واحد سیاسی قدرت
(برگرفته از شماره بیست و پنجم هفته نامه قدرت)
افغانستان با مشكلات فراواني رو به روست. اين مشكلات به طور طبيعي هرگونه حركت و اقدامي را كه در عرصهي سياسي روي دست گرفته شود، كُند و در برخي موارد ناكارامد ميسازد. مبارزين ديروز وقتي با مشكلات كشوري برخورد ميكردند به سادگي حكم ميكردند كه «اين مُلك انقلاب ميخواهد و بس – خونريزي بيحساب ميخواهد و بس» و يا «جوانان در قلم رنگ شفا نيست – دواي درد استبداد خون است... زخون بنويس بر ديوار ظالم – كه آخر سيل اين بنياد خون است»(سید اسمعیل بلخی). به نظر میرسد نسل امروز ما از آن دوران فاصلهي زيادي گرفته و لازم است تجارب ديروزي با جديت و موشكافي عميقي مورد بازبيني قرار گيرد. (برگرفته از شماره بیست و پنجم هفته نامه قدرت)
درست است كه افغانستان در گذشته با استبداد رو به رو بوده و مردم اين كشور از استبداد ستمهاي بيشمار ديده است. اين نيز واقعيت است كه ستم و استبداد پايان نيافته و نشانههاي زيادي در كشور حاكي از دوام ستم و تبعيض و حقكشي است. اما راه عملي براي رفع اين ستم و تبعيض چيست؟ نيروهاي سياسي اصلاحگر بايد بكوشند تا پاسخ اين سوال را با دقت و ارزيابي درستتر مطرح ساخته و در ضمن مسئوليت و شيوهي عمل خويش را نيز تعيين كنند و بگويند كه براي ايجاد تغيير در جامعه از كجا ميتوانند – و بايد – آغاز كنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر