پس از یک ماه نفس گیر، آخر طالبان ۲۱ گروگان کوریایی را آزاد کرد و ۲ نفرشان را کشت. گفته می شود که طالبان در بدل ۲ میلیون دالر ۲۱ زن و مرد کوریایی را رها کرده است. و از دولت کوریا تعهد گرفته است که ۲۰۰ تن از نیروهایش را که در پی آر تی خدمت می کرد تا پایان سال جاری از افغانستان خارجی کند. نتیجه چگونه قابل ارزیابی است؟ طالبان باخت یا برد؟ دولت افغانستان؟ کوریای جنوبی؟ آیا روزهای آینده شهرها و دهات برای خارجی ها و افغانها امن تر شده است تا ناامن تر؟
طالبان به گروگان گیری کارکنان ساختمانی، پزشکان و اعضای نهادهای غیردولتی روی آوردند و این بازی را به منظور گرفتن امتیاز از حکومت افغانستان و خروج قوای خارجی از افغانستان و البته برای قرار گرفتن در صدر اخبار جهانی روی آوردند. گروگان گیری سخت ترین مرحله درگیری دولت با طالبان بعد از ۲۰۰۱ بوده است. هر بار که یک خارجی به گروگان گرفته می شود دولت افغانستان سخت تحت فشار بین المللی قرار می گیرد، رسانه ها و افکار عمومی به دولتی که شهرونداش در افغانستان در بند طالبان گرفتار مانده است فشار وارد می کنند و نتیجه این وضعیت "بحران" به معنای کامل آن است.
از طرف دیگر، گروگان گیران فراتر گروه های خش هستند. آنها به اندازه کافی تجیزات دارند، امکانات نگهداری و ارتباطات قوی و مهمتر از هم افراد حرفه یی که مذاکره و چانه زنی کنند و گاهی با آزادی یکی - دو تن چهره ملایم تر نشان می دهند و گاهی غضب می کنند و کسی را بیرحمانه سر می برند و فیلم اش را هم تکثیر نموده و توزیع می کنند. خواسته های متفاوت و درجه بندی شده دارند؛ ابتدا خواستار آزادی رهبران دربندشان می گردند و اگر نشد پول مطالبه می کنند یا خواستار خروج تیم های پی ار تی می گردند. و برای ورود و خروج خارجی ها به افغانستان قانون جور می کنند.
با ماجرای گروگان ایتالیایی، گروگان گیری به عنوان یک تاکتیک موثر برای طالبان و نقطه ضعف دولت افغانستان و چامعه جهانی رونما شد. سرنوشت رومانو پرودی در پست صدراعظمی ایتالیا به زندگی گروگان بستگی پیدا کرد و دولت افغانستان اندیشید که با یک معامله با طالبان، صدراعظم یک کشور دوست را نجات دهد. اما این بار طالبان، اجمل نقشبندی را کشت.
دولت افغانستان با مذاکره با گروگان گیران به آنان فرصت داد که انسجام یافته خواسته های شان را طرح کنند. اگر از ابتدا دولت هر نوع مذاکره را رد می نمود و تسلیم فشارها نمی گردید. اکنون این شیوه زشت تبدیل به یک استراتیژی طالبان در نمی آمد. تجربه نشان داده است که هر نوع اغماض نسبت به طالبان آنان را جری تر ساخته است.
هر گروه سیاسی در چارچوب ارزشهای قانون اساسی باید حق مشارکت سیاسی هم داشته باشد. مذاکره با طالبان یا هر گروه ناراضی دیگر نشان از ظرفیت دولت است و فکر می کنم نیکی نفس مذاکره را نباید انکار کنیم اما مذاکره با طالبان اگر از جانب آنان به معنای آزادی عمل و دست باز داشتن در اعمال خلاف قانون تعبیر گردد هر نوع مذاکره یی مستعد شکست است. حتی اگر طالبان یا هر گروه دیگر به دولت بپیوندند باز این را نباید توجیه تساهل در برابر اعمال خلاف قانون دانست. گروگان گیری این بار که ۱۹ زن کوریایی را گرفتند و هر روز اخباری از خشونت نسبت به آنان نشر شد باز چهره زشت طالبان را نشان معرفی کرد.
آنچه در ماجرای کوریایی ها رخ داد یک گام به پیش است اما موفقیتی بسیار شکننده است. گام به پیش از این رو که دولت حاضر به آزادسازی رهبران طالب نشد و شکننده از این رو که حالا هر دو جانب طالب و دولت افغانستان و کوریا در حال ارزیابی است که چه بدست آورده و چی از دست داده است. شهروندان کوریایی دیگر به افغانستان نخواهند آمد این امتیاز مهمی برای طالبان نیست اگرچه روی آن زیاد تبلیغ کرده اند و ۲۰۰ نیروی کوریایی اگر از افغانستان خارج گردد می توان به زودی با نیروهایی از کشورهای دیگر حتی از کشورهای آسیایی پر گردد. و گروگان گیری تا زمانی که دولت به سیاست معامله پایان ندهد به عنوان یک حربه موثر در دست طالبان و دیگر گروههای خرابکار خواهد ماند.
مذاکره مستقیم طالبان با کوریایی ها اعتراض های زیادی برانگیخت اما باید درک کرد که فقط یک تجربه در شرایط اضطراری و بحرانی بود؛ درست است اگر تکرار گردد و به صورت یک رویه درآید موضوع گروگان گیری پیچیده تر می شود و هم حاکمیت ملی افغانستان زیر سوال قرار می گیرد و طالبان این را هم به مثابه ابزار قدرت خود بهره برداری می کند.
طالبان به گروگان گیری کارکنان ساختمانی، پزشکان و اعضای نهادهای غیردولتی روی آوردند و این بازی را به منظور گرفتن امتیاز از حکومت افغانستان و خروج قوای خارجی از افغانستان و البته برای قرار گرفتن در صدر اخبار جهانی روی آوردند. گروگان گیری سخت ترین مرحله درگیری دولت با طالبان بعد از ۲۰۰۱ بوده است. هر بار که یک خارجی به گروگان گرفته می شود دولت افغانستان سخت تحت فشار بین المللی قرار می گیرد، رسانه ها و افکار عمومی به دولتی که شهرونداش در افغانستان در بند طالبان گرفتار مانده است فشار وارد می کنند و نتیجه این وضعیت "بحران" به معنای کامل آن است.
از طرف دیگر، گروگان گیران فراتر گروه های خش هستند. آنها به اندازه کافی تجیزات دارند، امکانات نگهداری و ارتباطات قوی و مهمتر از هم افراد حرفه یی که مذاکره و چانه زنی کنند و گاهی با آزادی یکی - دو تن چهره ملایم تر نشان می دهند و گاهی غضب می کنند و کسی را بیرحمانه سر می برند و فیلم اش را هم تکثیر نموده و توزیع می کنند. خواسته های متفاوت و درجه بندی شده دارند؛ ابتدا خواستار آزادی رهبران دربندشان می گردند و اگر نشد پول مطالبه می کنند یا خواستار خروج تیم های پی ار تی می گردند. و برای ورود و خروج خارجی ها به افغانستان قانون جور می کنند.
با ماجرای گروگان ایتالیایی، گروگان گیری به عنوان یک تاکتیک موثر برای طالبان و نقطه ضعف دولت افغانستان و چامعه جهانی رونما شد. سرنوشت رومانو پرودی در پست صدراعظمی ایتالیا به زندگی گروگان بستگی پیدا کرد و دولت افغانستان اندیشید که با یک معامله با طالبان، صدراعظم یک کشور دوست را نجات دهد. اما این بار طالبان، اجمل نقشبندی را کشت.
دولت افغانستان با مذاکره با گروگان گیران به آنان فرصت داد که انسجام یافته خواسته های شان را طرح کنند. اگر از ابتدا دولت هر نوع مذاکره را رد می نمود و تسلیم فشارها نمی گردید. اکنون این شیوه زشت تبدیل به یک استراتیژی طالبان در نمی آمد. تجربه نشان داده است که هر نوع اغماض نسبت به طالبان آنان را جری تر ساخته است.
هر گروه سیاسی در چارچوب ارزشهای قانون اساسی باید حق مشارکت سیاسی هم داشته باشد. مذاکره با طالبان یا هر گروه ناراضی دیگر نشان از ظرفیت دولت است و فکر می کنم نیکی نفس مذاکره را نباید انکار کنیم اما مذاکره با طالبان اگر از جانب آنان به معنای آزادی عمل و دست باز داشتن در اعمال خلاف قانون تعبیر گردد هر نوع مذاکره یی مستعد شکست است. حتی اگر طالبان یا هر گروه دیگر به دولت بپیوندند باز این را نباید توجیه تساهل در برابر اعمال خلاف قانون دانست. گروگان گیری این بار که ۱۹ زن کوریایی را گرفتند و هر روز اخباری از خشونت نسبت به آنان نشر شد باز چهره زشت طالبان را نشان معرفی کرد.
آنچه در ماجرای کوریایی ها رخ داد یک گام به پیش است اما موفقیتی بسیار شکننده است. گام به پیش از این رو که دولت حاضر به آزادسازی رهبران طالب نشد و شکننده از این رو که حالا هر دو جانب طالب و دولت افغانستان و کوریا در حال ارزیابی است که چه بدست آورده و چی از دست داده است. شهروندان کوریایی دیگر به افغانستان نخواهند آمد این امتیاز مهمی برای طالبان نیست اگرچه روی آن زیاد تبلیغ کرده اند و ۲۰۰ نیروی کوریایی اگر از افغانستان خارج گردد می توان به زودی با نیروهایی از کشورهای دیگر حتی از کشورهای آسیایی پر گردد. و گروگان گیری تا زمانی که دولت به سیاست معامله پایان ندهد به عنوان یک حربه موثر در دست طالبان و دیگر گروههای خرابکار خواهد ماند.
مذاکره مستقیم طالبان با کوریایی ها اعتراض های زیادی برانگیخت اما باید درک کرد که فقط یک تجربه در شرایط اضطراری و بحرانی بود؛ درست است اگر تکرار گردد و به صورت یک رویه درآید موضوع گروگان گیری پیچیده تر می شود و هم حاکمیت ملی افغانستان زیر سوال قرار می گیرد و طالبان این را هم به مثابه ابزار قدرت خود بهره برداری می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر