Ads 468x60px

یکشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۹

محدودیت‌های زبانی در روابط دیپلوماتیک

(برگرفته از شماره بیست و پنجم هفته نامه قدرت)

اشاره:
روابط دیپلوماتیک افغانستان با جهان، هیچگاهی به اندازه‌ی حالا دستخوش ناهمگونی و بحران نبوده است. به وضوح دیده می‌شود که نوعی خلای تفاهم میان زمامداران افغانستان و همتایان بین‌المللی آنها به وجود آمده است. همین مشکل در رابطه‌ی خود زمامداران افغانی نیز وجود دارد. گاهی میان این یا آن سیاستمدار مسایلی مطرح می‌شود که نشان‌ بیگانگی‌ای عمیق میان آنها است. چند روز بعد وقتی همین سیاستمداران، به اختیار یا اجبار، کنار هم می‌نشینند، تلخی آزاردهنده‌ای را زیر زبان خود لمس می‌کنند.
در دنیای سیاست افغانی، هر روز حرف و سخنی شنیده می‌شود که در عرف دیپلوماتیک یا ضرورت ندارند بیان شوند، یا باید در بیان آنها محدودیت‌هایی خاص رعایت شود. گاهی تنش زبانی به حدی اوج می‌گیرد که هراس‌انگیز می‌شود و گاهی نیز سکوتی حاکم می‌شود که حاکی از نوعی نارضایتی و عقده است که طرفین را از هم دور نگه می‌دارد. مشکل کار کجاست و چرا به چنین روز و روزگاری گیر افتاده ایم؟...

با تجارب سياسي گذشته بايد آگاهانه و جدي برخورد كرد

واحد سیاسی قدرت
(برگرفته از شماره بیست و پنجم هفته نامه قدرت)

افغانستان با مشكلات فراواني رو به روست. اين مشكلات به طور طبيعي هرگونه حركت و اقدامي را كه در عرصه‌ي سياسي روي دست گرفته شود، كُند و در برخي موارد ناكارامد مي‌سازد. مبارزين ديروز وقتي با مشكلات كشوري برخورد مي‌كردند به سادگي حكم مي‌كردند كه «اين مُلك انقلاب مي‌خواهد و بس – خونريزي بي‌حساب مي‌خواهد و بس» و يا «جوانان در قلم رنگ شفا نيست – دواي درد استبداد خون است... زخون بنويس بر ديوار ظالم – كه آخر سيل اين بنياد خون است»(سید اسمعیل بلخی). به نظر می‌رسد نسل امروز ما از آن دوران فاصله‌ي زيادي گرفته و لازم است تجارب ديروزي با جديت و موشكافي عميقي مورد بازبيني قرار گيرد.
درست است كه افغانستان در گذشته با استبداد رو به رو بوده و مردم اين كشور از استبداد ستم‌هاي بي‌شمار ديده‌ است. اين نيز واقعيت است كه ستم و استبداد پايان نيافته و نشانه‌هاي زيادي در كشور حاكي از دوام ستم و تبعيض و حق‌كشي است. اما راه‌ عملي براي رفع اين ستم و تبعيض چيست؟ نيروهاي سياسي اصلاح‌گر بايد بكوشند تا پاسخ اين سوال را با دقت و ارزيابي درست‌تر مطرح ساخته و در ضمن مسئوليت و شيوه‌ي عمل خويش را نيز تعيين كنند و بگويند كه براي ايجاد تغيير در جامعه از كجا مي‌توانند – و بايد – آغاز كنند.

جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

عراق،افغانستان،مشابهت ها و تفاوت ها

عراق و افغانستان دوکشورِ دارای ویژگیهای همسان زیادی هستند. دوکشوربه ترتیب میراث دار تمدنهای بزرگ بین النهرین و باختر اند، هردو دیکتاتوریهای بعث صدام و حکومت افراطی طالبان را تجربه کرده اند، مردمان هردو کشور قتل عام ها را باچشم سردیده اند، هردو کشور خانه ی مشترک اقوام و مذاهب گونه گون هستند، هردو کشور تجربه ی حضور امریکا یی بخاک شان را  دارند و بالاخره جنجالهای پس از انتخابات جزئی از تاریخ پس دکتاتوری دوکشور اند.

اما تفاوتهای زیادی نیز درماهیت حکومت های پس از فروپاشی حکومت صدام و طالبان وجود دارد. عراقی ها با پل برِمِر زندگی پس از دیکتاتور را شروع کردند، حاکم امریکایی که مستقیماٌ اداره ی امور در عراق را بدست داشت. انفجارهای متعددی خواب را از چشمان کودک عراقی ربود و جنگهای خونینِ منطقهِ سبز بغداد و فلوجه را به تونل وحشت تبدیل کرده بود. تکریت و فلوجه به مرکز فرماندهی شورشیان عراقی و القاعده تبدیل شده بود. امریکایی ها تاحدود زیادی در عراق زمینگیر شده بودند. اما عراقی ها بخود آمدند، برِمِر رفت و محمود جعفری نخست وزیر عراق شد.بعدتر محمود جعفری جایش را به ایادعلاوی سپرد. قانون اساسی تدوین گردید و عراقی ها انتخابات را درمیان خون و آتش برگزار کردند. این بار اما نوری مالکی شیعه مذهب به نمایندگی ازاکثریت شیعه مذهب عراق به نخست وزیری، سُنی ها دومین مجموعه بزرگ ساکنان آن کشور به ریاست مجلس عراق و کردهاسومین مجموعه ی بزرگ جمعیت آن کشور به ریاست جمهوری رسید. 

عراقی ها جدول زمانی برای خروج نیروهای امریکایی از کشور تعیین کردند و حضور نیروهای خارجی در کشورشان را قانونمند ساختند، چندی پیش هم انتخابات برگزار گردید و ائتلاف ایادعلاوی با حمایت سنیها و ائتلاف قانون با محوریت نوری المالکی به ترتیب با 91 و88 کرسی بیشترین کرسی ها را در مجلس 523 عضوی پارلمان عراق بدست آورند و کردها هم 43 کرسی مجلس را از آن خود کرند. از آنجا که عراق دارای سیستم پارلمانی است و هیچ یک از آنها نتواستند آرای لازم برای تشکیل دولت را بدست آورند، جنجال انتخابات به درازا کشید و پس از ماه ها بالاخره گروه های پیروز به توافق دست یافتند و نوری المالکی نخست وزیر فعلی به سمت اش ابقا گردید و مامور تشکیل دولت گردید.

 درافغانستان اما قضیه کمی متفاوت است. سیستم حکومت ریاستی است وحامد کرزی ریئس جمهور فعلی از بدو تشکیل دولت موقت تا هنوز ریئس جمهور است. چند انتخابات در افغانستان برگزارشده و هرانتخابات با اتهام تقلب گسترده همراه بوده است.برعکس عراق که روند روبه رشد دولت سازی را طی کرده است و امنیت آن روز بروز بهبود پیدا میکند، افغانستان تجربه برعکس داشته است. امنیت روزهای اول بعد از سقوط طالبان حال دگر به رویا تبدیل شده است.گراف حملات انتحاری و ماینهای کنار جاده ای شکل صعودی را بخود گرفته است. طالبان که پس ازسقوط حکومت شان به غارها پناه گزین شده بودند و یا سوراخی را در پاکستان و مناطق قبایلی جستجو میکردند امروزاما راست- راست در سرکهای کشور راه میروند و والی ولسوال تعیین میکنند. از شرکت ها و انجوها پول دریافت میکنند و لحن مسئولین کشور روز بروز در مواجهه با طالبان نرم تر و نرم تر میشود. 

برعکس عراقیها که برندگان انتخابات باهم بر سر تشکیل دولت مذاکره میکنند، درافغانستان اما این برندگان نیست که باهم پای میز مذاکره بنشیند،اینجا گفته میشود این رهبران حکومت اند که با کمیسیون و نهادهای زیربط باید مذاکره کنند. اینجابحث سراینست که کیها باید در پارلمان راه یابند و کیها باید حذف گردند. باگذشت بیش از یک ماه از برگزاری انتخابات هنوز نتایج نهایی اعلان نشده و جنجال انتخابات هر روز بعد تازه ای بخود میگیرد، ریئس جمهور آشکارا نارضایتی خود را از نتیجه ی بدست آمده ابراز داشت و زمزمه های وجود دارد که حکومت خواستار حذف بعضی نامها از فهرست برندگان نهایی انتخابات است. تازه گیها این کشمکش، کمیسیون انتخابات و دادگاه عالی کشور را نیز بجان هم انداخته است. آقای قانونی نیز وارد میدان شده و دیروز به دادگاه عالی هشدار داد که از مداخله در امور کمیسیون بپرهیزد. با گذشت هر روز این بحران پیچیده گیهای تازه ی بخود میگیرد.

حکومت هنوز هم راه های زیادی دارد تا نارسایی های این انتخابات را جبران کند تا اینکه به راه های غیرقانونی متوسل شود، مثلاٌ آقای ریئس جمهور از نتایج بدست آمده در غزنی ناراضی است و میتواند چند نفر از کسانی را که رای لازم را نیاورده از غزنی به مجلس سنا معرفی کند. تا هم بقول خودش وحدت ملی!!! تامین شود و هم خللی در پروسه ی قانونی انتخابات بوجود نیاید.

 قرار است امروز نتیجه ی انتخابات اعلان شود. بهرصورت تاخیر در اعلان نتایج نهایی هر دلیلی داشته باشد، موجه نیست. عراق میتواند نمونه ی خوبی گذار از بحران برای کشورما باشد، کشوریکه سرنوشت همسان و مشابهی با ما دارد و باوجود جذر و مد های زیادی در هرم سیاسی عراق، آنکشور روند صعودی را طی میکند. ما نیز مسئولیت داریم بر انتخاب مردم افغانستان و سیستم برخاسته ازآرای آنها احترام بگذاریم. نهادهای ذیدخل نباید درصدد تقلب و یا مهندسی آرای مردم باشند. برهمگان است تا نتیجه ی انتخابات را هرچه باشد، بپذیرند. ما باید انتخابات را بعنوان یک اصل مردم سالاری نهادینه کنیم و آنرا بعنوان یک ارزش به نسلهای بعدی افغانها بیادگار بگذاریم. ببینیم آیا میتوانیم از این آزمون سربلند بیرون آییم؟