Ads 468x60px

یکشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۶

آزادی بیان به شرط چاقو!

از وبلاگ کنکاش

این یک امر رایج و مطلوب است که در موقع خریدن تربوز ( هندوانه ) برای اینکه مطمئن شویم پول مان به هدر نرفته است از فروشنده میوه میخواهیم هندوانه را به شرط چاقو به ما بدهد٬ در صورت که هندوانه قاچ شده سفید و بی مزه باشد از قبول کردن آن امتنأ میورزیم اما اگر سرخ و شیرین باشد و باب میل ما٬ خریداری خواهیم کرد.

اما امروز در کشورمان افغانستان و در آشفته بازار دموکراسی٬ مارکیت آزادی بیان که بخش مهم و عمده ی این بازار را به خود اختصاص داده است و به تعبیر دیگر چشم و گوش و زبان این هیکل خوش اندام و دلربا (دموکراسی ) را تشکیل میدهد به گونه ی با بیان و آزادی آن برخورد میشود که چشم باید کور باشد و گوش هم کر و زبان نیز لال٬ حالا تصویر که از آن هیکل خوش قد و قامت و امیدوار کننده باقی میماند را خود تصور کنید.

بر خلاف عقیده ای عده ی که آزادی بیان و آزادی رسانه ها را در افغانستان نسبت به کشور های همسایه و منطقه آزاد تر و مترقی تر مقایسه میکنند و سنگ افتخار اش را به سینه میزنند٬ اگر این موضوع را به تناسب جمعیت مورد بحث قرار دهیم میبینم که قتل های متعدد٬ تهدیدات بیشمار ٬ و دستگیری و اختطاف های غیر قانونی توسط دولت و افراد و گروها در طول این چند سال حکومت پس از طالبان٬ افغانستان رکورد دار و در صدر لیست کشورهای خواهد آمد که نا امن ترین کشور برای رسانه ها و خبرنگاران است و آزادی بیان و آزادی رسانه ها پایین ترین سطح را در این کشور به خود اختصاص خواهد داد.

دست پای روزنامه نگاری را زنجیر و زولانه کردن و به ریاست امنیت ملی برخلاف میل و به جبر بردن٬ و تکرار این عمل و فشار روحی و روانی وارد کردن بر او ٬ تا که از واقعیت ها چشم پوشی کند خود گویایی نپذیرفتن رسانه آزاد و منتقد توسط دولت در کشور است٬ شعار ها آنی نیست که ما شاهد عمل آن هستیم.

در نامه ی رسمی کميسيون بررسی تخطی های رسانه ای درباره ی دوسيه ی کابل پرس آمده است:(جملات و کلماتی به کار گرفته شده که از آنها بوی افترا و تهمت و هتک حرمت به اشخاص به مشام می رسد)٬ ساده ترین و عامیانه ترین سوال اینست که به جای کلمه ی دزد٬ سارق و اختلاس گر چه لغت را باید استفاده کرد که تا توهین تلقی نشود؟! و به قاتل ٬ جانی و ناقض حقوق بشر چه عنوان مناسبتر خواهد بود که تا به حریم شخصیتی و مقام ملکوتی اینان حتک حرمت صورت نگرفته باشد؟!

این نامه رسمی کمیسیون بررسی تخطی های رسانه ای ایجاب میکند تا از آقای خرم بخواهیم که مرز بین حتک حرمت و ... و واقعیت هارا مشخص کنند تا ما هم بدانیم!

چگونه است که وقتی به طالبان تروریست خطاب میشود آزادی بیان مشروع است اما وقتی انتقاد از کارکردهای دولت و دولتیان به میان آمد آزادی بیان گلیمی میشود که پا نباید از آن دراز کرد٬ و در صروت پا دراز کردن و از خطوط قرمز گذشتن سرنوشت روزنامه نگار با تعقیب بیست چهار ساعته در اطراف محل کار و زندگی٬ و در نهایت با دست بند و باز داشت و اختطاف غیر قانونی امنیت ملی گره میخورد.

در چنین شرایط و با شعار واحد و آرمانی آزادی بیان و آزادی رسانه ها و برخورد دوگانه و فضای حاکم ( یک بام و دو هوا ) چگونه میشود که یک رسانه مستقلانه کار کند و رسالت اش را در مقابل مردم و کشور به صورت مطلوب ایفا کند؟ پیام دولت در زمینه خیلی روشن است که پذیرای رسانه ی انتقادگرا نیست حالا این پیام چه از سوی وزارت فرهنگ که در صدر آن آقای خرم است و چه از ناحیه ی امنیت ملی باشد٬در نهایت رسانه های را تأیید میکنند که دولت و دولتچیان را تأیید کنند.

با توضیحات مختصر در بالا این را باید اضافه کنم که دولت و شخص آقای خرم آزادی بیان و آزادی رسانه ها را به شرط چاقو میخواهند که این شیوه تنها در بازار میوه فروشی رایج و مطلوب است نه در یک سیستم حکومت مردم گرا (دموکراتیک )٬ این شعار اگر آقای خرم و برادران امنیتی را عصبانی نکند و باعث رنجش خاطر مبارکشان نشود ما میگویم ( آزادی بیان و آزادی رسانه ها را به شرط چاقو نمیفروشیم ).

هیچ نظری موجود نیست: