Pages

پنجشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۳

مرگ سیاسی معتادان در انتخابات 93

بر اساس آمار غیررسمی وزارت مبارزه با مواد مخدر (http://da.azadiradio.org/archive/local_news/20131126/1090/2118.html?id=25180602) تعداد معتادان افغانستان نزدیک به 2.5 میلیون نفر است. معتادان افغانستان پول هنگفتی را سالانه به مصرف می رسانند به گونه ای که در سال گذشته نزدیک به 300 میلیون دالر مواد مخدر برای مصرف خود خریداری کردند(http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/11/131109_k03_unodc_anual_report_on_drug_in_afghanistan.shtml). از سوی دیگر انتخابات 93 رخ داد و سهم این افراد در انتخابات نادیده گرفته شد. 


 با گوش خودم شنیدم که دوستی، که مدیر بررسی امور ناحیه 13 کابل در روز انتخابات بود، گفت که اجازه ی ورود به معتادان در مراکز رای دهی داده نشد، با آنها بدرفتاری کردند، دشنام شان دادند و حتی گفتند "برو گم شو! جای تو زیر پل است نه مرکز رای دهی." این برخورد احتمالا با اکثر معتادان شده است. شمار معتادان در مقایسه با شمار افراد معلول بیشتر گزارش شده است ((شمار معتادان نزدیک به 2 میلیون (منبع: ارزیابی مشارکت اشخاص دارای معلولیت در سه دور انتخابات گذشته افغانستان، 2013)). حال آنکه بخش بزرگ معتادان افرادی اند بالاتر از سن 18 و واجد شرایط رای دهی. 

روی نکته بالای چند موضوع است: 1. فعالان جامعه مدنی خاموش نشستند و کسی صدای معتادان را به گوش مسوولان نرساند. 2. جامعه بین المللی توجه اندکی در این راستا نشان داد در حالی که هم و غم آنها افراد به حاشیه کشانده شده بود (گویا معتادان به حاشیه کشانده نشده اند) 3. کمیسیون مستقل انتخابات مانند بسیاری از موارد دیگر معتادان را افرادی خواب برده و به اصطلاح "نیروی دریاییِ" ناکارآمد دانست و برای آگاهی آنها دست به هیچ عملی نزد. 4. مردم نیز به این باورند که "معتاد اگر بمیرد بهتر است". 

مرگ سیاسی معتادان و نگاه به چهار نکته ی بالا در مقاله بعدی صحبت خواهد شد. 

پنجشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۳

سهم جامعه مدنی در ذهن آلوده و محیط زیست پاک

دومین روز ماه حمل "روز دهقان" نام گذاری شده است. در این روز از مردم خواسته می شود محیط زیست شان را با کاشتن نهال، گل، درخت یا تخم و دانه سرسبز کنند. هر چند، این روز نمایی نمادین دارد. در این روز فعالان جامعه مدنی(؟!) گرد هم می آیند و در پارک، فضای سبز و جایی مناسب حال خودشان دست به کاشتن نهال می کنند. 

روی سخن جامعه مدنی است. امروز ساعت 9.15  رسانه ها برای پوشش خبری نهال نشانی دسته جمعی "مجمع ملی جامعه مدنی افغانستان" در پارک علاءالدین گرد هم آمدند. زنان و مردانی صحبت کردند و قرار شد 450 نهال کوچک در زمین نشانده شود. نهال های زیادی نشانده شده اند، اما چه کسانی زحمت بیل زدن را گرفتند؟ و چه گذشت؟ جای چه چیزی خالی بود؟


چیزی که من دیدم در عکس ها بیان شده اند "جامعه مدنی دست به کمر ایستاده، فقط خودی در برابر رسانه ها و دوربین نشان می دهد و مصاحبه می کند." هر چند، هماهنگی برگزاری این برنامه را آنها کردند. بلاخره باید به شهرت رسید یا نه؟ 




همیشه نوشته ام که جامعه مدنی خلاقیت ندارد و اهل منتقدانه اندیشی نیست. محیط زیست پاکیزه نیازمند اذهان پاکیزه شهروندانش است. ذهن مردم من آلوده است به خشونت، پذیرش طالبان، زن ستیزی، زورگویی، فساد اداری، لاف زنی، تنبلی، وابستگی پایدار، انتظار منجی انسان ها، بیمارِ فقر جنسی، تشنه ی پول و قدرت. هیچ پیامی از جامعه مدنی برای پاکیزه سازی اذهان ندیده ام و نشنیده ام. 

پیشنهاد می کنم بیشتر به پاک سازی و پاکیزه نگه داشتن اذهان به سوی سازندگی مثبت و انسانیت کوشا باشیم، در کنار پاکیزه سازی محیط زیست. 

یکشنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۹۳

پینوکیوی جامعه ی مدنی و زنان در انتخابات شورای ولایتی



 پینوکیو شخصیتی است فراموش نشدنی در ادبیات، سینما و حتا تیاتر جهان. اصلی ترین ویژگی ظاهری او بلند شدن دماغش در هنگام دروغ گفتن بود. 


انتخابات شورای ولایتی باعث شد که یک بار دیگر سرافکنده به تاریخ کشورم و جامعه مدنی­اش نگاهی ناامیدانه داشته باشم. در دور گذشته­ی انتخابات ۲۵ درصد چوکی­های شورای ولایتی به زنان اختصاص یافته بود در حالی که در این دور ۲۰ فیصد چوکی ها به زنان اختصاص داده شده است. رسالت جامعه­ی مدنی پرچم­داری و فریادرسی است چه کوچک باشد چه بزرگ

این کاهش ۵ فیصدی گویای چند مسأله است: ۱. جامعه­ی مدنی افغانستان آن­قدر ضعیف است که به آگاهی کافی  نرسیده است تا بداند در چه مواردی صدایش را بلند کند و در چه مواردی نکند.۲. جامعه­ی مدنی و فعالان آن چنان مصروف انتخابات ریاست جمهوری شده­اند که انتخابات شورای ولایتی پاک از یادشان رفته است. ۳. از جامعه­ی مدنی گذشته، رسانه­ها به عنوان چهارمین پایه یا رکن یک سرزمین  به این مسأله توجهی نکردند. هر چند این پوشش ندادن نیز گویای این است که رسانه های آزاد را سیاست­ورزان تعریف می کنند نه جامعه ­ی مدنی. 4. سیاست­ ورزان کشورم نه تنها به حضور زنان در جامعه و به ویژه در سطح تصمیم­ گیری سیاسی باور ندارند که می کوشند دست­آوردهای شکننده­ ی سال­های گذشته را نیز از میان بردارند. 


جامعه مدنی نیز به پینوکیویی مبدل شده که مشخص نیست برای کی فریاد می زند.