وکیل صاحب عزیز ! من منیحیث یک شهروند افغانستان برایت می نویسم، منحیث یک شهروند که از تعداد شان رای گرفته ای و به مجلس راه یافتی، گرچه من خودم شخصا برات مستقیم رای نداده ام اما میدانم که تو وکیل مردم افغانستان هستی نه و کیل تنها آنانکه برایت رای داده اند ، ازینرو به خودم این حق را میدهم که برایت این نامه را نوشته کنم.
وکیل صاحب ! من امروز این نامه ام را فقط بخاطر بانوی مینوسم که شما به عوضش بعد ازهشت ماه به مجلس آمده اید و او امروز اعتراض دارد و برای بی توجهی حکومت آماده است که جانش را قربانی کند و اگر ادعای عدالت را خواهی را نمیداشت تا این سرحد دوام نمی آورد.
وکیل صاحب ! من این را میدانم که شما برای بدست آوردن حق تان چقدر زحمت کشیدید؟ و چقدر به جاده ها برآمدید و اعتراض کردید که بلاخره کمیسون که اول خودش جناب تان را وکیل نشناخته بود ، منحیث وکیل شناخت.
جناب وکیل ! حالا من فقط میخواهم بگویم که دیگر حکومت برای جان سیمین بارکزی کاری کرده نمیتواند ونمی کند ، زیرا خودتان اگر در اول برحق بودید چرا حذف شدید و بعد اینکه دیدند شما اعتراض میکنید وبه جاده ها میبراید؛ دوباره برنده اعلان شدید ، این باید برایتان خوب ترین پند باشد که این حکومت برای آنانکه زور ندارند و پشتیبانی دسته جمعی ندارند چگونه عمل میکند، واین را باید به یاد داشت که اگر خودتان به تنهای مبارزه میکردید و سیمین با مجموعی دیگری در پارلمان می بود اصلا برای جناب شما هم این حکومت کاری نمیکرد.
جناب وکیل ! من منحیث یک شهروند هیچ امیدی از حکومتم ندارم و تنها راهی را که برای جلوگیری از مرگ حتمی خانم بارکزی میبنم جناب تان هست.
جناب وکیل! شما یک مادر ، یک خانم ، یک افغان ، یک مسلمان استید که بستگی دارید به جمعی کثیری دارید ،آیا این برای شما خیلی مشکل است وقتی که حکومت حاضر نیست قناعت سیمین را بدهد شما قناعت سیمین را برآورده کنید، زیرا سمین هم به جمعی بستگی دارد و چه خواهد شد که جمعی یک عضو شان را ازدست بدهند؟
من این خوب میدانم که سمین یک خانم ناحق نیست و هیچ کسی حاضر نیست که دو پایش را دریک موزه به ناحق داخل کند و یا مرغش یک لنگ داشته باشدو تا سرحد جان دادن ایستاده باشد.
جناب وکیل ! جدا از مسایل بالا که خودتان شاید بدانید و بفهمید که این حکومت چقدر بی اعتناست و غرق روز گزرانی خودش هست،فقط بخاطر سه طفل بارکزی که مادرشان را ازدست خواهند داد ، بخاطر شوهر بارکزی که خانمش را از دست خواهد داد ، برای برادر بارکزی که خواهرش را از دست خواهد داد ، برای یک افغان که یک شهروندش را ازدست خواهد و بلاخره برای یک مسلمان که یک عضوش را از دست خواهد داد چه میشود که جناب تان از سمت تیر شوید تا سیمین دو باره به آروزیش برسد؟
جناب وکیل! شما حتما شعار داده اید و برای مردم تان وعده داده اید و حتی سوگند خورده اید که برای منافع شهروندان کشور از هیچ گونه تلاشی دریغ نمی ورزید ، ایا این منافع نیست که جان سیمین را نجات دهید.
جناب وکیل! اگر شما این را کردید یادتان باد در تاریخ شهامت تان ثبت خواهد شد و تاریخ گواهی خواهد داد که فردی از افغانستان برای نجات جان یک هموطن اش از وکالت پارلمان هم تیرشد.
با احترام
حفیظ الله حصیف / وبلاگ نویس و فعال اجتماعی
وکیل صاحب ! من امروز این نامه ام را فقط بخاطر بانوی مینوسم که شما به عوضش بعد ازهشت ماه به مجلس آمده اید و او امروز اعتراض دارد و برای بی توجهی حکومت آماده است که جانش را قربانی کند و اگر ادعای عدالت را خواهی را نمیداشت تا این سرحد دوام نمی آورد.
وکیل صاحب ! من این را میدانم که شما برای بدست آوردن حق تان چقدر زحمت کشیدید؟ و چقدر به جاده ها برآمدید و اعتراض کردید که بلاخره کمیسون که اول خودش جناب تان را وکیل نشناخته بود ، منحیث وکیل شناخت.
جناب وکیل ! حالا من فقط میخواهم بگویم که دیگر حکومت برای جان سیمین بارکزی کاری کرده نمیتواند ونمی کند ، زیرا خودتان اگر در اول برحق بودید چرا حذف شدید و بعد اینکه دیدند شما اعتراض میکنید وبه جاده ها میبراید؛ دوباره برنده اعلان شدید ، این باید برایتان خوب ترین پند باشد که این حکومت برای آنانکه زور ندارند و پشتیبانی دسته جمعی ندارند چگونه عمل میکند، واین را باید به یاد داشت که اگر خودتان به تنهای مبارزه میکردید و سیمین با مجموعی دیگری در پارلمان می بود اصلا برای جناب شما هم این حکومت کاری نمیکرد.
جناب وکیل ! من منحیث یک شهروند هیچ امیدی از حکومتم ندارم و تنها راهی را که برای جلوگیری از مرگ حتمی خانم بارکزی میبنم جناب تان هست.
جناب وکیل! شما یک مادر ، یک خانم ، یک افغان ، یک مسلمان استید که بستگی دارید به جمعی کثیری دارید ،آیا این برای شما خیلی مشکل است وقتی که حکومت حاضر نیست قناعت سیمین را بدهد شما قناعت سیمین را برآورده کنید، زیرا سمین هم به جمعی بستگی دارد و چه خواهد شد که جمعی یک عضو شان را ازدست بدهند؟
من این خوب میدانم که سمین یک خانم ناحق نیست و هیچ کسی حاضر نیست که دو پایش را دریک موزه به ناحق داخل کند و یا مرغش یک لنگ داشته باشدو تا سرحد جان دادن ایستاده باشد.
جناب وکیل ! جدا از مسایل بالا که خودتان شاید بدانید و بفهمید که این حکومت چقدر بی اعتناست و غرق روز گزرانی خودش هست،فقط بخاطر سه طفل بارکزی که مادرشان را ازدست خواهند داد ، بخاطر شوهر بارکزی که خانمش را از دست خواهد داد ، برای برادر بارکزی که خواهرش را از دست خواهد داد ، برای یک افغان که یک شهروندش را ازدست خواهد و بلاخره برای یک مسلمان که یک عضوش را از دست خواهد داد چه میشود که جناب تان از سمت تیر شوید تا سیمین دو باره به آروزیش برسد؟
جناب وکیل! شما حتما شعار داده اید و برای مردم تان وعده داده اید و حتی سوگند خورده اید که برای منافع شهروندان کشور از هیچ گونه تلاشی دریغ نمی ورزید ، ایا این منافع نیست که جان سیمین را نجات دهید.
جناب وکیل! اگر شما این را کردید یادتان باد در تاریخ شهامت تان ثبت خواهد شد و تاریخ گواهی خواهد داد که فردی از افغانستان برای نجات جان یک هموطن اش از وکالت پارلمان هم تیرشد.
با احترام
حفیظ الله حصیف / وبلاگ نویس و فعال اجتماعی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر