نویسنده: قاسم قاموس
سال 87 که کمتر از نیمی از آن گذشته، افغانستان بدترین وضعیت امنیتی را داشته است. و جالب اینجاست که بیشترین خسارت را نیز در این میان مردم عادی متحمل شده اند. در حالیکه انتظار مردم از دولت و دوستان بین المللی آنها آوردن امنیت به این کشور بود. آرزویی که تنها خلاصه شده بود به همین امنیت با اینکه در فقر، بیکاری، بی سرپناهی، وضعیت فاجعه بار بهداشت و غیره را با تمام وجود احساس و تحمل می کردند تنها به این امید که امنیت باشد و امنیتی نسبی هم بود. هرچند کودک ربایی، دزدی از منازل در روز روشن آن هم با لباس پولیس وجود داشت و انتظار می رفت دولت بتواند به تدریج تمام این ناهنجاریهای اجتماعی را از بین ببرد.
اما از یکسال به این سو به ویژه در شش ماه گذشته، آن امنیت نسبی هم که وجود داشت از بین رفت. ناتو فرماندهی نیروها را در جنوب و بعد در تمام افغانستان به دست گرفت و این، مردم را تا حدودی امیدوار ساخته بود که وضعیت امنیتی کشور بهبود خواهد یافت که چنین نشد.
حالا ثابت شده که امریکایی ها بهتر از ناتو عمل می کردند. و یا بهتر از ناتو بازی با طالبان و حامیان داخلی و خارجی آنها را بلد بودند. وقتی از هلمند خبر می رسید که هواپیماهای امریکایی ابتدا جبهه های طالبان را اکمال می کردند و باقی مانده آن را به اردوی ملی می آوردند این واقعیت تلخ را روشن می سازد که دوستان خارجی افغانستان، دشمنان آنها را بیشتر از آنها کمک می کنند و این یعنی ادامه ناامنی افغانستان تا زمانیکه دوستان خارجی آنها بخواهند.
موضوع دیگری که در این میان وجود داشت و بعضی از رسانه ها به آن باور داشتند اختلاف نظر میان نیروهای نظامی امریکا و ناتو در افغانستان بود. در هفت سال گذشته همواره این ذهنیت وجود داشته است که پاکستان از اختلاف نظر میان نظامیان امریکا و ناتو بهره می برد.
ابن انتظاری بود که مردم از ناتو داشتند و این چنین نیز فکر می کردند که آنچه تا حالا امریکایی ها انجام نداده اند ناتو انجام خواهد داد. و این یک نظر خوش بینانه بود. اما در دو سال قبل بعد از سفر فرمانده کل ناتو به افغانستان و دیدار با مشرف، خوش بینی های مردم از ناتو تا حدود زیادی فروکش کرد. این خوش بینی زمانی از بین رفت که رسانه ها در همین باره نوشتند: «جنرال ریچاردز هم از نزد مشرف دست خالی برگشت».
این یک واقعیت است و یک نظر واقع بینانه در مورد ناتو آنچه تا قبل از این کمتر وجود داشت. اما افغانستان چه بخواهد و چه نخواهد این واقعیت در مورد ناتو وجود دارد آنچه قبل از این در مورد امریکایی ها وجود داشت. آن زمان، بازهم رسانه ها در همین باره نوشتند: «تمجید ریچاردز از پاکستان».
این هم یک واقعیت است و یک نظر بدبینانه در مورد ناتو که قبل از این اصلاً وجود نداشت و از یکی دو سال به اینسو که خبرهایی از نشست دوجانبه ناتو و طالبان در مناطق جنوب کشور پخش شد و رسانه ها به آن پرداختند، بد گمانی ها در مورد ناتو را به دنبال داشته است. از آن زمان به بعد و بعد از سفر فرمانده کل ناتو به پاکستان حداقل از دو سال به اینسو به خوبی روش گردید که هم امریکا و هم ناتو دید و نظر مشترکی در مورد افغانستان و پاکستان و طالبان دارند. و این می رساند که منافع آنها مشترک است و آنچه برای امریکا و ناتو اهمیت دارد حرکت در راستای این منافع مشترک است.
فرمانده کل ناتو در افغانستان و فرمانده کل نیروهای امریکا در خاورمیانه سیاست مشترکی را در منطقه دنبال می کنند. این سیاست مشترک که منافع مشترک غرب را در منطقه و جهان تامین می کند هدف اصلی لشکر غرب به افغانستان و عراق می باشد.
در چنین وضعیتی، هر کشوری علاوه بر منافع ملی منافع فراملی نیز دارد. کشورهای غربی در این میان طوری عمل می کنند که هم منافع ملی و هم منافع فراملی آنها تامین شود. لشکرکشی آنها به افغانستان در قالب نیروهای ائتلاف و ناتو در همین راستا صورت گرفته است. از این رو این لشکرکشی و ادامه آن در افغانستان بدون شک برای منافع افغانستان نیست. اما وضعیت استثنایی افغانستان و فقدان اردو و پولیس کافی در آن و مداخلات دشمنان خارجی این کشور، گزیه ای غیر از این برای افغانستان باقی نمانده است. اما افغانستان می تواند از لشکرکشی و حضور نیروهای غربی در این کشور هم منافع ملی و هم منافع فراملی خود را تامین کند.
دولت افغانستان باید خواسته هایش را از غربی ها روشن بیان کند و هیچ نگرانی از این نداشته باشد که غربی ها خواهند رفت و امنیت از اینی که است خرابتر خواهد شد. غربی ها برای دورکردن خطر از اروپا و امریکا به افغانستان لشکرکشی کرده اند و اممنیت این کشور برای آنها اهمیت چندانی ندارد. در نهایت چند سرباز آنها کشته و یا زخمی خواهد شد و مصارف نظامی آنها نیز به مراتب کمتر از هزینه ای است که در کشورهای خودشان در تامین امنیت می کنند.
از این رو غربی ها آمده اند که در افغانستان بمانند. در چنین وضعیتی افغانستان از این حضور غربی ها بیشترین استفاده را باید ببرد و این، هماهنگی دولت و مجالس شورای ملی و سنا و قوه قضائیه را می طلبد.
اولین خواست افغانستان از ناتو و امریکا این باید باشد که با پاکستان از همان راهی وارد عمل شوند که هفت سال قبل با افغانستان انجام دادند. تروریسم ا پاکستان اگر مهار شود خطری به نام طالب و القاعده افغانستان را تهدید نمی کند. و این از عهده غرب ساخته است. غرب باید تکلیف خود را با افغانستان روشن سازد که آیا تنها به منافع خود می اندیشد و یا آن طوری که ادعا دارند امنیت افغانستان هم برای آنها اهمیت دارد. و در زمانی که امنیت افغانستان از سوی حلقاتی در پاکستان تهدید می شود و غرب نیز این را به خوبی می داند این مداخله باید مهار شود! و این از وظیفه غربی هاست. افغانستان این را با صراحت از امریکا و ناتو بخواهد و نیز آنچه به خود دولت افغانستان ارتباط دارد و عامل داخلی ناامنی ها به شمار می رود بدون هیچ گونه ملاحظه سیاسی در مهار و نابودی آن بکوشد که فساد اداری، بیکاری، مبارزه با فقر، پایین آوردن معاش های بلند دالری و ایجاد هماهنگی میان معاش کارمندان دولت مهار و مبارزه با عوامل ایجاد تفرقه و نفاق میان گروه های قومی و غیره باشد.
سال 87 که کمتر از نیمی از آن گذشته، افغانستان بدترین وضعیت امنیتی را داشته است. و جالب اینجاست که بیشترین خسارت را نیز در این میان مردم عادی متحمل شده اند. در حالیکه انتظار مردم از دولت و دوستان بین المللی آنها آوردن امنیت به این کشور بود. آرزویی که تنها خلاصه شده بود به همین امنیت با اینکه در فقر، بیکاری، بی سرپناهی، وضعیت فاجعه بار بهداشت و غیره را با تمام وجود احساس و تحمل می کردند تنها به این امید که امنیت باشد و امنیتی نسبی هم بود. هرچند کودک ربایی، دزدی از منازل در روز روشن آن هم با لباس پولیس وجود داشت و انتظار می رفت دولت بتواند به تدریج تمام این ناهنجاریهای اجتماعی را از بین ببرد.
اما از یکسال به این سو به ویژه در شش ماه گذشته، آن امنیت نسبی هم که وجود داشت از بین رفت. ناتو فرماندهی نیروها را در جنوب و بعد در تمام افغانستان به دست گرفت و این، مردم را تا حدودی امیدوار ساخته بود که وضعیت امنیتی کشور بهبود خواهد یافت که چنین نشد.
حالا ثابت شده که امریکایی ها بهتر از ناتو عمل می کردند. و یا بهتر از ناتو بازی با طالبان و حامیان داخلی و خارجی آنها را بلد بودند. وقتی از هلمند خبر می رسید که هواپیماهای امریکایی ابتدا جبهه های طالبان را اکمال می کردند و باقی مانده آن را به اردوی ملی می آوردند این واقعیت تلخ را روشن می سازد که دوستان خارجی افغانستان، دشمنان آنها را بیشتر از آنها کمک می کنند و این یعنی ادامه ناامنی افغانستان تا زمانیکه دوستان خارجی آنها بخواهند.
موضوع دیگری که در این میان وجود داشت و بعضی از رسانه ها به آن باور داشتند اختلاف نظر میان نیروهای نظامی امریکا و ناتو در افغانستان بود. در هفت سال گذشته همواره این ذهنیت وجود داشته است که پاکستان از اختلاف نظر میان نظامیان امریکا و ناتو بهره می برد.
ابن انتظاری بود که مردم از ناتو داشتند و این چنین نیز فکر می کردند که آنچه تا حالا امریکایی ها انجام نداده اند ناتو انجام خواهد داد. و این یک نظر خوش بینانه بود. اما در دو سال قبل بعد از سفر فرمانده کل ناتو به افغانستان و دیدار با مشرف، خوش بینی های مردم از ناتو تا حدود زیادی فروکش کرد. این خوش بینی زمانی از بین رفت که رسانه ها در همین باره نوشتند: «جنرال ریچاردز هم از نزد مشرف دست خالی برگشت».
این یک واقعیت است و یک نظر واقع بینانه در مورد ناتو آنچه تا قبل از این کمتر وجود داشت. اما افغانستان چه بخواهد و چه نخواهد این واقعیت در مورد ناتو وجود دارد آنچه قبل از این در مورد امریکایی ها وجود داشت. آن زمان، بازهم رسانه ها در همین باره نوشتند: «تمجید ریچاردز از پاکستان».
این هم یک واقعیت است و یک نظر بدبینانه در مورد ناتو که قبل از این اصلاً وجود نداشت و از یکی دو سال به اینسو که خبرهایی از نشست دوجانبه ناتو و طالبان در مناطق جنوب کشور پخش شد و رسانه ها به آن پرداختند، بد گمانی ها در مورد ناتو را به دنبال داشته است. از آن زمان به بعد و بعد از سفر فرمانده کل ناتو به پاکستان حداقل از دو سال به اینسو به خوبی روش گردید که هم امریکا و هم ناتو دید و نظر مشترکی در مورد افغانستان و پاکستان و طالبان دارند. و این می رساند که منافع آنها مشترک است و آنچه برای امریکا و ناتو اهمیت دارد حرکت در راستای این منافع مشترک است.
فرمانده کل ناتو در افغانستان و فرمانده کل نیروهای امریکا در خاورمیانه سیاست مشترکی را در منطقه دنبال می کنند. این سیاست مشترک که منافع مشترک غرب را در منطقه و جهان تامین می کند هدف اصلی لشکر غرب به افغانستان و عراق می باشد.
در چنین وضعیتی، هر کشوری علاوه بر منافع ملی منافع فراملی نیز دارد. کشورهای غربی در این میان طوری عمل می کنند که هم منافع ملی و هم منافع فراملی آنها تامین شود. لشکرکشی آنها به افغانستان در قالب نیروهای ائتلاف و ناتو در همین راستا صورت گرفته است. از این رو این لشکرکشی و ادامه آن در افغانستان بدون شک برای منافع افغانستان نیست. اما وضعیت استثنایی افغانستان و فقدان اردو و پولیس کافی در آن و مداخلات دشمنان خارجی این کشور، گزیه ای غیر از این برای افغانستان باقی نمانده است. اما افغانستان می تواند از لشکرکشی و حضور نیروهای غربی در این کشور هم منافع ملی و هم منافع فراملی خود را تامین کند.
دولت افغانستان باید خواسته هایش را از غربی ها روشن بیان کند و هیچ نگرانی از این نداشته باشد که غربی ها خواهند رفت و امنیت از اینی که است خرابتر خواهد شد. غربی ها برای دورکردن خطر از اروپا و امریکا به افغانستان لشکرکشی کرده اند و اممنیت این کشور برای آنها اهمیت چندانی ندارد. در نهایت چند سرباز آنها کشته و یا زخمی خواهد شد و مصارف نظامی آنها نیز به مراتب کمتر از هزینه ای است که در کشورهای خودشان در تامین امنیت می کنند.
از این رو غربی ها آمده اند که در افغانستان بمانند. در چنین وضعیتی افغانستان از این حضور غربی ها بیشترین استفاده را باید ببرد و این، هماهنگی دولت و مجالس شورای ملی و سنا و قوه قضائیه را می طلبد.
اولین خواست افغانستان از ناتو و امریکا این باید باشد که با پاکستان از همان راهی وارد عمل شوند که هفت سال قبل با افغانستان انجام دادند. تروریسم ا پاکستان اگر مهار شود خطری به نام طالب و القاعده افغانستان را تهدید نمی کند. و این از عهده غرب ساخته است. غرب باید تکلیف خود را با افغانستان روشن سازد که آیا تنها به منافع خود می اندیشد و یا آن طوری که ادعا دارند امنیت افغانستان هم برای آنها اهمیت دارد. و در زمانی که امنیت افغانستان از سوی حلقاتی در پاکستان تهدید می شود و غرب نیز این را به خوبی می داند این مداخله باید مهار شود! و این از وظیفه غربی هاست. افغانستان این را با صراحت از امریکا و ناتو بخواهد و نیز آنچه به خود دولت افغانستان ارتباط دارد و عامل داخلی ناامنی ها به شمار می رود بدون هیچ گونه ملاحظه سیاسی در مهار و نابودی آن بکوشد که فساد اداری، بیکاری، مبارزه با فقر، پایین آوردن معاش های بلند دالری و ایجاد هماهنگی میان معاش کارمندان دولت مهار و مبارزه با عوامل ایجاد تفرقه و نفاق میان گروه های قومی و غیره باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر