Pages

یکشنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۶

نقد کمیسیون حقوق بشر با سه «ت»

از یعقوب یسنا

نقد کردن یک امر، و وضع اجتماعی، سیاسی، حقوقی، ادبی و... چه ارتباطی با گرایش‌های ما، و همچنین چه ارتباطی به آگاهی آماری و تخصصی ما خواهد داشت؟

در افغانستان نقد کردن ارتباط به گرایش، حسادت و کینهتوزیهای ما دارد که در جریان زندگی جز اندوختههای ما شده است، بنابراین نقد کردن چندان ارتباطی به آگاهی آماری و تخصصی ما ندارد و هر چه که خواستیم میگوییم بدون این که به کنه کنشی آن پی ببریم.

مشکل دیگر اینجاست که در افغانستان، هر کس بی چون وچرا روشنفکر است و در ضمن هر روشنفکر افغانی تصور فیلسوفی هم از خود دارد. شاعران بیش از همه خود را متخصص العلوم میداند و در مورد هر چه میتواند بررسی، تحلیل و نقد کند: افلاتون اشتباه نگفته است که شاعران سراپا ادعا است و این ادعای‌شان از آنجا نشأت میگیرد که همیشه ارتباطش با جهان و محیط یک ارتباط ابهامی است تا این که خودش هم ابهام میشود و میانگارد که او میتواند هر چه را خلق کند در حالی که این مخلوقش هم ابهام است اما برایش غرور میبخشد. با آن که این برداشت، دیدگاه یک فیلسوف است ولی گاهی آدم به نقد شاعرانه و کلامی برخی از شاعران پیرامون یک موضوع، بر میخورد که تأمل برانگیز است و چنان مینماید که جناب شاعر در مورد هر چه متخصص است!

در گزارش شش و نیم از تلویزیون طلوع، انتقاد متداوم و جدیای درباره عدم کارآیی کمیسیون حقوق بشر از داکتر صاحب سمیع حامد سر زد که این نقد از نظر کلامی برایم جالب تمام شد و برداشتی که از نقد داشتم برایم به یک مساله کلامی تبدیل شد.

داکتر سمیع حامد، شاعر شهیر و مطرح افغانستان با سه «ت» نقدش را نسبت به کمیسیون حقوق بشر افغانستان ابراز داشت و سپس به شناسایی این سه «ت»اش پرداخت. در هنگام گشایش رمز این سه «ت» چیستان گونه، به شاعر چنان احساسی دست داده بود، انگار که تیوری تازهای را در زمینه حقوق بشر ارایه میکند که هنوز ارایه نشده، در ضمن چنان تصور میکرد که، این سه «ت» را درباره حقوق بشر اختراع کرده باشد، وقتی که شاعر از سه «ت» سخن گفت و بعد از آن نام کلمههایی را گرفت که با «ت» آغاز میشد، درست آدم را به یاد بازی با حرف و کلمه انداخت که در صنف اول میخواندیم: ج (جواری)، ت (تربز)، س (سیب) و... فکر کردم که شاعر میخواهد کودکان را سرگرم کند، زیرا فرمود: ت (تعهد)، ت (تخصص) و ت (تأمل)! بعد گفت اعضای کمیسیون حقوق بشر باید این سه «ت» را داشته باشد و سپس مسلسل به معنای این کلمات پرداخت که با «ت» آغاز میشد:

ت (تعهد): عهد بستن، پیمان بستن و تعهد داشتن.

ت (تخصص): به امری مخصوص شدن، در کاری مهارت داشتن و اختصاص و ویژگی.

ت (تأمل): نیک نگریستن، بردباری کردن و درنگ کردن.

پس از معنای لغوی کلمات «ت»دار، مدعی شدند، هر کسی که این «ت»ها را نداشته باشد نمیتواند به امور حقوق بشری بپردازد و حقوق بشر را درک کند بنا به باور شاعر، اعضای کمیسیون این سه «ت» شاعر را ندارد و از این بابت سزاوار نیستند تا در کمیسیون حقوق بشر کار کنند.

شاعر، تا طبق آمار و آگاهی کارشناسانه، به کارگزاران حقوق بشر بپردازد، درگیر منطق ساده کلامی شد که گویا خودش اختراع کرده اگر چه این سه «ت» یک ظرافت صوتی لغوی ساده را در ذهن مخاطب تداعی میکرد که بیشتر نه یک بحث کلامی ـ لغوی بلکه یک سرگرمی صوتی بود ولی برای شاعر منتقد، بیانگر منطق قویای بود که او در تیوری حقوق بشر داشت ابراز میکرد که هنوز بیسابقه بوده است.

در اینجا قصد نیست که از کارشناسی و کارآگاهی و کارآیی کمیسیون حقوق بشر صحبت شود، بناءً بدون این دیدگاه پرسشی به میان میآید که آیا آقای شاعر، خودش این سه «ت»اش را پیرامون درک مسایل حقوق بشری دارد؟ در حالی که معلوم نیست که آقای شاعر، فعالیت حقوق بشر، متخصص حقوق بشر و تجربه فعالیت حقوق بشری را در چه زمان و در کجا داشته؟ یا با چه معیاری میتوان معلوم كرد که در عرصه روابط و عملکردش، شاعر چقدر تعهد و تأمل حقوق بشری داشته است.

پس وقتی آقای شاعر، کارشناسی و تجارب فعالیت حقوق بشری را ندارد، چگونه میتواند کارشناسی و تجارب فعالیتی حقوقی بشرشناسانه را نقد کند، منتقد نه تنها که متخصص موضوع نقد باشد بلکه بسیار آگاه و همزمان اسناد آماری نیز پیرامون موضوع نقدش داشته باشد، در حالی که جناب شاعر بر خوردار از این مولفه هم نیست.

نقد معمولا به اصولی میپردازد که در یک بستر میتواند پیاده شود ولی منتقد میبیند که پیاده نشده است، بنابراین با آماری کارشناسانهای که منتقد دارد به نقد از وضع موجود میپردازد اما جناب شاعر نقدش را بیشتر از بافت کلامی شروع کرد و درمعناشناسی لغوی به انجام رساند که شبیه فن سازی در اصوات کلمات بود، و به هیچ اصل شناخته شده حقوق بشری نپرداخت که کمیسیون حقوق بشر، آن اصل را رعایت نکرده باشد. جالب از همه این بود که شاعر فرمود: کمیسیون حقوق بشر افغانستان نباید به سوی اعلامیه حقوق بشر اسلامی بلغزد وهمین طور نباید به سوی اعلامیه جهانی حقوق بشر بلغزد. در حالی که اعلامیه حقوق بشر اسلامی که از طرف برخی کشورهای اسلامی به تصویب رسید، کاربرد اجرایی پیدا نکرد اما اعلامیه جهانی حقوق بشر، در جهان ارزش شناخته شده و پذیرفته شده برای حکومتها دارد. اگر کمیسیون حقوق بشر با اصول حقوق بشر شناسانه اعلامیه جهانی حقوق بشر، به درک مسایل حقوق بشری در افغانستان نپردازد با کدام اصول بپردازد و جناب شاعر آیا کدام معیار یا اصولی غیر از سه «ت»اش دارد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر