آنچه در پایین می خوانید گفتار دوستی است که از زبان واژه های منتخب من برای شما بازگویی می شود.
با نگاهی بیرونی به افغانستان از نگاه لباس و پوشاک مردانه، بی درنگ پیراهن-تنبان نخستین نوع پوشاکی است که به ذهن مان خواهد رسید. این پیراهن-تنبان در نوع خود دارای شگفتی های فراوانی است که یکی از آن شگفتی ها "ازاربند" آن است. البته این ازاربند خود نیز یکی از شگفتی های هفتگانه ی آفرینش انسان به شمار می رود. در اینجا می خواهم به یکی از عجایب این شگفتی هفتگانه کوتاه اشاره ای کنم و سپس التماس دعا در شب های قدر از شما دارم.
به نظر من ازاربند پیراهن-تنبان شباهت فراوانی با وضعیت کنونی انتخابات دارد. اگر آن را شل ببندید، اوضاع خراب می شود و مایه ی شرمساری؛ و اگر آن را محکم ببندید، باعث سربلندی و غرور مردانه. اما این را چه به انتخابات؟ پس ببینید.
جان کری را به عنوان پیراهن-تنبان تصور کنید. تصور کردید؟
او هنگامی که با هدف حل چالش عمیق انتخابات به کابل آمد بی شک، در یک فرهنگ و بافت افغانی که غیرت و سنت های گذشته اش چنین ایجاب می کند، دست به ازاربندش می برد و ما افغان ها را به غیرت وامی دارد. از آنجا که نزدیک به همه ی خارجیان مقیم در افغانستان هرازگاه یا غالبا پیراهن-تنبان به تن می کنند، جان کری نیز در ارگ، که نمی دانیم چه شد و چه گذشت، یک بار در خفا پیراهن-تنبان پوشیده باشد. احتمالا در همین هنگام است که مانند داستان های وسترن هالیوود، دست به ازاربندش برده است و دو نامزد را ناگزیر به کوتاه آمدن از موضع شان کرده باشد. گمانم حال او این هدیه ی افغانی را به خانه اش برده باشد تا در دور بعد انتخابات ریاست جموری کشورش خود را کاندید کند.
شگفتی ازاربند در این است که با شل بستنش احتمال اینکه برهنگی به بار بیاورد و آبروریزی بیافریند، زیاد است. چه بسا موارد فراوانی را خودمان به چشم سر دیده باشیم. بستنش نیز مانند دستمال قدرت "برادر کایکو" - آن ابرمرد نیرومند افسانه ای جاپان نیروبخش و امیدوارکننده به نظر می رسد.