۵ ماه قبل
جمعه، آذر ۱۵، ۱۳۸۷
قمار نویسندگی
"گل سرخ دل افگار" عنوان تازه ترین اثر داستانی محمد جواد خاوری است که در همین تازگیها روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفته است. این مجموعه شامل 9 داستان کوتاه است. مجموعه مذکور از آنجا که آخرین اثر داستانی نویسنده است، باید آخرین تجربیات نویسنده را نیز انتقال بدهد.
این مجموعه داستان بین خوف و رجا قرار دارد. از یک طرف به خاطر بهره برداریها از افسانه ها و قصه های عامیانه افغانستان خواننده را رجامند می سازد و این نوع کار تجربیات قابل توجهی را نوید می دهد. و به نحوی رائحه تجربیات کارهای از جنس تجربیات رئالیسم جادویی را نوید می بخشد. اما از طرف دیگر این خوف را نیز زنده می کند که نویسنده در دام بازنویسی قصه ها و افسانه های عامیانه گرفتار نشده باشد. در نگاه نخست چنین به نظر می رسد که برخی از داستانهای این مجموعه مانند داستان "خواب پادشاهی"، "چهار طرف قبله" و "گل سرخ دل افگار" ذهنیت بازسازی افسانه ها و قصه های عامیانه را در ذهن خواننده زنده می کند. این ذهنیت در برخی داستانهای این مجموعه به حدی است که گویا نویسنده لباس فاخر امروزی را به تن شخصیتهای قصه ها و حکایات و افسانه ها پوشانده باشد.
این شک و تردیدها و خوفها بیشتر از آنجا ناشی می شود که فکر می کنی نویسنده این لباسهای فاخر و عصری را نتوانسته به طور ماهرانه به جان شخصیت داستان "چهار طرف قبله" و یا همان قهرمان حکایتی که به نام نجف مارخور معروف است، بپوشاند. و وقتی که با شخصیت غیر فعال و صامت داستان "حاجی بیو" رو به رو می شویم، حکایت مردی را که بارها در مناطق مرکزی افغانستان شنیده ایم به خاطر می آوریم. شاید هر منطقه ای این حکایت را به خودشان منسوب بداند. حکایت مرد اسب سوار که الخاتو پشت سرش سوار می شود.
نمونه دیگر خوف را در "خواب پادشاهی" ملاحظه می کنیم. آنجایی که ماده گاو صحبت می کند. اگرچند صحبت ماده گاو در این داستان شبیه به صحبت باد در داستان پائلوکوئیلو است، منتها لباس فاخری که کوئیلو بر تن قهرمان "کیمیاگر" اثر عارفانه اش داده است، بدون عیب و ایراد است. در آنجا کسی در شک و تردید قرار نمی گیرد و نمی گوید که این لباس فاخر و آن اندام قهرمان قدیمی برازنده نیست. لذا خطری که کار خاوری را تهدید می کند این است که تصور بازسازی افسانه ها و قصه های مردمی و عامیانه را در ذهن خواننده زنده می کند به گونه ای که ریتم و آهنگ داستان "خواب پادشاهی" در حکایت گونگی و قصه مانندی خیلی غلو شده است.
ادامه این مطلب...
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر