Pages

یکشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۹

حلقه‌ی مفقوده در سیاست افغانستان کدام است؟



(نگاهی به مقاله آقای داکتر رنگین دادفر سپنتا در واشنگتن پست و هشت صبح)
برگرفته از هفته نامه «قدرت» - شماره چهاردهم

آقای سپنتا می‌گوید «جهان و مردم افغانستان مصمم بودند تا این خطه و این منطقه را از حضور القاعده، طالبان و طالبانی‌اندیشی رها سازند.» وی از «اصول و ارزش‌های سیاسی توافق شده، مانند: ایجاد یک دولت کارا، مبتنی بر قانون و مشروعیت‌های دموکراتیک بر پایه‌ی اصول شهروندی» و «حمایت آنها از بازسازی و توسعه و حقوق و آزادی‌های شهروندی و پی‌ریزی یک نظام مبتنی بر قانون» حرف می‌زند. حالانکه آقای سرگی لگودینسکی، به تأکید می‌گوید که از این سخنان در کشورهای غربی برای مردم هیچ گفته نشده و کسی از این حرف چیزی نمی‌داند. یا شنیدن این قضاوت، آقای سپنتا شاید بیشتر از من متعجب گردد. من حرف آقای لگودینسکی را تأیید نمی‌کنم اما می‌گویم که «حلقه‌ی مفقوده» یکی هم این است که صدا و قضاوت آقای سپنتا حتی در کشوری شنیده نشده است که خود پرورده‌ی آن بوده و زبان مردمانش را می‌داند و برای دانشجویانش تدریس کرده است و اسمش در ردیف هر سیاستمدار دیگر آن کشور روی صفحه‌ی مطبوعات و یا بر امواج رسانه‌های الکترونیک چرخش داشته است.

آقای سپنتا وزیر خارجه‌ی افغانستان بوده و در زمان وزارت خود، حد اقل در تعیین خطوط سیاست‌ خارجی دست باز داشته و با هیچ مانعی از طرف آقای کرزی و یا کسی دیگر مواجه نبوده است. سوال این است که چرا آنچه امروز به عنوان دستاورد بزرگ نه‌ساله بر زبان آقای سپنتا جاری می‌شود در سطح جهانی، به خصوص در جرمنی، انعکاس نداشته و افکار عامه از آنها بی‌خبر نگه‌داشته شده اند؟
به نظر می‌رسد «حلقه‌ی مفقوده» در سخنان آقای سپنتا باید پاسخ آقای لگودینسکی نیز باشد. آقای سپنتا باید به یاد داشته باشد که تقریباً تمام کشورهای غربی در چهار سال آینده با انتخابات رو به رویند. هر حزب و جناحی تلاش می‌کند که با جلب افکار عامه پیروزی خود در انتخابات را ضمانت کند. چه موضوعی حادتر و جلب‌کننده‌تر از پاسخ به سوال حضور در افغانستان است؟ افغانستان هم پول مردم را می‌بلعد و هم جان فرزندان شان را. شاید زمامداران افغانستان بگویند که نیروهای نظامی بین‌المللی این و آن اشتباه را مرتکب شده و پول آن به این مقدار و آن مقدار به دولت افغانستان داده شده و بقیه توسط مافیای بین‌المللی غارت شده است، اما این حرف در نتیجه‌ی قضاوت و تصمیم مالیه‌پردازان کشورهای غربی تأثیری نمی‌کند. نتیجه همان است که هست: چرا باید افغانستان بهانه‌ای باشد که سربازان ما در آن مرتکب اشتباه شوند و یا پول ما در جیب چند مافیای غارتگر بیفتد؟
عامه‌ی مردم در کشورهای غربی از این شکایت ندارند که چرا کارهای درست سربازان شان نادیده گرفته شده و یا چرا پول شان به مردم افغانستان نرسیده است. شکایت از این دارند که چرا سربازان شان آنجا هستند و چرا باید مالیات شان به جای اینکه برای خود آنها مکتب و شفاخانه و سهولت‌های رفاهی بیاورد می‌رود و در باتلاقی دیگر غرق می‌شود؟ .....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر