Pages

دوشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۷

ما حتی به کودکان رحم نمی کنیم

از وبلاگ گفتنی ها
نوشته: افغان بلاگر
اخبار مربوط به تجاوزات جنسی در افغانستان کم کم دارد همانند اخبار مربوط به بمباران مناطق مسکونی توسط نیروهای بین المللی، اختطاف، حملات انتحاری و ده ها و صدها نوع خبر دیگر، عادی و روزمره می شود. تجاوزاتی که در این مملکت انجام می شود هم در نوع خود مشخصاتی دارد که در کمتر جای دنیا شاهدش هستیم. اینکه دوازه نفر به یک دختر دوازده ساله تجاوز کنند و آب هم از آب تکان نخورد، علاوه بر بسیاری از پیامها نشان دهنده سطح واکنش مردم نسبت به اتفاقات اطراف است. بگذریم از اینکه ما هنوز نمی دانیم نسبت به هر چیزی چه واکنشی داشته باشیم.
فقط کافی است در ماه رمضان در یک کوچه کم رفت و آمد لقمه ای غذا در دهان بگذارید. مطمین باشید که از کودک چند ساله تا پیرمرد چند ده ساله بدون اینکه حتی به ذهنشان خطور کند که شما ممکن است مجبور به خوردن و روزه نگرفتن باشید، به شدت واکنش نشان داده و هیچ کاری که از دستشان بر نیاید حداقل شما را در دل لعن و نفرین می کنند تا چه رسد به اینکه بخواهید در ملأ علم روزه خوری کنید. اما اکثر مردم اگر بشنوند که دوازده مرد بر یک دختر خردسال تجاوز کرده اند هیچ گونه واکنشی نشان نمی دهند چون این چیزها برای آنها مسأله قابل واکنشی نیست.
نمی دانم این چه بلایی است که بر سر ما آمده یا دارد می آید که از مسلمانی بویی نبریم. نمی خواهم حرف بدون دلیلی بزنم اما با توجه به این همه موارد و مسایلی که دیده و شنیده ام می توانم به احتمال قریب به یقین بگویم که اکثر همان جماعت متجاوز در هنگام شنیدن اذان به سرعت غسل و وضو کرده و به نماز ایستاده اند. هر چند همه ما به نوعی گناهکاریم و حتی با اینکه مرتکب گناه بلا شک هم می شویم اما بسیاری از ما مردم باز هم در وقت خود رو به درگاه حضرت حق می ایستیم و دعا می کنیم و روزه می گیریم.
و گناه هم به هر صورت گناه است. پس شاید نتوان به صراحت و قاطعیت علیه دیگران موضع گیری کرد و رفتار آنها را بدون در نظر گرفتن رفتار خود مورد نقد و نکوهش قرار داد. اما متأسفانه بسیاری از گناهان قبح و زشتی خود را در نزد وجدان ما از دست داده اند و ما با خیال راحت بسیاری از آنها را مرتکب می شویم و فقط نسبت به سایر گناهانی که اکثراً دیگران مرتکب می شوند حساسیت نشان می دهیم.
به هر حال برخی چیزها و رفتارها برجسته تر و حساسیت برانگیز تر هستند. و مواردی از قبیل این نوع تجاوزها جزو همین دسته قرار می گیرد که متأسفانه این موارد هم کم کم دارند به دسته اخبار عادی و روزمره تبدیل می شوند و ما تنها نظاره گر این قبیل اتفاقات هستیم.
ضربه ای که چنین حرکاتی بر پیکره دین و دنیای ما وارد می سازد بسی عمیق تر از آن است که بتوانیم به راحتی از آن بگذریم. ما حتی به کودکان رحم نمی کنیم.

بیسواد فردا کسی خواهد بود که عکاسی نداند


بیسواد فردا کسی خواهد بود که عکاسی نداند
موهولی ناج عکاس مجارستانی
مرکز فوتوژورنالیزم چشم سوم با سعی و تلاش چهار فوتوژورنالیست، هنرمند در سال گذشته اساس گذاری شد و در سال روان از وزارت اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان جواز فعالیت را بدست آورد

مرکز فوتوژورنالیزم چشم سوم به اساس اهداف آتی فعالیت مینماید

همکاری با رسانه های داخلی و خارجی از طریق دادن عکسهای خبری و هنری
پذیریش مشارکت ژورنالیستان خلاق با پیشبرد اهداف ترغیبی جذب جهانگردان با معرفی آبده های تاریخی، فرهنگی و جاهای دیدنی از طریق برپایی نمایشگاه های عکس
همکاری با مراکز دولتی و غیر دولتی با دادن عکسهای خبری و هنری
آموزش فوتوژورنالیزم به سطح عالی

مرکز فوتوژورنالیزم چشم سوم بعد از دریافت جواز فعالیت اینک نمایشگاه بزرگ عکس خویش را بنام چشم سوم به مناسبت افتتاح مرکز فوتوژورنالیزم چشم سوم با همکاری مرکز فرهنگی فرانسه در کابل در تالار لیسه عالی استقلال برگزار مینمایدورود به این نمایشگاه سر از پنجشنبه 9 اکتوبر برابر با 18 میزان سال جاری به مدت 15 روز آزاد است و علاقمندان از ساعت 9 صبح الی 4 بعد از ظهر میتوانند از نمایشگاه دیدن نمایند

عکاسان این نمایشگاه:
نجیب الله مسافر، بصیر سیرت، رضا یمک و رضا ساحل
ادامه بصیر سیرت

این رمضان هم گذشت

از وبلاگ گفتنی ها
نوشته: افغان بلاگر

ماه رمضان برای هر کسی حال و هوایی خاص دارد. بگذریم از اینکه اکثر ما در این ماه تنها به کمیت نماز و روزه هایمان اضافه می شود و نه کیفیت آن و بگذریم از اینکه در این ماه بسیاری از ما مسلمانان به جای اینکه وزن بدنمان کمتر شود بیشتر هم می شود چون به قول اکثریت مردم به نقل از بزرگان دین، این ماه ماه میهمانی خداوند است و سفره او گسترده تر از همه ماه های دیگر می باشد. در گسترده بودن سفره نعمت الهی در این ماه هیچ شکی نیست اما نه به آن معنی که اکثر مادران این دیار و سایر بلاد که در موقع خوردن سحری به فرزندانشان بگویند «بچه جان! سحری را خیلی بخور و گرنه تا وقت افطار گرسنه می مانی»!
و این چنین است که سفره های عادی ماه رمضان به جای اینکه ساده تر باشد، رنگین تر و پر غذاتر است و تفاوت اصلی دیگرش با سفره های ماه های دیگر این است که در این ماه به جای سه وعده نان صبح و چاشت و شام، در دو وعده افطار و سحری انداخته می شود. و می خوریم، آنچان می خوریم که گویی هیچ گاه غذا نخورده ایم. و می نوشیم، آنچنان که گویی سالها بدون نوشیدنی سپری کرده ایم.
و چه بسیارند در این دیار سفره هایی که ماه رمضانشان هیچ تفاوتی با ماه های دیگر ندارد چرا که همانند سایر اوقات همواره خالی هستند و شکمهایی که مانند همیشه گرسنه بوده و در این ماه میهمانی خدا نیز گرسنه باقی می مانند.

و عید می آید و در مندوی کابل و بازارهای همه شهرهای کشور شور و شوق خرید به اوج خود می رسد. اما اگر نیک بنگریم، این عید تنها برای آنهایی عید است که سفره هایشان متفاوت از ماه های دیگر بوده است.
آنهایی که به لقمه ای محتاج اند، از میمهانی خدا چه سهمی برده اند؟ و آنان که بی نیازند از فضیلت رمضان چه جسته اند؟
این رمضان نیز به پایان رسید. کدام یک از ما میهمان واقعی خدا بوده ایم؟

یکشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۷

چاپ مجموعه اشعار اسامه بن‌لادن/افغان پرس

شاید خواندن این خبر، شما را اندکی دچار تعجب کند اما خبر حقیقت دارد و قرار است که در هفته آینده، به زودی، مجموعه اشعار رهبر القاعده و تروریسم اسامه بن‌لادن توسط یکی از اساتید دانشگاه آکسفورد، پروفسور فلگ میلر در لندن به چاپ برسد. ساندی تایمز، تایمز تاکید می‌کند که بنا به یک مطالعات آکادمیک عربی کشف شده که اشعار اسامه آنقد قدرتمند و پرطرفدار بوده که در مجالس عروسی و حتی ضیافت‌ها خوانده می‌شده و گفته است که خیلی از شنوندگان اشعارش اقدام به خودکشی کرده‌اند.

اشعار بن‌لادن، روی کاست‌های تیپی، در سال‌های 1990 ثبت شده است و در سال 2001 بعد از حملات یازده‌هم سپتامبر بر مواضع طالبان و القاعده به دست آمده است. تمام اشعار اسامه بن‌لادن توسط پروفسور فلگ میلر استاد زبان عربی در دانشگاه‌های کالیفورنیا و دویس بررسی شده است. او گفته است: "بن‌لادن، شاعر مجرب و با استعدادی است و شعرهایش با سجع و قافیه درست که این تا حدی دلیل شده است تا بسیاری‌ها صدای ثبت شده او را دست به دست بگرداند، مثل یک آهنگ پاپ".

دو سطور نخست اشعار چنین است.

جوانی که به دود جنگ شیرجه می‌رود، خندان است

او از اکنون، از داغی بر تیغه‌ سرخ نیزه قطع دارد. ادامه مطلب...

شنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۷

اخترشناسان امریکا برخورد دو سیاره را با هم کشف نمودند

اخترشناسان امریکا چیزی را که تصور می کردند صفحه پیش سیاره ای باشد، در واقع شواهدی از یک حادثه بسیار جالب بود. در زمانیکه اخترشناسان در حال رصد یک ستاره DB 20 307 شبیه خورشید بودند، متوجه حضور صفحه بزرگی از گرد و غبار بدور آن شدند. این گونه صفحه گرد و غبار معمولأ شواهدی بر تشکیل سیارات بدور ستاره های جوان می باشد. 8 سیاره منظومه شمسی ما بشمول پلوتو در همین گونه یک صفحه بوجود آمده اند. متوجه برخورد می گویند که دو سیاره در فاصله 300 سال نوری از زمین، با هم برخورد نمودند و این گونه سقوط یا برخورد برای اولین بار توسط دانشمندان دیده شده است.


اخترشناسان دانشگاه کالیفورنیا و دانشکده تکنولوژی این شهر گفتند که دو سیاره که بدور یک ستاره در صورت فلکی حمل (بره) در گردش بودند، با هم برخورد کردند. این گونه صفحه ها معمولأ بدور ستاره های پیر دیده نمی شوند و زمانیکه عمر این ستاره محاسبه شد، مشخص گردید که چندین میلیارد سال عمر دارد و بنظر میرسد که صفحه گرد و غبار در اثر یک حادثه بسیار نادر؛ یعنی در اثر برخورد دو سیاره بوجود آمده است.

بنیامین زوکرمن پروفیسور فیزیک و اخترشناسی می گوید " شبیه این است که زمین و زهره با هم برخورد کنند. اخترشناسان قبلأ چنین چیزی را ندیده بودند. بنظر میرسد که اکثر تصادم و برخورد ها در منظومه های کاملأ بالغ صورت می گیرد".

این تحقیقات اخترشناسان در نشریه ماه دسمبر مجله اخترفیزیک چاپ می شود. این تصادم بدون شک یک "رویداد انهدام نهایی" بود که هر گونه حیات موجود در سیاره را در یک دقیقه نابود می سازد.

این تیم با استفاده از تلسکوپ خودکار (اتومات) دانشگاه دولتی اریزونا و با استفاده از اطلاعات بدست آمده توسط تلسکوپ فضایی چاندرا دریافتند که ستاره DB 20 307 در واقع بخشی از منظومه دو ستاره ی است. اما نه تنها این مسئله را بلکه این منظومه در مقایسه با تصور قبلی که گویا چند صد سال عمر دارد، بسیار کهن تر و بیش از چندین میلیارد سال عمر دارد. این منظومه که در صورت فلکی حمل (بره) قرار دارد، 300 سال نوری از ما فاصله دارد.

مقدار عظیم گرد و غبار که بدور این ستاره در گردش است حدود 1 میلیون بار بیشتر از مقدار گرد و غباری است که منظومه شمسی ما را ساخته و در فاصله ی برابر با فاصله زمین و زهره از خورشید، در گردش می باشد. فراوانی ذرات گرد و غبار در این مدار و بدور یک ستاره بالغ اخترشناسان متقاعد ساخت تا فکر کنند که در اثر برخورد سیارات بوجود آمده اند.

بنیامین زوکرمن پروفیسور فیزیک و اخترشناسی می گوید " شبیه این است که زمین و زهره با هم برخورد کنند. اخترشناسان قبلأ چنین چیزی را ندیده بودند. بنظر میرسد که اکثر تصادم و برخورد ها در منظومه های کاملأ بالغ صورت می گیرد".

این تحقیقات اخترشناسان در نشریه ماه دسمبر مجله اخترفیزیک چاپ می شود. این تصادم بدون شک یک "رویداد انهدام نهایی" بود که هر گونه حیات موجود در سیاره را در یک دقیقه نابود می سازد.

معمولأ صفحات گرم گرد و غبار بدور منظومه های شمسی جوان که ساختار های بسیار بسیار بزرگ بدور آن می تواند تشکیل شود، در نهایت به شکل گیری سیارات منجر می شوند. یافتن یک صفحه گرد و غبار بدور یک ستاره که چندین میلیارد سال عمر دارد، بسیار یک اتفاق نادر است، زیرا فشار تابش های خورشید با گذشت زمان ذرات سبک گرد و غبار را به بیرون فشار می دهد و در نتیجه توده های بزرگ و حتی سیارات و سیارک ها از آنها تشکیل می شود و یا اینکه در اثر تصادم با هم متلاشی و پراگنده می شوند.

برخورد سیارات با هم طی چند صد هزار سال رخ می دهد، اما امکان دارد که سریعتر از این مدت هم اتفاق بیافتد. این گونه برخورد یا تصادم بزرگ این سوال را مطرح می کند که مدار این دو سیاره چگونه بی ثبات شده و آیا امکان این گونه برخورد در منظومه شمسی ما نیز است؟

ثبات و پایداری مدار سیارات منظومه شمسی ما، بیش از دو دهه توسط اخترشناسی بنام جاکوز لاسکار از فرانسه و اخیرأ توسط کنستانتین باتیجین و گریگ لاولین از امریکا مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های کمپیوتری آنها حرکت سیارات را در آینده پیش بینی نموده و احتمال بسیار کم برخورد عطارد و زمین و یا زهره را در چند میلیارد سال آینده متوجه شدند.

منبع: آسمان کابل

گزارش سمینار نقش رسانه در تحکیم صلح، دموکراسی و امنیت

سمینار دوروزه رسانه و نقش آن در ترویج دموکراسی، آزادی بیان و صلح، ازطرف انجمن ژورنالیستان بامیان با همکاری مالی یوناما (هیئت معاونت ملل متحد در افغانستان) و تیم بازسازی ولایتی بامیان (پی آرتی) روزهای 22و 23 سپتامبر 2008 در بامیان برگزار گردید. در این سمینار تعداد زیادی از خبرنگاران، مسؤولین رسانه ها اعم از آژانسهای خبری، نویسندگان و مسؤولین شرکت کنندگان در سمینار رسانه هامطبوعات و رادیوها و نویسندگان شرکت کرده بودند. شرکت کنندگان عموما از کابل، بامیان، میدان- وردک، عزنی، دایکندی بودند.

بعد از تلاوت آیاتی از قرآن شریف آقای هادی غفاری رئیس انجمن ژورنالیستان بامیان غرض خیر مقدم به در جایگاه قرار گرفت. ضمناً گفت: رسانه آزاد، یگانه راه رسیدن به جامعه صلح جوست. حبیبه سرابی والی بامیان با اندگی گلایه از وضعیت خبرنگاری بامیان به سؤ استفاده های خبرنگاران از فضای دموکراسی تازه پای افغانی اشاره کرد. خانم هرینسون رئیس دفتر ساحوی یوناما مقیم بامیان طی سخنانی گفت که یکی از خصوصیات ژورنالیستان تعمق روی سوژه هاست.

حاجی فدا در قسمتی از برنامه سمینار شعر خواند و سپس آقای دانش کروخیل رئیس آژانس خبرگزاری پژواک با موضوع رسانه ها وسیله تفاهم و افزایش تحمل جامعه سخن سخنرانی کرد. وی روی تأمین فرهنگ تحمل در جامعه افغانی و تبادل نظر و احترام به عقاید دیگران تأکید کرد. شاه حسین مرتضوی معاون روزنامه هشت صبح در زمینه نقش رسانه ها در گسترش صلح و امنیت سخنرانی کرد. وی گفت: امروزها جریانهای ضد صلح و امنیت نیز از سنگر رسانه استفاده می کنند. ادامه مطلب...

جمعه، مهر ۰۵، ۱۳۸۷

شما مدالت را بگیر، ما خوبیم

از وبلاگ گفتنی ها
نوشته: افغان بلاگر
آقای کرزی سلام. خوبی؟ به خیری؟ سفر به خوبی و خوشی می گذرد؟ امید دارم هر جا که باشی در پناه دوستان و اقربای خارجی خود مصون و سربلند و خندان باشی.
از لطف دعای شما سلامتی مایان برقرار بوده به دعا گویی به درگاه ذات متعال مشغول و برای برگشت به سلامت شما و همراهان ارجمندتان دعا و نیایش می کنیم!
آقای کرزی! شنیده و خوانده ام که در اجلاس نیویورک خوش درخشیده ای و نشان مولانا گرفته ای! زهی مبارک باشد و برایت کامیابی و کامروایی بیاورد و اگر از عمق وجود خودت بگویم امیدوارم که این نشان برکت بیاورد و در مرتبه بعد ریاست جمهوری هم پیروز شوی و مانند اکنون به وطن خودت خدمت کنی.
چه نعمتی بالاتر از اینکه شما صحت و سلامت باشی و با موترهای آنچنانی خود به این سو و آن سوی این شهر و دیار بروی و دیگران ساعتها به خاطر عبور شما و همراهان گرانقدرتر از جان ما دون پایگان منتظر بمانند و از کار و زندگی عقب بیافتند. ملالی نیست چرا که مهم این است که شما سلامت باشی و متناوباً مدال بگیری و برای این کشور افتخار کسب کنی.
چه خدمتی از این بالاتر که شما مناصب مختلف را در زد و بندهای سیاسی و اقتصادی و نظامی به این و آن بدهی و در عوض هر امضای شما چند صد هزار دالر ارزش پیدا کند و کار غریب بیچاره هایی که به دنبال پروژه ها و درآمدهای ناچیز چند میلیون دالری هستند راه بیافتد و آنها هم لقمه نان اندکی به دست آورده و در راه آبادانی این کشور بلند منزلهای بدون استندرد بسازند و شرکتهای مافیایی جور کنند.
چه فیضی از این بالاتر که شما برای این مملکت چنان تلاش کنی که نه مردم از دست پولیس، نه پولیس از دست مردم، نه طالب از دست اردوی ملی، نه اردوی ملی از دست پولیس، نه خارجی از دست داخلی، نه داخلی از دست خارجی، نه این از دست آن و نه آن از دست این ایمنی و خیال راحت نداشته و هر آن احتمال این باشد که یا کسی در کنار آدم منفجر شود، یا باسکلی بترکد، یا کرولایی خود را به درب سفارتخانه ای بزند یا طالبی بیاید و شباهنگام سر چند پولیس ساده را ببرد و فردایش هم در کمال خونسردی آمر جنایی پایتخت این مملکت را هدف بمب گذاری قرار دهد. این همه کار را چه کسی می تواند در این مدت زمان محدود ریاست شما برنامه ریزی کند.
الحق که تلاش های شبانه روزی شما به ثمر نشسته و امروز از کابل حتی تا میدان وردک هم نمی توان با آرامش خاطر سفر کرد و نمی توان در خانه خوابید بدون آنکه منتظر فرود آمدن یک یا دو فیر راکتی نبود.
این چیزها که اهمیتی ندارد؟ دارد؟
مهم این است که احوال مملکت بچرخد و شورای وزیران جلسات متعدد هفتگی و روزانه داشته باشد و ولسی جرگه بر سر استفاده از چند کلمه با هم جدال کند و امنیت ملی هم برای خودش ساز بزند و اردو و پولیس هم قتل عام شود و خارجی های مدافع حقوق بشر نیز به خاطر بی کفایتی عده ای (که به هیچ عنوان فکر نمی کنیم شما هم در این امر مقصر باشید) خانه های افراد بیگناه و با گناه را با هم هدف قرار دهد.
آنچه که مهم است سلامتی وجود گرانمایه شما و همکاران ارجمند شماست که به حمد الهی و به مدد این همه موتر ضد مرمی و تدابیر فوق شدید امنیتی (که حتی هیتلر هم به خواب خودش نمی دید) تا کنون ذره ای صدمه به اندام خوش تیپ شما وارد نیامده و ما همچنان در دنیا سر بلند هستیم که رییس جمهور ما از اطراف و اکناف عالم مدال و درجه و نشان علمی و غیر علمی می گیرد. این همه افتخاراتی که شما تاکنون برای ما به ارمغان آورده اید در طول تاریخ فرهنگ غنی و ارزشمند افغانستان بی نظیر است و هیچ کس را یارای رقابت با شما نیست حتی اگر سلطان محمود غزنوی باشد.
شما نمی دانی (یا شاید هم می دانی اما خود را به ندانستن می زنی) که چه تعداد انسانهای شریف اختطاف گری هستند که شبانه روز برای به دست آوردن لقمه نانی به هر دری می زنند و از کودک چند ساله گرفته تا پیر چندین ساله را اختطاف می کنند و آب هم از آب تکان نمی خورد. از بابت و برکت همین افراد با وجدان است که اکنون همه آحاد ملت احساس امنیت را فراموش کرده اند چرا که چیز بی ارزشی است و در عوض آن تعداد کثیری از اختطاف گران بینوا و همدستان گرامی ایشان در پولیس و غیر پولیس می توانند لقمه نان حلالی برای خود و خانواده های مسکین خود ببرند. آنها از بابت فراهم آوردن چنین شرایط سهل و آسان برای امرار معاش شاکر خداوند و دعاگوی جنابعالی هستند و امیدوارند که حکومت (یا شاید همان ریاست) شما مستدام بماند.
ما نیز هر چند چیزی در بساطمان نیست و اگر بوده در همان زمان طلایی و مقدس جهاد و جنگهای داخلی به دست حضرات مقدس نشانمان افتاده و از ما گرفته شده است، اما برای طول عمر با عزت و پر مدال شما لحظه لحظه به درگاه خدا دست به دعا می داریم و برای مدال های شما آرزوی برکت و عزت جهانی می کنیم.
دستان پر مهر شما بر سر ما ملت قهرمان افتخار آفرین با فرهنگ متمدن نشانی از عطوفت و رحمت الهی و امیدی به سوی آینده ای تابناک است که در پرتو آن از دیگر چیزهای پست و بی ارزش و بدنام مانند ثروتهای ملی، ارزشهای انسانی، حس بشر دوستی، پیشرفت و تمدن و فرهنگ اثری باقی نمانده و مانند دایناسورها منقرض و از صفحه زندگی در افغانستان پاک خواهند شد.
شما به سلامت باشید.
ما خوبیم.

پنجشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۷

آگهی استخدام در دفتر بی بی سی در کابل

دفتر بی بی سی در کابل، شماری تهیه کننده برای برنامه های فارسی دری و پشتو استخدام می کند.

به عنوان تهیه کننده (پرودیوسر)، وظیفه شما تحقیق، آماده سازی و تهیه مواد به زبان فارسی دری یا پشتو، به شکل گزارشهای رادیویی، مطالب قابل نشر بر روی سایت فارسی و دیگر اشکال رسانه ای است.

وظایف دیگر یک تهیه کننده، شامل انجام مصاحبه، اجرای برنامه و گردانندگی مباحث خواهد بود. کار ترجمه و آماده سازی مواد به صورت سریع و صحیح برای پخش رادیویی یا نشر اینترنتی نیز شامل وظایف یک تهیه کننده رادیو است.

یک تهیه کننده رادیو باید به زبان فارسی دری یا پشتو، به عنوان زبان اول خود تسلط کامل داشته باشد و در عین حال زبان انگلیسی را نیز در سطح عالی بداند.

افزون بر فهم عمیق مسائل جاری افغانستان، منطقه و جهان، درک بازار رسانه ای در منطقه نیز ضروری است.

تهیه کننده رادیو، باید در سطح لیسانس یا معادل آن تحصیلات داشته باشد و داشتن تجربه اخیر مربوط به فعالیت‌های ژورنالیستی یک امتیاز مهم در استخدام محسوب می شود.

همچنین مهارت قوی در استفاده از کامپیوتر، تایپ فارسی دری و یا پشتو و همچنین دانش و تجربه استفاده از اینترنت، به همراه توانایی لازم برای تطبیق در محیط کاری پویا، از شرایط استخدام تهیه کننده رادیوست.

علاوه بر اینها، داشتن صدای مناسب برای کار در رادیو ضروری است.

متقاضیانی که در مرحله اول بررسی درخواست ها انتخاب شوند، به آزمون کتبی و مصاحبه های حضوری دعوت خواهند شد.

برای بدست آوردن فورم درخواستی، لطفاً با نشانی زیر، با دفتر بی بی سی در کابل تماس بگیرید
و درخواست تکمیل شده خود را تا تاریخ (۸ اکتبر ۲۰۰۸) به همین نشانی بسپارید:

ضیا ضحاک
خانه شماره ۲۴
سرک غربی پارک شهر نو
کابل، افغانستان

شماره تلفن تماس در کابل(۰۲۰): ۲۲۰۲۳۰۰
موبایل: ۰۷۰۰۲۹۵۶۸
ایمیل: zia.zahak@bbc.co.uk



Technorati Profile

سه‌شنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۷

آیا کابل، شهر گوسفندان است؟

شهر، قطعاً چراگاه گوسفندان نیست. شهر، محیط زندگی انسانهاست. این، ایده آلهای زندگی انسان افغانستانی است. اما، زندگی جاری در شهر کابل، زندگی توأم با گوسفندان است. هر روز تعداد رمه های گوسفند را می بینید که در سطح شهر، در کوچه ها، خیابانهای کابل در حال گشت و گذار و چرا هستند. شاید تصور کنید که ممکن است رمه ها در حاشیه شهر در حال چرا هستند و یا در حال عبور از حاشیه شهر به سمت بیرون شهر. اما، اگر در کابل زندگی کنید، به وضوح می بینید که شبانان و رمه داران از صبح تا بیگاه گوسفندانشان در محلات مختلف شهر در حال پالیدن مواد غذای از مابین میلیونها شهر کابل، شهر گسفندتن زباله و کثافات هستند. شما می بینید که رمه های از گوسفند و بز در محله تیمورشاهی یا باغ عمومی که مرکز شهر است، دقیق نزدیک ساختمان وزارت فرهنگ و فروشگاه و کاخ وزارت عدلیه و نزدیک کاخ ریاست جمهوری یا ارگ شاهی رمه هایی را می بینید که در جستجوی چیزی هستند که شکم شان را سد جوع کنند. در حالی که شهر خالی از هرگونه سبزی و فضای سبز است. از یک طرف تعجب می کنید که روی کدام علت این گوسفندان در این شهر لج و عور از هرگونه علف، برگهای درخت، فضای سبز یله است؟

شاید جالب باشد اینکه همین چند روز قبل یعنی 14 سپتامبر 2008 برای بازدید تیمورشاهی رفتم، دیدم گله بسیار بزرگ به طرف دیوارهای وزارت فرهنگ و کاخ ریاست جمهوری می رفت، جاده را بر روی موترها بند آورده بود. و وقتی که به تیمورشاهی یعنی باغ عمومی که مرکز شهر است و یکی از محلهای تاریخی کابل است و قبل ها پارک شهریان کابل بوده است، و اکنون بر روی مردم مسدود است، وقتی که از درز میله های آهنین دروازه آن به داخل نگاه کردم، تعداد گوسفند را دیدم که در حال چرا بود.

بعدش هرچه فکر می کنی، هیچ جوابی نمی یابی، جز چند چیز:

اولا، خصلت شبانی و خوی چوپانی مردم این شهر.

دوم، هجرت مردم شهری و جایگزینی مردم کوچی و شبانان.

سوم، از هم پاشیدگی نظم شهری و تبدیل شدن پایتخت به گوسفندخانه و محل چرای گوسفندان و بزها.

چهارم، عدم احساس مسؤولیت از سوی مسؤولین شهر. ادامه....

دوشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۷

آمریکایی ها در دام القاعده

بررسی نتایج ستراتژی جدید آمریکا در گفتگو با و حید مژده

این روز ها استراتژی جدید آمریکا مبنی بر حمله به مناطق قبایلی پاکستان برای از بین بردن منابع تروریزم بحث های داغی را در محافل رسانه‌ای وسیاسی افغانستان برانگیخته است. دولت افغانستان و بعضی از کارشناسان از این ستراتژی استقبال کرده و آن را گامی به سوی نابودی القاعده عنوان کرده اند؛ در حالیکه بعضی از صاحب نظران به کشانیدن جنگ به پاکستان را آغاز یک جنگ فرسایشی برای آمریکایی ها دانسته و بر این نظر اند که این جنگ اثرات خوبی در افغانستان و پاکستان بجا نخواهد گذاشت. وحید مژده، تحلیلگر مسایل منطقه

وحید مژده کارشناس امور سیاسی و نویسنده کتاب افغانستان و پنج سال سلطه طالبان معتقد است که این طرح القاعده بود که جنگ به پاکستان کشانیده شود و استراتژی جدید نظامی آمریکا در واقع بجای اینکه موفقیت آمیز باشد نوعی افتادن آمریکایی ها به دام القاعده است. زیرا اگر آمریکایی ها به پاکستان حمله کند به این معنی است که خود را دچار یک جنگ فرسایشی طولانی مدت کرده است و این جنگ فرسایشی به نفع آمریکا نیست زیرا از یکطرف هزینه جنگ بالا در دو جبهه افغانستان و پاکستان بالامی رود و از طرفی هم کشورهای رقیب آمریکا در منطقه در این جنگ بی تفاوت نخواهد ماند.

گفته می شود که جرج بوش فرمان حمله به مناطق قبایلی را به سربازان این کشور در افغانستان صادر کرده است و تاحال ما شاهد چندین حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در مناطق مرزی پاکستان بوده ایم، که البته این حملات هم از طرف حکومت پاکستان و هم از سوی سران قبایل با اعتراض جدی روبرو شده است، اگر جنگ به نحوی منطقوی شود روی وضعیت افغانستان چه تاثیراتی خواهد داشت؟

ستراتژی جدید آمریکا این هست که نیروهای زمینی آمریکا داخل خاک پاکستان شود، یعنی آمریکا نیروهای ویژه خودرا برای عملیات جستجو به خاک پاکستان می فرستد، چیزی که در جنوب افغانستان هم انجام شد. با این کار دامنه جنگ وسعت بیشتری پیدا می کند. این به این معنی است که میدان جنگ وسیعتر شده و به پاکستان کشانده خواهد شد. پاکستان و آمریکا کدام قرارداد بین خود ندارند به این معنی که آمریکا اجازه رسمی دولت پاکستان را برای سرکوب شورشیان در ان کشورندارد؛ در حالیکه در افغانستان آمریکایی ها به اجازه شورای امنیت امده اند. مسئله این است که آمریکایی ها دقیقا به میل القاعده کار می کند، القاعده می خواست جنگ به پاکستان کشانده شود و این جنگ شکل منطقوی را بخود بگیرد و کشور های منطقه احساس خطر بکنند و به این ترتیب از هراس آمریکا به القاعده کمک کنند تا آمریکا در افغانستان زمین گیر شود. در واقع ستراتژی جدید آمریکا همسو با اهداف القاعده است. ادامه....

شنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۷

از سوي انجمن روزنامه نگاران مسلمان خبرنگاران و نويسندگان برتررسانه‌ها ایران معرفي شدند

محمد سرور رجایی روزنگار افغانستانی مقیم تهران در جمع 10 نفر خبر نگاران برتر ایران قرار گرفت.
انجمن روزنامه نگاران مسلمان شنبه شب ‪23/ 6 ۱۰خبرنگار برتر و فعال در رسانه هاي كشور را در مراسمي با حضور دههاتن از روزنامه نگاران و عليرضا ملكيان معاون مطبوعاتي و اطلاع رساني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي معرفي كرد.
به گزارش ايرنا،اين افراد شامل محمد سرور رجايي، علي معلي،تقي دژاكام ، ياسر هدايتي، سجاد نوروزي، حميد اميدي، قاسم غفوري تتماج، ظهير توكلي، ايرج نظافتي و مريم سليمي بودند.

آثار افراد يادشده در رشته‌هاي مختلف خبري از ميان ‪ ۴۰۰اثر كه از سوي روزنامه نگاران به انجمن روزنامه نگاران مسلمان ارسال شده بود، به عنوان آثار برتر انتخاب شده بود.

انجمن روزنامه نگاران مسلمان اوايل مرداد گذشته طي فراخواني نويسندگان، خبرنگاران و دست اندركاران مطبوعات و خبرگزاري‌ها را با هدف معرفي خبرنگاران برتر به ارائه آثار نقادانه در قالب خبر، گزارش، يادداشت، مقاله و گفت وگو دعوت كرده بود.
انجمن روزنامه نگاران مسلمان در اين مراسم كه همراه با ضيافت افطار بود، به خانواده حسين پرتوي، عكاس عضو انجمن كه از فروردين ماه گذشته در بستر بيماري افتاده است، نيز جايزه‌اي ويژه اهدا كرد.

مهدي فضائلي دبيركل انجمن روزنامه نگاران مسلمان در اين مراسم كه مديران عامل خبرگزاريها، مديران مسئول روزنامه‌ها و خبرنگاران حضور داشتند، تصريح كرد: اين انجمن همواره در پي ايجاد فضايي مناسب براي خبرنگاران بوده است تا بتوانند با آرامش در جهت دفاع از امنيت ملي كشور فعاليت كنند وي در اين راستا، خواستار پرورش و حضور خبرنگاران در عرصه‌هاي بين‌المللي و تامين بودجه صندوق قرض الحسنه انجمن روزنامه نگاران مسلمان شد

جمعه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۷

جایزه ادبی نوروز


با توجه به نقش اثرگذار و اثبات شده تعیین جایزه­های ادبی در پویایی ادبیات، خانه ‌ادبیات افغانستان بر آن است تا جایزه ادبی نوروز را با هدف فراهم کردن بستری مناسب برای شاعران و نویسند‌گان افغانستان، برگزار ‌کند.


شرايط برگزاری جایزه ادبی نوروز

بر این اساس، شاعران و نویسند‌گان افغانستان‌ می‌توانند با شرایط زیر در این رقابت آزاد شرکت کنند:

  1. شاعر و نویسنده باید تابعیت افغانستان را داشته باشد.
  2. جایزه در سه رشته شعر، مجموعه داستان و رمان برگزار می­شود.
  3. شاعر و نویسنده باید پنج نسخه از کتاب خود را تا 30 جدی 1387 به نشانی دبیرخانه بفرستد.
  4. تنها کتاب­هایی در جایزه شرکت داده می­شوند که پس از سال 1380 تا اول زمستان سال 1387 خورشیدی منتشر شده باشند یا منتشر می­شوند.
  5. محدودیتی در محل انتشار کتاب­ها وجود ندارد.
  6. ساختار برگزاری جایزه، اینترنتی است.

فرآیند برگزاری جایزه ادبی نوروز

مرحله اول

در این مرحله، هر نویسنده و شاعر افغانستانی که بخواهد، می‌تواند در نظرسنجی شرکت کند و به کتاب‌های مورد نظرش رأی دهد.

فهرست نام کتاب‌ها و نیز فهرست نام کسانی که آمادگی خود را برای شرکت در مرحله اول نظرسنجی اعلام کرده­اند، در وبلاگ جایزه‌ ادبی نوروز منتشر می‌شود. سپس دبیرخانه, برگ­‌های ویژه نظرسنجی را به نشانی پست الکترونیکی این افراد می‌فرستد. آنان می­توانند برگ ویژه نظرسنجی جایزه ادبی نوروز را تکمیل کنند و به دبیرخانه جایزه ب‌فرستند. با ‌این نظرسنجی، نامزد‌های اولیه جایزه مشخص می‌شوند. پس از جمع‌بندی امتیازها، نامزدهای نهایی جایزه ادبی نوروز معرفی می‌شوند و به مرحله دوم راه می­یابند.


مرحله دوم

در این مرحله، پنج داور شناخته شده، کتاب­های مربوط به هر رشته را داوری می­کنند. نتیجه کامل داوری، نام برندگان و نام داوران، در برنامه ویژه­ای که در نوروز 1388 خورشیدی در افغانستان برگزار می­شود، اعلام خواهد شد. به برند‌گان هر رشته، تندیس جایزه ادبی نوروز و پاداش نقدی اهدا می­شود.


پشتیبانان جایزه ادبی نوروز

خانه ادبیات افغانستان در برگزاری جایزه ادبی نوروز، از همکاری مالی همه شخصیت­های حقیقی و حقوقی داخلی و خارجی استقبال می­کند. همه افراد فرهنگ­دوست می­توانند آمادگی رسمی خود را برای همکاری مالی با این جایزه به وسیله پست الکترونیک به آگاهی دبیرخانه جایزه ادبی نوروز برسانند.


نشانی پستی دبیرخانه جایزه ادبی نوروز

افغانستان ـ کابل ـ پل سوخته ـ گولایی دواخانه ـ مارکت قالین غرب کابل ـ طبقه‌ سوم ـ دفتر خانه ادبیات افغانستان ـ دبیرخانه جایزه ادبی نوروز


وبلاگ جایزه ادبی نوروز

Nawruzaward.blogfa.com


نشانی پست الکترونیک دبیرخانه جایزه ادبی نوروز

nawruzaward@yahoo.com

خانه ادبیات افغانستان، جایزه ادبی «نوروز» را برگزار می­کند

در شب دوم «شب­های کابل» اعلام شد:

خانه ادبیات افغانستان، جایزه ادبی «نوروز» را برگزار می­کند

دبیرخانه «شب­های کابل»:

خانه ادبیات افغانستان، شب دوم همایش ادبی «شب­های کابل» را با موضوع نقد و بررسی کارنامه ادبی، فرهنگی و اجتماعی شاعر مشهور کشور؛ غلام­حیدر حیدری وجودی برگزار کرد.

در آغاز این محفل، محمدصادق دهقان؛ دبیر «شب­های کابل» اعلام کرد که از این پس، خانه ادبیات افغانستان، نهاد مسئول برگزاری سلسله همایش ادبی «شب­های کابل» خواهد بود که ماهانه برگزار می­شود و در این راه، از همکاری دیگر نهادهای ادبی، فرهنگی، هنری و اجتماعی کشور نیز بهره می­گیرد. وی افزود که خانه ادبیات افغانستان از آغاز سال روان خورشیدی، مرکز فعالیت خود را از دیار مهاجرت در ایران، به کابل انتقال داده است و همه فعالیت­های این نهاد ادبی و فرهنگی در کابل سامان­دهی می­شود. دهقان با اعلام تغییر ساختار اجرایی این نهاد، بیان داشت که محمدحسین محمدی؛ داستان­نویس معاصر افغانستان نیز به سمت مدیر جدید خانه ادبیات افغانستان انتخاب شده است.


محمدحسین محمدی، مدیر خانه ادبیات افغانستان در سخنانی، با سپاس­گزاری از تلاش­های سیدضیا قاسمی؛ مدیر پیشین خانه ادبیات در طول سال­های فعالیتش به عنوان مدیر این نهاد، جهت­گیری تازه خانه ادبیات افغانستان را در دوره تازه فعالیت خود، سامان­دهی جریان نقد و پژوهش ادبی با برگزاری سلسله همایش ادبی «شب­های کابل»، اهمیت دادن به شعر و داستان جوان معاصر با ادامه دادن جشنواره ادبی «قند پارسی»، بازتاب دادن تلاش­های قلمی اهل ادب و هنر کشور در قالب انتشار سلسله کتاب­، راه­اندازی مجله تخصصی ادبیات داستانی «روایت» و فعال کردن دوباره مجله ادبی «فرخار» دانست. محمدی در ادامه سخنانش، برنامه بزرگ خانه ادبیات افغانستان را در سال پیش رو، برگزاری «جایزه ادبی نوروز» اعلام کرد.


بر این اساس، خانه ادبیات افغانستان، جایزه ادبی نوروز را با هدف فراهم کردن زمینه مناسب برای رقابت جدی شاعران و نویسند‌گان افغانستان، در سه بخش مجموعه داستان، رمان و مجموعه شعر در نوروز سال 1388 در کابل برگزار خواهد کرد. این نخستین جایزه ادبی رسمی در افغانستان است که اهل قلم کشور می­توانند آثار خود را که پس از سال 1380 تا پایان 1387 منتشر شده است یا می­شود، برای انتخاب کتاب برتر نیم دهه اول 80 خورشیدی در این رقابت شرکت دهند.


محمدی در توضیح فرآیند برگزاری جایزه ادبی نوروز چنین گفت: «روند برگزاری جایزه به شکلی است که در مرحله‌ نخست، هر نویسنده و شاعر افغانستانی که بخواهد، می‌تواند در نظرسنجی‌اش شرکت کند و به کتاب‌های مورد نظر خود رأی دهد. در ‌این نظرسنجی، نامزدهای جایزه مشخص می‌شوند. داوری مرحله دوم را در هر رشته، پنج داور شناخته شده بر عهده خواهند داشت و به برند‌گان هر رشته، تندیس جایزه و پاداش نقدی داده می­شود. ساختار برگزاری این جایزه نیز اینترنتی است تا همه اهالی فرهنگ و ادب افغانستان در سراسر جهان بتوانند در آن شرکت کنند».


مدیر جدید خانه ادبیات افغانستان درباره اختصاص شب دوم «شب­های کابل» به بررسی کارنامه ادبی و فرهنگی حیدری وجودی گفت: « من در سال 1382 با حیدری وجودی در کتاب­خانه عامه کابل آشنا شدم، آن­گاه که برای یافتن منابع مربوط به پژوهش­هایم درباره ادبیات داستانی افغانستان، به آن­جا رفته بودم. تسلط کامل وی بر منابع موجود کتاب­خانه به دلیل هم­نشینی چند دهه­اش با این محیط، مثال­زدنی بود و نام وجودی برای من همیشه یادآور کتاب و کتاب­خانه است».


سیدضیا قاسمی؛ شاعر و مدیر پیشین خانه ادبیات افغانستان نیز در سخنانش، به بررسی زاویه­های گوناگون ساختار شعری حیدری وجودی پرداخت. وی در بخشی از گفته­های خود بیان داشت: «هر کسی در عرصه ادبیات در دو قلمرو تلاش می­کند. نخست، در پهنه خلاقیت و آفرینش اثر و دوم، در قلمرو پاسداری از میراث ادبی. حیدری وجودی در قلمرو دوم، بیش­تر از عرصه اول کوشا بوده است. هم­چنین او در برخورد با ادبیات، بیش­تر نگاه اخلاقی و آموزشی دارد، تا دیدگاه شکلی و فنی­گرایانه».

محب بارش، شاعر و استاد دانشگاه کابل، سخنران بعدی شب دوم «شب­های کابل» بود که درباره نقش حیدری وجودی در جریان شعر معاصر کشور، اثرگذاری وی در شکل­گیری شماری از نهادهای ادبی در کشور و پنج­شیر، پاسداری از میراث ادبی افغانستان حتا در دوره دشوار حاکمیت طالبان با ادامه دادن سنت مثنوی­خوانی در دکان قصابی سخن گفت.


سلطان­سالار عزیزپور، شاعر و نویسنده افغان مقیم آلمان که در کابل به سر می­برد، با بیان این نکته که حیدری وجودی به ادبیات، فرهنگ و اجتماع کشور خدمت­های شایانی کرده است، در سخنان خود به این نکته اشاره کرد که شخصیت حیدری وجودی به عنوان شاعر و پژوهشگر خلاصه نمی­شود. حیدری در پهلوی آن­که غزل­سرای بسیار موفق روزگار ماست، مردی است فرزانه و عیار و عارف، عارفی وارسته و عاشق فرهنگ و عرفان و نیز کتاب­دار بسیار مهربان و دل­سوز».


در ادامه برنامه، رییس بنیاد خیریه مولانا جلال­الدین محمد بلخی، هدیه ویژه این مراسم را به حیدری وجود تقدیم کرد. حیدری وجودی نیز در سخنان کوتاهی، از برگزارکنندگان این همایش ادبی سپاس­گزاری کرد. باید دانست حیدری وجودی فرزند مولانا شفیع­الله در یکی از روستاهای پنج­شیر به دنیا آمد. وی از سال 1343 در کتاب­خانه عامه شهر کابل، در خدمت اهالی فرهنگ و ادب کشور است و بیش از چهارده اثر منظوم و منثور از وی چاپ شده است.


خانه ادبیات افغانستان، دومین شب از «شب­های کابل» را با همکاری روزنامه سراسری هشت صبح، انجمن قلم افغانستان، آکادمی هنر و علوم سینمایی و بنیاد خیریه مولانا برگزار کرد. شب نخست «شب­های کابل» که ماه پیش، با همکاری هفت نهاد ادبی، فرهنگی و اجتماعی کشور، در دانشگاه کاتب برگزار شد، به نقد و بررسی کارنامه ادبی محمدحسین محمدی؛ داستان­نویس معاصر افغانستان اختصاص داشت. در شب اول، استاد رهنورد زریاب، حسین فخری، محمود جعفری و منیژه باختری سخنرانی کردند.

چالش های جدید نیروهای آمریکایی در افغانستان/افغان پرس

تلفات افراد ملکی در "شیندن" و اعتراضات گسترده دولت افغانستان و آغاز یک جنگ جدید علیه نیروهای القاعده در مناطق مرزی پاکستان، نیروهای آمریکایی و متحدانش را در افغانستان در برابر یک چالش جدید قرار داده است.

دولت افغانستان در اعتراض به کشتار ملکی توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، تاسرحد حمله لفظی پیش رفت و از نیروهای آمریکایی بطور جدی خواست تا از این به بعد در حملات خود از دقت بیشتری کار بگیرد و از این به بعد هر عملیات باید با اطلاعات دقیق و با مشوره دولت انجام شود، چیزی که در خیلی از موارد امکان پذیر نمی باشد.

اما تاکتیک جنگی طالبان به شکل دیگری است. آنان به نیروهای امریکایی حمله می کنند و بعد به داخل قریه جات پناه می برند و از مردم ملکی به عنوان سپر انسانی استفاده می کنند. این تاکتیک طالبان نیروهای امریکایی را مجبور به حمله به قریه ها می کنند.

امریکایی ها تا حال بیشتر به حملات هوایی تکیه کرده اند و حملات هوایی نسبت به حملات زمین تلفات بیشتر ملکی ها را در پی داشته است.

اعتراض علیه قوای ائتلاف تا مجلس سنا هم رسید و این مجلس در اعتراض به این تلفات تهدید به بستن دروازه مجلس نمود، گرچند که در یک مورد قبلی یکی از نمایندگان ولسی جرگه از این هم پیش تر رفته بود و راه حل را قیام عمومی علیه نیروهای امریکایی عنوان کرده بود. ادامه...

پنجشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۷

سرنوشت رئیس جمهور ما

نوشته: عبدالله مهدی (خداداد)

17 September 2008


اکنون، هفت سال از حضور نظامی ایالات متحد امریکا و متحدان غربی اش در افغانستان می گذرد. این حضور، توأم با حمایت شگفت انگیز از حامد کرزی و دولتِ به رهبری او بوده است.

حامد کرزی، پس از سقوط رژیم تند رو طالبان، به سفارش ایالات متحد امریکا در کنفرانس بَُن، به عنوان رئیس دولت موقت و پس از آن در لویه جرگه ی اضطراری، به حیث رئیس دولت انتقالی افغانستان، تعین شد.

رئیس دولت انتقالی افغانستان، در انتخابات ریاست جمهوری کشور اشتراک نمود و باید یاد آوری نماییم که آقای کرزی، بی آن که، حتا برای یک لحظه، به حکم قانون اساسی افغانستان، از پُست ریاست جمهوری کنار برود، وارد کارزار انتخابات شد.

با وجود انتقاد های شدید جامعه ی مدنی، رسانه ها و منتقدان سیاسی، در داخل و خارج کشور، این خلاف رفتاری ایشان از قانون اساسی، از سوی حامیان غربی اش نادیده گرفته شد.

حامد کرزی، با وجود ادعا های بسیار در مورد تقلب گسترده در انتخابات به نفع او، به عنوان رئیس جمهور منتخب افغانستان تعیین گردید.

همانطور که در آغاز این نوشته گفتیم، رئیس جمهور افغانستان، چنان از حمایت بی مانند غرب، در رأس امریکا و بریتانیا، قرار داشت که در تاریخ شاید چنین یک اتفاقی، کم مانند باشد.

نیروهای غربی در افغانستان، برای حمایت از حاکمیت حامد کرزی، وارد نبرد رو در رو و خونین با مخالفین نظامی وی شدند و این نبرد تا اکنون نیز با همان شدت ادامه دارد.

از سوی دیگر، بخش عظیمی از افراد مربوط به جهاد و مقاومت، از آنجا که در مورد آنها نگرانی وجود داشت، از سوی رسانه های غربی، به منظور حمایت از حامد کرزی، جنگ سالار و خطر برای دیموکراسی خوانده شدند و آهسته آهسته از صحنه عقب رفتند.

در این مدت، شماری زیادی از روشنفکرا طرفدار سیاست های غرب، با حضور در رسانه های داخلی و خارجی، تمام رفتار های حامد کرزی را توجیه نمودند و تا حدی حرکات قابل انتقاد او را نیز، از لوازم ضروری برای تعمیم دیموکراسی در کشور دانستند.

از دیگر سو، از یک سال به این طرف، تنش هایی میان رئیس جمهور افغانستان و یاران و متحدان غربی او پدیدار شده است.

مخالفت حامد کرزی در برابر مأموریت "پیدی اشداون" انگلیسی تبار، به عنوان نماینده ی خاص و فوق العاده ی سازمان ملل متحد در افغانستان، مشاجره و تقابل با سخنان سفیر بریتانیا در کابل، موضع گیری های گسترده ی رسانه های بریتانوی بر ضد سیاست های کرزی و متهم ساختن او در عدم موفقیت مأموریت ناتو، مثالهای آشکار از وجود تنش در رابطه ی کرزی با بریتانیا است.

رابطه ی رئیس جمهور افغانستان، با متحد اصلی اش امریکا، که حامی تمامی سیاست های او بود، غیر دوستانه است. به گمان اغلب، امریکایی ها از دوست عزیز خود حامد کرزی، که بالایش یک عالم پول و امکانات را به مصرف رسانیده اند، بسیار نا خوش هستند.

اگر به صورت دراماتیک نبوده باشد، رد ادعای امریکا در نقش ایران در نا امنی های افغانستان از سوی حامد کرزی، آن هم در سفری که به آن کشور داشت، می تواند نشان روشن از سوء تفاهم میان رئیس جمهور افغانستان و ایالات متحد باشد.

حامد کرزی، در آن سفر، بر خلاف ادعای دولت امریکا، ایران را دوست بسیار نزدیک و حامی صلح و ثبات در افغانستان خوانده بود.

معاهده ی استراتژیکی که چندی پیش میان افغانستان و امریکا امضاء شد، نمی تواند ارزش زیادی داشته باشد، زیرا یک طرف این قرارداد که افغانستان هست، چیزی برای معامله با ابر قدرتی چون امریکا ندارد؛ مگر این که به امریکا اجازه دهد، هر استفاده ای که می خواهد از خاک افغانستان بکند. ظاهراً، ایالات متحد، نیازی به کسب اجازه برای این امر، از دولت افغانستان، ندارد.

مثالی دیگری از ناخوشی امریکایی ها از دوست و متحد نزدیک شان، آقای حامد کرزی، می آوریم:

در این اواخر، هر دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد امریکا، حامد کرزی را به بی کفایتی متهم نمودند و دولتِ به رهبری او را، فاسد و عامل اصلی کندی روند پیروزی بر ضد دهشت افگنی، دانستند.

در این صورت، می شود تصور کرد که در صورت پیروزی هر کدام از این کاندیدا های ریاست جمهوری امریکا، در مورد این دوست و متحد خود، تجدید نظر صورت می گیرد.

این در حالی است که در هفت سال گذشته، تمام خواست های مخالفان سیاسی و منتقدین دولت حامد کرزی، از جانب غربی، بد نیتی و سنگ اندازی در مسیر دیموکراسی تلقی می شد.

در این مدت هفت سال، رئیس جمهور افغانستان، بار ها پاکستان و سایر کشورهای همسایه و منطقه را به دست داشتن در نا امنی های روز افزون کشور، متهم نموده است.

به تحلیل برخی از کارشناسان، رئیس جمهور افغانستان، حامد کرزی، متحد امریکا و غرب در منطقه، رفته رفته، روابط اش با غربی ها تیره شده است و ظاهراً از حمایت آنها از خود، در انتخابات بعدی کشور، مطمئن نیست.

این امر باعث شده است که رئیس جمهور افغانستان، خودش را به کشورهای منطقه، به ویژه گروه شانگهای، نزدیکتر بسازد.

مسئله ی پر سر و صدای "قانونمند شدن حضور نیروهای خارجی در افغانستان"، سر انجام از سوی کابینه ی حامد کرزی نیز، پس از کشتار های گسترده ی غیر نظامیان در سراسر کشور، از سوی نظامیان خارجی، با جدیت تمام، مطرح شد.

نزدیکی به کشورهای منطقه، یا به اصطلاح "همگرایی منطقوی" و "قانونمند شدن حضور نیروهای خارجی"، از طرح های گروه سیاسیی به نام "شورای متحد ملی افغانستان" بود.

اگر رئیس جمهور افغانستان، به راستی قصد نزدیکی و دوستی با کشورهای همسایه و منطقه را داشته باشد، تردیدی نیست که مورد خشم امریکا و متحدان آن قرار می گیرد.

گمان نمی رود که کشورهای قدرتمند منطقه نیز، بر دوست استراتژیک امریکا، اعتماد نمایند و از او حمایت بی چون چرا بکنند.

در نتیجه، خشم امریکا و متحدان غربی آن، شامل حال رئیس جمهور افغانستان خواهد شد و از این رو، با توجه به سرنوشت رهبران افغانستان که به همین شیوه با قدرت های بزرگ بازی کرده اند، سرنوشت حامد کرزی، سرنوشت ناگواری خواهد بود.


به نقل از: فارسی.رو

چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۷

اخلاق رشوه‌ستانی برخی از خبرنگاران افغان

رسانه ذاتاً نهاد مقدس می باشد. و رسانه در حکم نمک است. اما اگر به قول معروف نمک بگندد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ در طی سالهای آخر یعنی در سالهای پس از حکومت امارت اسلامی طالبان همگی می دانیم که رسانه های صوتی، تصویری و چاپی ایجاد گردید و هویتهای ارجمندی مانند خبرنگار و روزنامه نگار و ژورنالیست در عرصه رسانه پیدا شدند.

در این سالها همواره متوجه عدم اطلاع رسانی بوده ام. و همیشه یک خلاء احساس می کرده ام. و هماره چیز کمی در دستور کار خبرنگاری و رسانه ای افغانستانیها می دیده ام. به عبارت دیگر، در طی این سالها شاهد بوده ام که برخی از اتفاقات و رخدادهای فرهنگی، برنامه ها و کنفرانسها در همین شهر کابل رخ می داد و لیکن از سوی خبرنگاران انعکاس داده نمی شد. دایم به این فکر بودم که چرا این سرزمین در بایکوت و در سکوت خبری سیر می کند؟ به طور مثال وزارت فرهنگ همه ساله جشنواره فرهنگی برگزار می کند ولی خبرش در هیچ جایی منعکس نمی شود. رخدادهای فرهنگی و هنری به وقوع می پیوندد ولیکن خبرنگاران از پهلویشان به اصطلاح محلی"خر سوار" تیر می شوند. سالها گذشت و این سؤالها بیشتر و بیشتر شد و من در جستجوی این معما بودم. ادامه....

سه‌شنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۷

طرح جدید امنیتی یا ایجاد هرج و مرج

در حالیکه مردم کابل و ساییر شهرهای افغانستان از بی کفایتی پولیس شکایت دارند، وزارت داخله این بار قدم فراتر گذاشته و از برنامه جذب یک تعداد از اهالی شهرکابل برای تامین امنیت دراین شهر خبر داده است. این برنامه قراراست به کمک مالی ایالات متحده امریکا در کابل راه اندازی و بعدا در ساییر ولایات تطبیق شود.

سوال اساسی اینجاست که ایا بکارگیری این افراد به عنوان تامین کننده امنیت شهر اولا قانونی است؟ دوم ایا بکارگیری این افراد می تواند در آوردن امنیت کمک کند؟ همچنان وزارت داخله که تاحال نتوانسته پولیس های به اصطلاح تربیه شده خود را در چوکات یک نظم قانونی و اخلاقی در بیاورد ایا فردا قادر خواهد بود این ملیشه ها را اولا در چوکات قانون در بیاورد و ثانیا ایا وزیر داخله که با چنین طرحی در واقع نشان می دهد که بلی ایشان برای اوردن امنیت اجتماعی، که تاحال باوجود پولیس های به اصطلاح تربیت شده ومنظبط ناکام بود ه است طرح هایی دارد، از خطرات احتمالی تبدیل شدن انان به یک نیروی برهم زننده امنیت اگاهی دارد و ایا فردای ان روز تنها وزیر داخله است که بهای ان را خواهد پرداخت و یا نه همه مردم ان زمان جبرا بخاطر طرح های سلیقه یی این وزیر وان وزیر تاوان ان را می پردازد.

ایجاد ملیشه ها برای اوردن نظم از چند سال است که سر زبان های مقامات دولتی افتاده است . با انکه این طرح ها اساس قانونی ندارد، تجربه تاریخی هم نشان می دهد که بکار گیری ملیشه ها برای اوردن نظم و امنیت نه تنها موفق نبوده بلکه این ملیشه ها بوده که بعد از تشکیل و گرفتن ساز وبرگ به یک نیروی غیر قابل مهار تبدیل شده است. ادامه این مقاله...

یکشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۷

مرکز فوتوژورنالیزم چشم سوم

شاید شما در مورد مرکزفوتوژورنالیزم چشم سوم شنیده باشید این اولین گامهای است که چشم سوم اولین مرکز فوتوژورنالیزم در افغانستان ورداشته ودر ضمن به گفته مسوولین دولتی " وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان " این اولین مرکز است که در طول تاریخ افغانستان عرض وجود نموده است .
شما میتوانید همین حالا از سایت و نمایشگاه عکس چشم سوم دیدن نمایید.

شنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۷

گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر از منازعه کوچی ها و ساکنان بهسود و دایمرداد

گزارش قضیه‌ی منازعه‌ی کوچیها با مردم محل

در ولسوالی حصه‌ی اول وحصه‌ی دوم بهسود و ولسوالی دای میرداد ولایت میدان وردک

در سال 1387 هجری-شمسی

مقدمه

درطول تاریخ افغانستان تعدادی از قبایل پشتون، که عمدتا مربوط به مناطق جنوبی کشور می باشند، به شیوه‌ی کوچیگیری زندگی می کنند و در فصل های مختلف سال از یک منطقه به منطقه‌ی دیگر تغییر مکان می دهند. آنها مدعی داشتن چراه گاهها ومیله جاها در مناطق مختلف کشور برای استفاده مواشی شان هستند.

ورود کوچی ها به مناطق مرکزی افغانستان جهت استفاده از مراتع وچراگاههای آن، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی آغاز یافته است. ازهمان آغاز، ورود کوچی ها به مناطق مرکزی همه ساله توام با برخورد های خشونت بار بوده است. زیرا کوچی ها مدعی اند که حکومت های وقت به دلیل کمبود چراه گاه ها در سایر مناطق کشور ومساعد بودن آب وهوای مناطق مرکزی در فصل های بهار وتابستان، تصمیم گرفته اند تا آنها از این چراه گاهها مستفد شوند. اما مردم محل به این باورند که حق استفاده از علفچرها متعلق به باشندگان دایمی آن است و تصمیم حکومت های وقت مبنی بر واگذاری این علفچرها و مراتع به کوچی ها، تبعیض آمیز، ظالمانه و براساس اهداف سیاسی بوده است. از طرف دیگر زمین زراعتی برای کشتهای موسمی در این مناطق خیلی محدود بوده ویگانه وسیله‌ی معیشت درمناطق مرکزی پرورش مواشی است که آنهم متکی به همین علفچرهای طبیعی محدود می‌باشد.

بنابراین، منازعه‌ی فعلی بین کوچیها و مردم بومی در این مناطق، ریشه‌ی عمیق و سابقه‌ی طولانی درتاریخ افغانستان دارد. با تأسف در ادوار مختلف تاریخ، از این منازعه، زمامداران وحلقات مختلف سیاسی به نفع خود بهره برداری سیاسی نیز کرده اند. درواقع، هم کوچیها وهم مردم محل، قربانی این بهره برداریهای سیاسی شده و متاسفانه روابط بین شان همواره مخدوش گشته است.

ادامه گزارش و تصاویر مربوطه را در سایت کمیسیون بخوانید.

پنجشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۷

تاثیرات حکومت جدید ملکی پاکستان بر افغانستان


کنار رفتن پرویز مشرف از ریاست جمهوری و روی کار امدن حکومت ملکی جدید از جانب دولت افغانستان با استقبال روبروشد. هم اکنون از دیدگاه دولت افغانستان، اوضاع در پاکستان به جهت مثبت در حال رشد است. اما ایا روی کار امدن دولت ملکی در پاکستان به تنهایی می تواند به جنگی که بعضی تحلیلگران و از جمله احمد رشید روزنامه نگار پاکستانی افراطیون را برنده ان می داند پایان دهد؟
آصف علی زرداری، شوهر بینظر بوتو، رئیس جمهور پاکستان

اصف زرداری رییس جمهور جدید پاکستان حمایت امریکا را با خود دارد و امریکا هم با حمایت از زرداری توقع دارد که او بتواند تروریزم و افراط گرایی را ریشه کن کند، اما سوال اینجاست که ایا با توجه به ساختار سیاسی پاکستان و بحران داخلی پاکستان اقای زرداری می توادند با بنیادگرایی مقابله کند و ایا اقای زرداری می تواند اردو و ای اس ای را از حمایت شان از طالبان، شبکه القاعده و جنگجویان کشمیری باز دارد و ایا تغییر حکومت جبرا منجر به تغییر استراتژی منطقه یی پاکستان خواهد شد؟

قدرت در پاکستان بیشتر در ارتش متمرکز است. ارتش و سازمان استخباراتی این کشور اعمال کننده سیاست داخلی و خارجی این کشور است. بنظر میرسد که از استراتژی های جدید امریکا و حکومت جدید پاکستان برای پیروزی در جنگ علیه تروریسم یکی هم اصلاح سازمان استخباراتی پاکستان باشد. که اگر تحقق این برنامه بعید نباشد در کوتاه مدت قابلیت پیاده شدن را هم ندارد.

چندی قبل یوسف رضا گیلانی صدر اعظم پاکستان که می خواست اداره سازمان استخباراتی این کشور را به وزارت داخله بسپارد که از جانب ارتش این کشور به شدت با مخالفت مواجه شد و اقای گیلانی مجبور به عقب نشینی شد واین مسئله بخوبی نشان می دهد که اصلاح ساختار ای اس اس سازمان مرکزی استخباراتی این کشور تا چی حد مشکل و برای حکومت جدید بعید بنظر می رسد و تا این کار عملی نشود خشونت ها در افغانستان نیز کاهش نمی یابد چراکه ای اس ای از سال 2004 به بعد از کشور های مختلف عربی، ازبکستان، چچن و .. سرباز گیری کرده و همین اکنون بیش از شصت هزار طالب تحت حمایت ای اس ای و با تجهیزات اردوی پاکستان در مناطق قبایلی حضور دارند که بخشی از انان برای جنگ به افغانستان فرستاده می شوند. ادامه....

نامه

این نامه را از دوستی به دست آوردم. خیلی متأثر شدم. خواستم شما هم بخوانید.
اين هم يك انشاء از يك دختر كوچولو 10 ساله

از زبان معلم اين دانش آموز: مسلما اين موضوع انشاء براي هزارمين بار تکرار شده ، فقط براي اينکه تغييري ايجاد بشود موضوع را اين جوري پاي تخته نوشتم " مي خواهيد در آينده چه کاره بشويد . الگوي شما چه کسي است ؟

" و برايشان توضيح دادم الگو يعني اينکه چه کسي باعث شده شما تصميم بگيريد اين شغل را انتخاب کنيد . انشاء ها هم تقريبا همان هايي هستند که هزار ها بار تکرار شده اند ، با اين تفاوت که چند تا شغل جديد به آن ها اضافه شده كه بطور مثال ميتوان اين رشته ها را نامبرد:
از زبان يك دانش آموز: من گفتم دوست دارم كه مهندس هوا و فضا شوم ولي پدرم مي گويد الان ام وي ام ( منظور همان MBA است ) كه بهترين رشته ي دنيا است و خيلي پول دارد.

از زبان ديگر دانش آموز ميشنويم : دوست دارم مهندسي اتم بخوانم ولي پدرم دوست ندارد مي گويد اگر آشپزي بخوانم بيشتر به دردم مي خورد و ...
ولي اعتراف مي کنم از همه تکان دهنده تر اين يکي است " مي خواهم فاحشه بشوم " شايد اولين باراست که يک دختر بچه ده ساله چنين شغلي را انتخاب کرده .

" خوب نمي دانم که فاحشه ها چه کار مي کنند ... ( معلومه که نمي داني ) ولي به نظرم شغل خوبي است . خانم همسايه ما فاحشه است .اين را مامان گفت . تا پارسال دلم مي خواست مثل مادرم پرستار بشوم . پدرم هميشه مخالف است . حتي مامان هم ديگر کار نمي کند .من هم پشيمان شدم . شايد اگر مامان هم مثل خانم همسايه بشود بهتر باشد او هميشه مرتب است . ناخن هايش لاک دارند و هميشه لباس هاي قشنگ مي پوشد . ولي مامان هميشه معمولي است . مامان خانم همسايه را دوست ندارد . بابا هم پيش مامان مي گويد خانم خوبي نيست . ولي يک بار که از مدرسه بر مي گشتم بابا از خانه آن خانم بيرون آمد . گفت ازش سوال کاري داشته . باباي من ساختمان مي سازد . مهندس است . ازش پرسيدم يعني فاحشه ها هم کارشان شبيه مهندس هاي ساختمان است ؟ خانم همسايه هنوز دم در بود . فقط کله اش را مي ديدم . بابا يکي زد در گوشم ولي جوابم را نداد . من که نفهميدم چرا کتکم زد . بعد من را فرستاد تو و در را بست .

... من براي اين دوست دارم فاحشه بشوم چون فکر مي کنم آدم هاي مهمي هستند . مامان هميشه مي گويد که مردها به زن ها احترام نمي گذراند .ولي مرد ها هميشه به خانم همسايه احترام مي گذارند مثلا همين باباي من . زن ها هم هميشه با تعجب نگاهش مي کنند ، شايد حسودي شان مي شود چون مامانم مي گويد زنها خيلي به هم حسودي مي کنند . خانم همسايه خيلي آدم مهمي است . آدم هاي زيادي به خانه اش مي آيند . مه شان مرد هستند.

براي من خيلي عجيب است که يک زن رئيس اين همه مرد باشد . بعضي هايشان چند بار مي آيند . بعضي وقت ها هم اين قدر سرش شلوغ است که جلسه هايش را آخر شب ها تو خانه اش برگزار مي کند . همکارهايش اينقدر دوستش دارند که برايش تولد گرفتند. من پشت در بودم که يکي از آنها بهش گفت تولدت مبارک. بابا مي خواست من را ببرد پارک ، بهش گفتم امروز تولد خانم همسايه است . گفت مي داند . آن روز من تصميم گرفتم فاحشه بشوم چون بابا تولد مامان را هيچ وقت يادش نمي ماند.

تازه خانم همسايه خيلي پول در مي آورد . زود زود ماشين هايش را عوض مي کند . فکر کنم چند تا هم راننده داشته باشد که مي آيند دنبالش . اين ور و آن ور مي برند .
من هنوز با مامان و بابا راجع به اين موضوع صحبت نکردم . اميدوارم بابا مثل کار مامان با کار من هم مخالفت نکند"



دوشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۷

جامعه متورم افغانستانی

علی پیام


قسمت 1

توسعه آموزش عالی نشانگر توسعه اجتماعی است. اما این مهم در جامعه متوازن صدق می کند نه در جامعه متورم افغانستان. جامعه فعلی افغانستان جامعه متورم است. رشد نا متوازن و نا موزون و ورم کرده! در این نوشته به یکی از ورمها و التهابهای فیزیکی و روحی این جامعه بی قواره اشاره می کنیم.

امروزه شاهد فعالیت چندین مؤسسه تحصیلات عالی در کشور هستیم. هر روز که می گذرد می بینیم یک مؤسسه آموزش عالی خصوصی تولید شد. تا آنجا که می دانیم در طی ماههای آخر مؤسسات تحصیلات عالی زیر آنهم فقط در شهر کابل شروع به فعالیت کرده اند:

1- مؤسسه تحصیلات عالی باخترعکسی از تبلیغات موسسه تحصیلات عالی کاردان

2- مؤسسه تحصیلات عالی کاردان

3- مؤسسه تحصیلات عالی چراغ

4- مؤسسه تحصیلات عالی دقیق

5- مؤسسه تحصیلات عالی میوند

6- مؤسسه تحصیلات عالی مریم

7- مؤسسه تحصیلات عالی باختر

8- مؤسسه تحصیلات عالی کاتب

9- مؤسسه تحصیلات عالی خاتم النبیین

10- مؤسسه تحصیلات عالی حکمت

البته شنیده می شود که دو مؤسسه تحصیلات عالی دیگر نیز فعال شده اند. و قرار است که چهار دانشگاه خصوصی نیز به همین زودیها به ثبت برسند. دوست من یک روز گفت: "یکی به من گفته است که به این زودیها چهار دانشگاه خواهم زد." وقتی این سخن را شنیدم، خنده ام گرفت و گفتم: مگر دانشگاه غژدی کوچی است که فورا بشود ستونهایش را برپا کرد! آنهم چهار دانشگاه در زمان اندک، یعنی ظرف چند روز. بیشتر در افغان پرس بخوانید....در این لینک....