتی نامزدهای دومین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برای هزاران جوان بی کار زمینه کار فراهم کرده است.

شمار بیشتر این جوانان دانش آموزان مکاتب/مدارس و دانشجویان دانشگاه ها هستند و شماری از آنها از کار در ستادهای انتخاباتی صاحب درآمد شده اند.

در همایشی که در یکی از هتل های شهر کابل از سوی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده بود، شماری از جوانان با شور و هیجان عکس های این نامزد را نصب می کردند، شعار می دادند و کف می زدند.

خیرالله، یکی از این جوانان گفت دانش آموز صنف/کلاس دوازدهم است و در اوقات بی کاری با جوانان دیگر همراه می شود و کارهای تبلیغاتی نامزد مورد نظر خود را انجام می دهد.

او گفت: "کار ما این است که پوسترها آقای دکتر را نصب می کنیم، در مکتب ها (مدرسه ها) تبلیغ می کنیم و البته به مراکز آموزشی خصوصی و مکتب های خصوصی هم می رویم."

فاضل سانچارکی، یکی از مسئولان دفتر انتخاباتی عبدالله عبدالله، نامزد انتخابات ریاست جمهوری گفت که صدها جوان برای کار به این دفتر مراجعه کرده اند.

آقای سنچارکی گفت: "بعد از هشت سال و تحولاتی که در کشور صورت گرفته، نسل جدیدی به میدان آمده است که چیزهای تازه می خواهند، اصلاحات می خواهد و تغییرات می خواهد."

او افزود: "به همین دلیل طیف های وسیعی از جوانان، که شامل دانشجویان و دانش آموزان مکاتب می شوند و همچنان طیف های وسیعی از نهادهای فرهنگی و رسانه ای که در جامعه مدنی و بخش های مختلف جامعه فعالند، روی آروده اند. ما با موج عظیم و گسترده ای از نسل جوان روبرو هستیم."

یکی دیگر از مسئولان ستاد انتخاباتی آقای عبدالله، که نخواست نامش فاش شود گفت که بیش از شش هزار جوان تنها در شهر کابل برای تبلیغات در این ستاد استخدام شده اند.

البته در ولایت های دیگر افغانستان هم جوانان به استخدام ستادهای انتخاباتی درآمده اند و برای نامزدها تبلیغ می کنند.

پیر سید شاه، مسئول ستاد انتخاباتی حامد کرزی در ولایت خوست، در جنوب شرق افغانستان گفت: "یک تعداد جوانان بی کار باسواد و بی سواد از برکت مبارزات انتخاباتی در این دفتر گماشته شده و صاحب حقوق شده اند."

هم تجربه هم نفع اقتصادی

یک تعداد جوانان بی کار باسواد و بی سواد از برکت مبارزات انتخاباتی در این دفتر گماشته شده و صاحب حقوق شده اند

پیر سید شاه، مسئول ستاد کرزی در خوست

با این همه، پرسش اساسی این است که آیا علاقه مندی به نامزدها و برنامه های انتخاباتی آنها، این جوانان را وارد کارزار انتخاباتی کرده است یا فقر و بیکاری؟

عتیق الله مطمئن، جوانی در ستاد انتخاباتی میرویس یاسینی گفت: "در بخش فرهنگی دفتر آقای یاسینی کار می کنم. با کار کردن در این زمینه ها از یک طرف تجربه ما بیشتر می شود و از طرف دیگر نفع اقتصادی نیز برای ما دارد."

اما فروزان فنا، دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری گفت که او توان پرداخت پول به چنین افرادی را ندارد. خانم فنا گفت شماری از جوانان به طور داوطلبانه در کنار او جمع شده اند.

خانم فنا گفت: "درست است که عده ای از جوانان در کنار ما هستند، اما آنها را برای کار مشخصی استخدام نکرده ایم. آنها لطف کرده اند با ما در نصب پوسترهای ما و بعضی کارهای دیگر همکاری می کنند."

اشرف غنی احمدزی، دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری هم می گوید که هزاران جوان از طبقات مختلف جامعه به گونه داوطلبانه کارهای تبلیغاتی او را پیش می برند.

آقای احمدزی گفت: "اکثریت مطلق آنها، که شمار آنها از ده هزار نفر تجاوز می کند، مطلقاً رضاکارانه کار می کنند؛ حرکت خودجوش است. خوشبختانه از هر ۳۴ ولایت افغانستان نمایندگی داریم."

با این حال کمیسیون انتخابات افغانستان می گوید در باره تعداد افرادی که در استخدام ستادهای انتخاباتی درمی آیند و همچنین مقدار حقوقی که به آنها پرداخت می شود " نظر و برنامه خاصی " ندارد.

منبع: بی بی سی فارسی

سه‌شنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۸

مجتمع وبلاگ های افغانستان جایزه گرفت





مجتمع وبلاگ های افغانستان یکی از اعضای کانون وبلاگ نویسان افغانستان که در اولین مسابقه وبلاگ نویسی ‏وبلاگهای افغانستانی با محوریت دوره دوم انتخابات ریاست‎ ‎جمهوری توسط سایت انترنتی افغان گراف راه ‏اندازی شده بود شرکت و در رده برترین وبلاگ های شرکت کننده دراین مسابقه قرار گرفت وجایزه گرفت.‏

خبر را در اینجا بخوانید.... ‏



یک هفته از خاموشی ژیلا گذشت


یک هفته از خاموشی ژیلا گذشت

وقتی آهنگ " تو امید من تو پناه من" یا آهنگ " آمده ای دیر باز زود چرا می روی" را می شنوی و یا هم ‏آهنگ " ازغمت ای نازنین عزم سفر می کنم" را به خاطر می آوری، آواز گیرای ژیلا بانوی زیبا، متین و ‏مهربان ترا چند دهه به عقب باز می گرداند تا زمانی را به یاد آوری که این هنرمن محبوب و همراه با استاد ‏خیال هر جمعه شب در رستورانت خیبر کنسرت داشتند.‏



سال های که از جنگ و ویرانی خبری نبود و آهنگ های عاشقانه و زیبای ژیلا و خیال صدها ‏شنونده را به وجد می آورد.‏
ژیلا اولین بار به کمک استاد خیال به رادیو راه یافت. استاد خیال اساسات موسیقی را به ژیلا ‏آموخت و ژیلا در مدتی کمی توانست با پشتکار و تلاش و همکاری استاد خیال در مدت زمان ‏کمی خودش را به قله شهرت برساند.‏
بعد از خانم پروین، ژیلا را می توان از پیشگامان آواز خوانی زنان افغان به حساب آورد. ژیلا ‏توانست با صدا و ادای شیرین و هنرمندانه خود مکتبی را بنیاد گذاری کند که بعد ها زنان آواز ‏زیادی در افغانستان از آن پیروی کردند.‏
درمیان زنان آواز خوان افغان ژیلا به خوش صدایی مشهور است، معاصران او کمتر چنین ‏صدایی داشتند. احمد ظاهر که خود در میان آواز خوانان مرد در افغانستان به آوازخوان حنجره ‏طلایی معروف است، آرزو داشت آلبوم مشترکی با ژیلا داشته باشد.‏
اما مرگ نا بهنگام احمد ظاهر این مجال را نداد و آلبوم مشترک این دو آواز خوان خوش صدا به ‏دو آهنگ محدود شد.‏
ژیلا در سفری که با استاد خیال و جمعی دیگر از هنرمندان افغانی به هند داشت، آهنگ ‏مشترکی را با " محمد رفیع" یکی از مشهور ترین آواز خوانان هند، اجرا کرد که بعد ها بارها ‏وبارها از رادیو افغانستان پخش شد.‏
ژیلا جز گروهی بود که برای نخستین بار در تور هنری در شمال افغانستان شرکت کردند و ‏مردم برای اولین هنرمندانی را که صدای آنها را از رادیو شنیده بودند از نزیدک دیدند. استاد ‏خیال، مددی، آرمان پروین و نسیم جز این گروه بودند.‏
سرانجام در بیست و هشتم ماه جون 2009 از اثر ابتلا به سرطان در آمریکا وفات کرد.‏
ژیلا سالها پیش افغانستان را ترک کرد و بعد از ترک افغانستان سکوت کرد، او با آن که ‏سالهای طولانی را در غربت به سر برد اما دیگر آواز نخواند، آلبوم جدیدی بیرون نداد و حتی در ‏محافل هنری نیز کمتر دیده شد.‏
هرچند بانو رخشانه و سارا زلاند نیز گوشه عزلت گزیدند اما ژیلا خاموش ترین آنها بود.‏
یکی از آخرین خاطرات ژیلا مصاحبه با رادیو بی بی سی است که درست دو روز قبل از مرگ ‏او انجام شد.‏

دوشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۸

نگاهی به آرایش نیروهای سیاسی در آستانه‌ء انتخابات

نویسنده: علی امیری

افغانستان امروز، از فقر ایدئولوژی رنج می­برد. به همین دلیل ، به رغم تعدّد گروه­های سیاسی، تنوع ایدئولوژی­های سیاسی و در نهایت رقابت ایدئولوژیک در میان گروه­های سیاسی کم­تر مشاهده می­شود. سه ایدئولوژی عمده (اسلامیزم، سوسیالیزم و لیبرالیزم) نه تنها از رهگذر انشعابات و اختلافات تکثیر نشده است، که هر کدام مسیر استحاله را پیموده و در یکدیگر تداخل کرده است.

امروز لیبرال محافظه­کارهای فسیل­شده­ای داریم که از اسلام دم می­زنند؛ اسلامیست­های اخوانی داریم که شعار دموکراسی سر می­دهند ، و سوسیال مارکسیست­هایی داریم که از بازار آزاد سخن می­گویند. کنگره­ی ملی لطیف پدرام و بشیر بیژن را ، که هنوز رؤیای اقتصاد هدایت­شده­ی مدل چین را در سر می­پرورانند و با دم­زدن از امپریالیسم و استکبار و فدرالیزم، حس طبقاتی و ایدئولوژیک خود را تا حدی تسکین می­دهد، نمی­توان جز استثنایی بر سازنده­ی قاعده، در اردوگاه از هم پاشیده­ی چپ افغانی دانست.

نه تنها معاون پدرام ، آقای بشیر بیژن هم به صحنه آمده است، که حضور شاه­نواز تنی، محبوب الله کوشانی و حبیب منگل، همگی از اردوی چپ­های افغانستان، طبل فروپاشی این اردوگاه و زوال ایدئولوژی چپ­گرایی وهژمونی سوسیالیسم را به صدا درآورده است.آرمان­گرایی­های ایدئولوژیک اسلامیست­ها نیز در زیر سایه­ی سنگین واقیعت­های سرسخت اقتصادی و اجتماعی استحاله شده و مشمول قاعده­ی «هرآنچه سخت و استوار است دود می­شود و به هوا می­رود» گردیده است. عبدالرّسول سیاف به اردوی کرزی پیوسته است؛ و برهان الدّین ربانی، هرچند جبهه­ی مخالف کرزی را رهبری می­کند، اما از سر ناگزیری به قواعد بازیِ تن داده است که حریف تعیین کرده است. این استاد دیگر نه از مشروعیت الهی سخن می­گوید، نه از شورای حل و عقد، نه خود را اولی­الامر می­خواند، و نه به صدور فتوا علاقه نشان می­دهد. بلکه کاتولیک­تر از پاپ، بیش از هر کسی دیگر از دموکراسی، قانون و عدالت و انصاف سخن می­گوید. مولوی نبی محمّدی و یونس خالص مرده­اند بدون اینکه کدام میراث فکری یا خلف معنوی از خود برجا نهاده باشند ؛ و صبغت الله مجددی نیز حتی آنگاه که از الهام و اشارات الهی مدد می­جوید، راهی جز تأیید حامدکرزی رییس جمهوی کنونی نمی­یابد. تنها استثنای مؤید قاعده در اردوی اسلام­گرایان گروه طالبان است که توحش جاهلانه­ی آنها، کمتر می­تواند طنین ایدئولوژیک داشته باشد و بیشتر بازتاب یک نیروی اهریمنی و ظهور اراده­ی معطوف به وندالیزم و ویرانی است، و اینک آشکارا همه از آن تبری می­جویند.

دیگر سخن از جریان بی­رمق لیبرالیسم افغانی چندان لزومی ندارد. نسل کهن­تر این جماعت اکنون تقریباً در حال انقراض به سر می­برد. عبدالستار سیرت که اعتبار خود را از وفاداری به شاه سابق می­گرفت، هرچند در جریان کنفرانس بن اندکی چهره نمود، اما در جریان نخستین انتخابات ریاست جمهوری اختر بخت اودرخشش چندانی نداشت و پس از آن رهسپار زاویه خاموشی و فراموشی شد. امین ارسلا نیز در تلاش­ها و تقلّاهای خود چیزی بیشتر از حاشیه­ی قدرت انتظار ندارد، و همایون شاه آصفی نیز روی نیمکت ذخیره نشسته است تا اگر مثل این بار میرویس یاسینی از معاونت دکتر عبدالله سر باز زد، بخت خواب­آلود او بیدار شود. عبدالرحیم غفورزی کشته شد و عبدالغفور روان فرهادی خسته از سیاست و بازی­های آن، اکنون با ادب صوفیانه و مولانا و بیدل بیشتر مأنوس است. نسل جدیدتر لیبرال­های افغانی که به دنبال سقوط طالبان، از مراکز سیاسی و اقتصادی غربی در کشور سرازیر شدند، طلوع نکرده افول کردند، جوان نشده پیر شدند و بی­آنکه برگ و باری بدهند بی­بار و بی­ثمر گشتند. در این میان انورالحق احدی، اشرف غنی احمدزی، و علی احمد جلالی بخت خود را در سیاست و اداره نیز آزمودند، اما گره از کار فروبسته­ی هیچ کس نگشودند.

اینک، در این قحط­سالی ایدئولوژیک، نه افسانه­ی لیبرالیسم کسی را افسون می­کند، نه شرار اندیشه­های آن پیامبر کذّاب (مارکس) کسی را به شور می­آرود و "جهاد" و "دعوت" و "حکومت عدل اسلامی" نیز در عمل آزمون تاریخی خود را پس داده است و دیگر چندان از کسی دل نمی­رباید. در چنین حال و قضایی آرایش نیروهای سیاسی مبنایی جز" منفعت" ندارد. همه می­کوشند که در گلیم قدرت جای پایی برای خود باز کنند. چپ­ها حتی نمی­خواهند نفس­کشیدن سوسیالیزم افغانی را اعلام کنند، بلکه قصد دارند در رودخانه­ی انتخابات غسل تعمیدیافته و خود را تطهیر کنند. عدّه­ی زیادی شاید بتوانند بدین وسیله از گمنامی به در آیند و در تاریخ ثبت شود که در دومین انتخابات ریاست جمهوری مثلا مولانا عبدالقادر امامی غوری و استاد المعتصم بالله مذهبی، هم به عنوان نامزد شرکت داشته­اند. و در سطوح بالاتر که بیاییم دکتر اشرف غنی احمد زی و دکتر عبدالله عبدالله، پست­های انتصابی ضمانت­شده را بر ورود در کارزار انتخابات ترجیح می­دادند. اما بخت یار شان نبود و چانه­زنی­ها و رایزنی­ها و بگومگوهای پشت پرده و روی پرده به نتیجه نرسید و ناگزیریاران سابق رییس جمهور اکنون رو در روی او ایستاده­اند. اینک این وزرای سابق و رقبای لاحق چه پیامی دارند؟ کدام تدبیر ناکرده­ی خود را در کار خواهند کرد و کدام ید بیضا و عصای موسی نهفته­ی خویش را رو خواهند نمود؟ واقعیت این است که رییس جمهور کرزی کارنامه­ی کامیابی ندارد، اما وزای سابق و رقبای لاحق او از او تهی­دست­ترند. دکتر اشرف غنی احمدزی در دانشگاه جنگ زبانی راه انداخت و در وزارت مالیه کارنامه­ی ناکامی از خود رقم زد و آنگاه کوله بار سفر بربست و با روان رنجور و تن بیمار به دور جهان گشت و در مذمت و مضرت اداره­ای که خود از ارکان اصلی آن بود، به هر شیوه ای سخن بافت، اما گوش شنوایی نیافت. اینک خوشبختانه بخت خو را در ترازوی افکار عمومی به آزمون گذاشته است. اما کامیاب آمدن از این آزمون برای او دشوار به نظر می­آید. خوب است که وزن اجتمای دانه های­درشت­ دنیای سیاست آشکار شود و "خوش­ بود گر محک تجربه آید به میان." اما، دکتر عبدالله که در دوران وزارت او 97% کارمندان وزارت خارجه نه تنها از یک قوم که از یک منطقه بود، نیز چهره­ی ناشناخته نیست و سالها است که توان و تدبیر و مهارت و مدیریت و نگاه و نگرش خود را در معرض دید همگان گذارده است. او نیز کارتی برای رو کردن ندارد، اما نسبت به دیگران موقعیت دشوارتری دارد.آیا داکتر عبدالله وزیر از قدرت­مانده­ی سابق است که می­خواهد از نمد قدرت کلاهی برای خویش بسازد و یا نامزد جبهه­ی ملی است که به پشتیبانی اردوگاه مخالفین آمریکا در پی احیای ائتلاف شمال سیاسی است؟ هر گزینه که درست باشد موضع داکتر عبدالله را دشوار می­کند.

دکتر خودش نیز از این واقعیت تا حدودی باخبر است. به همین خاطر است که همزمان که تبلیغات و کمپاین او شدت و رونق می­گیرد، خبرهایی از انصراف او به سود کرزی، اینجا و آنجا نیز شایع می­گردد. این هر دو قابل توجیه است.داکتر عبدالله باید به شدت کمپاین کند و باید بیش از هر کسی دیگر میل به انصراف داشته باشد. چون تنها بازنده­ی واقعی این انتخابات است. در فردای انتخابات دست او از دسترخان دولت کوتاه خواهد بود و ردای رهبری اپوزیسیون نیز در تن او ناسازگار است. باید فشار بیشتر، تبلیغات بیشتر و حتی سبوتاژ بیشتر به کار گیرد تا مگر پیش از روز زورآزمایی به سهم ضمانت شده و تعریف­شده­ای از قدرت دست یابد.

نه در تن ایدئولوژی تابی مانده است و نه در روخ آن رونقی. اینک جدال، جدال منفعت­ها است . با شعارهای تقلیدی «تغییر و امید» نمی­توان کاری از پیش برد و با رمانتیسم سیاسی نمی­توان واقعیت­های سرسخت را تغییر داد. به طور بسیار ساده، داکتر عبدالله باید برای رأی دادن به خود منفعتی تعریف کند. رأی دادن به اونه تنها باید سودی داشته باشد که سودش از رأی دادن به کرزی بیشتر نیز باید باشد. چیزی که داکتر عبدالله به رغم محبوبیت و نجابت خود هرگز نمی­تواند آن را به مخاطبین خود، به مردم افغانستان و به دوستان بین­المللی افغانستان، اثبات کند. راستی رأی دادن به داکتر عبدالله چه سودی دارد و تأمین­کننده­ی کدام منفعت است؟

منبع: جمهوری سکوت