شب چهارم «شبهای کابل» همراه با رونمایی کتاب «شب که از پوستمان گذشت»
دبیرخانه شبهای کابل:
چهارمین شب از «شبهای کابل» با نقد و بررسی کارنامه ادبی بانو خالده فروغ؛ شاعر معاصر افغانستان و رونمایی کتاب «شب که از پوستمان گذشت» برگزار شد.
شب چهارم «شبهای کابل» با گردانندگی آصف آشنا، شاعر جوان کشور آغاز شد. در این برنامه، آقای محمدافسر رهبین؛ شاعر و نویسنده درباره ساختار کلی شعرهای بانو فروغ گفت: «چگونگیِ آگاهی از هستن و نیستن که تعریف کلی از هنر و به گونه ویژه از شعر به دست میدهد، خیلی روشن در آثار خالده فروغ بازتاب یافته است. خالده فروغ با آگاهی و شناخت جامع از پدیدهها و رخدادهای اجتماعی، در پی نشان دادن واقعیتها برمیخیزد. خالده در سرایش شعر، بی آنکه در قید نظمبندی فنی افتاده باشد، صمیمانه با شعر میآمیزد. خالده در سرودههای خود از نیمایی تا سپید را به تجربه برخاسته و در همه گونههای شعر (اوزان کهن، اوزان نیمایی، سپید) نمونههای موفق و زیبا ارایه داده است».
رهبین در بخش دیگری از سخنانش، سه محور مهمی را که شعر فروغ بر مدار آنها میچرخد، چنین برشمرد: «خالده فروغ به منظور تبیین جهانبینی خود در شعر، قاعدتا به سه عنصر مهم توجه نموده است: عشق و عرفان؛ اسطورهپردازی (دینی ـ تاریخی)؛ میهنستایی و سیاست. پیوند شعریِ خالده با عشق، از نوع نظام عشقخدایی است که پیشینیان شعر فارسی بیشترینه ارادتکیش و پیرو آن بودهاند. برخوردهای عارفانه با عشق ـ و هر از گاه در مفاهیم انتزاعی ـ شعر او را خصلت توجیهپذیری و معناگستری بیشتر میبخشد. از همین روست که سرودههای عشقی خالده با چشماندازهای سپهری و زمینی تعریفپذیر میباشند».
این منتقد ادبی درباره اسطورهپردازی و سیاستگرایی در شعر فروغ افزود: «اسطورهپردازی نیز یکی از جنبههای جالب شعر خالده فروغ را میسازد. خالده با استناد به شخصیتها و سیماها و قصههای تاریخی ـ قرآنی، تلاش ورزیده است کلامش را هویت دینی و فرهنگی ببخشد. فروغ در شماری از اشعار خود به سیاستگرایی پرداخته است. اما این سخن به هیچ وجه سیاسی شدن او در شعر را بیان نمیدارد. خالده با زیرکی تمام در حد تعادل به سیاستگری در شعر پرداخته است و به گونهای که از سرودههای او برمیآید، در برابر رخدادهای اجتماعی واکنشهای لازم ارایه داده است و هر از گاه با زبانی نمادین به توضیح وضعیت پرداخته است».
در میانه برنامه، آقای محمود جعفری؛ مدیر آموزش و پژوهش خانه ادبیات افغانستان، با اعلام اینکه برنامههای آموزشی خانه ادبیات به صورت نظاممند از ماه قوس آغاز میشود، به معرفی و رونمایی کتاب «شب که از پوستمان گذشت» پرداخت. این کتاب، دومین مجموعه شعری محمدصادق دهقان، شاعر معاصر کشور است که خانه ادبیات افغانستان آن را به عنوان دومین مجموعه از سلسله انتشارات خود در ماه عقرب به بازار نشر افغانستان روان کرد. «شب که از پوستمان گذشت»، 96 صفحه دارد و دربردارنده چهل شعر سپید از این شاعر است.
بانو محبوبه ابراهیمی، دومین سخنران شب چهارم بود که سخنش را با بررسی جایگاه شعر زنان در ادبیات معاصر افغانستان و مقایسه کلی آن با ادبیات ایران و تاجیکستان آغاز کرد. عضو بنیانگذار خانه ادبیات افغانستان، نقد کارنامه فروغ را در سه بخش زبان، تخیل و اندیشه سامان داد. او در بخش نخست سخنانش، انتخاب واژگانی و ترکیبسازی را از ویژگیهای شعر فروغ دانست. با این حال، به گفته وی، آوردن واژگان قدیمی تنها عامل در باستانگرایی نیست، بلکه همه عناصر زبان باید در خدمت ساختار آرکاییک قرار گیرد. ابراهیمی درباره ترکیبسازی فروغ گفت: «خالده، شاعر ترکیبسازی است و از این نظر، میان شاعران هموطن خود خاص و منحصربهفرد است. با این حال، مشکل او ساختن ترکیبهای سخت و زنجیردار و گاهی، در هم آمیختن نامتناسب ترکیب انتزاعی با تصویر مادی یا برعکس است». بانو ابراهیمی در زمینه نقش اندیشه در شعرهای فروغ، به مواردی مانند میل به شناخت و شناساندن خود، جستوجوی عشق، امیدواری، آرمانخواهی و محدود نبودن به زمان و مکان اشاره کرد. این شاعر و منتقد ادبی در پایان سخنان خود، با بررسی تیتروار آخرین مجموعه شعری فروغ به نام «همیشه پنج عصر» بیان داشت که خالده در این کتاب به ثبات زبانی رسیده است. با این حال، تخیل اندک، ترکیبسازیهای دشوار و از دست دادن لحن حماسی پیشین را از ویژگیهای این کتاب دانست.
آنگاه عبدالشکور نظری؛ شاعر و منتقد ادبی درباره ساختار کلی شعر فروغ گفت: «فروغ کوشیده است از محدودههای تعریف شده و خط قرمزهای موجود و چارچوبهای تنگ برآمده از دل سنت و تاریخ این مرز و بوم فراتر رفته و موجودیت خود را نه به عنوان یک زن، که به عنوان یک انسان آزاد، انتخابگر و مسئول، اعلام، تثبیت و تعریف کند. فروغ، یک زن است. انتظار آن است که احساسات و عواطف زنانه و زنانگی با توجه به تجربیات، شرایط و مسایل خاص آنان در کارنامه او رنگ و رونق بیشتری میداشت، هرچند که این یک حکم قطعی و حتمی نیست، ولی به هر حال، تبارزات و تظاهرات بیرونی عواطف و احساسات واقعی یک زن آن هم یک زن جهان سومی و افغانی، اگر طبیعی و بدون سانسور عرضه شود، نمیتواند ویژگی و مشخصات خاص خودش را نداشته باشد».
نظری با تقسیم کردن نقد کارنامه ادبی فروغ در دو بخش درونمایه و ساختار بیرونی، درباره درونمایه اشعار او چنین گفت: «فروغ از این زاویه، تلاش زیادی برای کشف فضاهای تازه فکری و پرورش مفاهیم و معانی جدید و مستند به جهانبینی و تجربیات ویژه به خرج نداده است و با ورود به جهان آثار او، شما این احساس را ندارید که در یک جهان باهویت، فضاها و عناصر خاص فکری گام گذاشتهاید». شاعر «خیابانهای سرگردان» در زمینه ساختار بیرونی شعرهای فروغ افزود: «فروغ در این بخش، تا حدودی موفق بوده است. آثار او از این جهت استحکام معمول را داراست. در کارهای کلاسیک او این استحکام و پیوستگی صوری و محتوایی در طول اثر یعنی محور عمودی و هم در عرض آن یعنی محور افقی بیشتر به چشم میآید. فروغ تا اندازه زیادی نسبت به استفاده از امکانات فنی، شگردهای زبانی، آرایهها و صور خیال بی توجه بوده است. زبان در کارهای سپید او ویژگیهای سبکی و فنی لازم را ندارد و از شگردهایی چون ایجاز، تکرار، ترکیبسازی، غرابت، باستانگرایی، حذف، جابهجایی جمله و غیره که به شعر سپید، امتیاز، تشخص، هویت و تأثیرگذاری خاص میبخشد، تهی است، هرچند که زبان در کارهای سپید او روانی، صمیمیت، تازگی و روزآمدی بیشتری دارد».
در پایان برنامه، بانو خالده فروغ در سخنان کوتاهی، تلاش خانه ادبیات افغانستان را در بنا نهادن «شبهای کابل» برای رواج دادن فرهنگ «نقد ادبی» در جامعه کنونی افغانستان، غنیمت بزرگی برای ادبیات دانست و پایداری این برنامه را آرزو کرد.
شب چهارم از شبهای کابل، با همکاری مؤسسه تحصیلات عالی کاتب، انجمن قلم افغانستان، مرکز فرهنگی و اجتماعی سراج، تلویزیون نگاه، مؤسسه تعاون و آکادمی هنر وعلوم سینمایی، ساعت سه تا پنج عصر روز پنجشنبه 30 عقرب 1387 در سالن اجتماعات مؤسسه تحصیلات عالی کاتب برگزار شد.
وبلاگ شب های کابل
۵ ماه قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر