Pages

دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۹

یک صد و نوزده روز



ماروین ریس می‌گوید: زندگی با دو سوال ساده شروع نشده و با دو پاسخ کوتاه پایان نمی‌یابد. مشت زدن من به صورت یک سیاه یا یک سفید پایان همه چیز نیست. این قصه همیشه دوام دارد. تونی بلیر و گوردن براون هم از سیاستمدارانی بودند که برای پاسخ به این سوال بحث‌های زیادی را برانگیختند اما جوابی نگرفتند. بریتانیایی بودن یعنی چه؟ ... این سوال را هیچ کسی پاسخ گفته نمی‌تواند. کسان زیادی هستند که وقتی خسته شدند می‌گویند: بیایید همه چیز را فراموش کنیم. بیایید از نو شروع کنیم. بیایید از آنجایی که هستیم شروع کنیم. بیایید به گذشته برگشت نکنیم که همه چیز خراب‌تر می‌شود.... اما من با خود می‌اندیشم که آیا می‌توانم از این توصیه راهی برای زندگی و دریافت پاسخ به سوال‌های بزرگ زندگی خود پیدا کنم؟ ...
ماروین معتقد است که امکان ندارد با خیز زدن از تاریخ، انسان را تعریف کنیم. این سخن او مرا به دریای عمیقی که در پشت ظاهر مواج او جریان داشت رهنمایی کرد. او گفت: انسان ساخته‌ی تاریخ خود است. من به پدرانی تعلق دارم که برده بوده اند و در بردگی فروخته شده اند. او گفت: ثروت بریستول، اکنون در دست من نیست، در دست کسانی است که شانس و افتخار شان برده‌داری و تجارت برده بوده است. این برده من بوده ام، پدران من بوده اند. ماروین ادامه داد: گفته می‌شود بیست و چهار میلیون برده از افریقا به صحرای کارائیب و امریکای جنوبی و شمالی انتقال یافته اند. ثروت بریستول، حاصل رنج و خون و نفس‌زدن‌های این بیست و چهار میلیون برده است. اکنون این ثروت در اختیار من نیست، در اختیار فرزندان کسانی است که ثروت خود را از برده‌داری و تجارت برده به میراث گذاشته اند. او گفت: چگونه می‌توانیم از این تاریخ خیز بزنیم و به دنیایی بیاییم که می‌گویند همچون بهشت است و هیچ عیب و نقصی در آن نیست؟
(اصل متن را در اینجا دنبال کنید)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر