Ads 468x60px

دوشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۸

عینک آفتابی

من جزو کسانی هستم که در روزهای بسیار گرم و آفتابی حاضرم تا یک نوشیدنی سرد را با یک عینک آفتابی مالچه کنم. خصوصا اگر عینکش هم سیاه باشد و هم ساده. هیچ وقت به این فکر نمی کنم که روزی نمی توانم عینک بپوشم زیرا این چشمها از خودم است از خود خودم و این هم تصمیم خودم. ممکن اگر روزی دلم خواست در زیر باران و یا حتی بدون هیچ نور آفتابی عینک به چشم کنم. اما این فقط یک عینک است و بس.
یعنی کسانی هم پیدا می شوند که با اجازه دیگران ملزم به پوشیدن یا نپوشیدن آن باشند؟فکر می کردم که دوره برده داری تمام شده است اما غلط فکر کردم. اینکه انسانی بر انسان دیگر حکمفرمایی می کند و او را کنترول می کند. آیا کسانی که زنان را مجبور به پوشیدن چادری می کنند استدلال منطقی برای این کار دارند. من اعتقاد دارم که پیامبر ما حضرت محمد (ص) هم روا دار این گونه اسلام انسان ستیز نبوده است. فرض کنید تمام کسانی که امروز چادری به سر دارند فردا این کار را کنار بگذارند و چادری نپوشند و مانند دیگر همنوعان خود وارد جامعه شوند. آیا این کار آنان باعث اغوا شدن مردان می شود و جامعه به سمت فساد می رود و یا شوهران یا برادران یا فرزندان این زنان بر چسب بی غیرتی می خورند؟ آیا این غیرت اینقدر مهم است که نزدیک ترین افراد به خود را محکوم به بودن در قفس کنیم و به او فلسفه ای را تذکر دهیم که خود ما هم نمی دانیم از کجا آمده است فقط همین قدر می دانیم که...
لینک دهنده: متولد میزان

هیچ نظری موجود نیست: