Ads 468x60px

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۸

چرا می خواهم رئیس جمهور ایران شوم؟

این مطلب را من در بی بی سی خواندم و جالب یافتم. جالب از این جهت که افغانستان هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد و گاه و بیگاه چیزهای جالب می شنویم. بد نیست از کشور همسایه ماایران هم بدانیم که در آنجا حال و هوایی انتخابات ریاست جمهوری چگونه است. این مطلب را حتما حتما بخوانید که چیز جالبی است.

ثبت نام کننده انتخابات ریاست جمهوری

علی اکبر نصیری می گوید روزه دار است و می خواهد "خدمتگزار افراد مستضعف و خانم های عزیز باشد."

دو روز بعد از آغاز ثبت نام نامزدهای در ستاد انتخابات وزارت کشور ایران، هنوز از چهره های مطرح سیاسی خبری نیست و نمایندگان رسانه های مستقر در وزارت کشور، با کسانی رو به رو هستند که با هدف های متفاوت و گاه بلند پروازانه از سراسر ایران آمده اند تا به عنوان نامزد در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کنند.

تعداد ثبت نام کنندگان به مرز یکصد نفر رسیده است و هر لحظه به تعداد آنها اضافه می شود. در انتخابات گذشته تعداد نامزد های ثبت نام کننده به بیشتر از یک هزار نفر رسید و پیش بینی ها می شود که در این دوره نیز تعداد نامزدها از دوره قبل کمتر نباشد.

از لحظه ای که نام نویسی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده، آدم های جور وا جوری ثبت نام کرده اند، یکی از میبد آمده، دیگری از خوزستان و آن دیگری از تربت حیدریه و آن یکی هم از مازندران.

هدفشان هم متفاوت است. یکی می خواهد مشکل مسکن را حل کند، آن دیگری به فکر ترمیم رابطه با آمریکا است و یکی هم می خواهد گشت های ارشاد را تقویت کند و یکی هم به فکر زنده کردن اصالت هفت هزار ساله ایرانی هاست.

پیرمردی ۸۵ ساله که برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرده می گوید قصد دارد با استفاده از "نهضت خویشاوندان" مشکل مسکن را حل کند و در این طرح باید خانواده ها به افراد نیازمند اطراف خود کمک کنند تا مشکل مسکن حل شود.

این پیرمرد تهرانی می گوید: "فقط آمده ام حرفهایم را به مردم بزنم و همین برایم کافی است."

ثبت نام کننده در انتخابات

جوانی که از کرمانشاه آمده می خواهد اصالت هفت هزار ساله را زنده کند

اما بعضی نیز سیاست خارجی را اولویت خود می دانند. مرد میانسانی که از میبد یزد آمده می گوید که "با اوباما مذاکره می کنم اما با او دست نمی دهم. اگر تغییر که از آن صحبت می کند اعمال شود دست هم می دهم."

اولویت اقتصادی این مرد که نگهبان کارخانه کاشی میبد است پرورش شتر مرغ است، "به خاطر این که درآمدزایی بالایی دارد."

تنها این مرد نیست که طرح گفتگو با آمریکا را مطرح می کند، داوطلب ۶۵ ساله ای که برای ثبت نام آمده نیز می گوید "ارتباط با آمریکا لازم است برای همین من با این کشور ارتباط برقرار می کنم."

خبرنگاران مستقر در ستاد انتخابات هر لحظه دور تازه واردی حلقه می زنند و نظراتش را در باره دلایل نامزدی و برنامه ها می شنوند.

رابطه با آمریکا

یک پیرمرد نیز که از فسا آمده می گوید که برای ادای تکلیف ثبت نام کرده و نظر شورای نگهبان هر چه باشد می پذیرد. او در پاسخ خبرنگاری که از وی در باره "کیک زرد" می پرسد، ناراحت می شود و می گوید "من اهل روزنامه نگاری و خبرنگاری هستم و این سئوال های بچه گانه چیست؟"

این پیرمرد مخالف رابطه با آمریکاست و می گوید: "ما تا آخر دشمن آمریکا هستیم و کوتاه هم نمی آئیم."

او می گوید که پولی برای تبلیغات ندارد چون بدهکار است، "تبلیغات هم خود به خود انجام می شود". او می گوید "فقط مصاحبه رادیو و تلویزیونی می کنم چون خدا کارها را درست می کند."

البته همه مثل این پیرمرد نیستند، برخی اصلا دلشان نمی خواهد که جمع شلوغ خبرنگاران را ترک کنند، یکی که می گوید دکترا دارد ولی وقتی خبرنگاران از وی مدرکش را می خواهند، دعوتنامه یک نمایشگاه را نشان می دهد که به زبان انگلیسی است. او وقتی می خواهد از خبرنگاران خداحافظی کند چند ترانه برایشان می خواند.

ثبت نام کننده در انتخابات

تعداد ثبت نام کنندگان به مرز یکصد نفر رسیده است و هر لحظه به تعداد آنها اضافه می شود.

عبدالحسین ۴۸ ساله نیز که از اندیمشک خوزستان آمده شعار تازه ای دارد او می گوید که سیاست خارجی اش "او با ما تا ما با او" است. او که مدرک فنی و حرفه ای حسابداری دارد در مقابل پرسش های خبرنگاران در باره این که آیا فکر می کند که در انتخابات رای می آورد، می گوید:" همانطور که خدا یوسف را عزیز مصر کرد می تواند من را هم رئیس جمهور کند."

خواب زدگان

هر کسی با هدفی آمده ثبت نام کند اما نعمت ۵۳ ساله که می گوید از کانادا آمده گفته است:"همه دنیا را گشته ام، خوشم آمد در ایران برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کنم."

از این دست کسانی که ناگهان تصمیم به ثبت نام گرفته اند یا میلشان کشیده کم نیستند. داود که دیپلم دارد و برای ثبت نام به وزارت کشور آمده، می گوید دیشب کتاب کشف الاسرار خواجه عبدالله انصاری را می خوانده و بعد از خواندن آن کسی به او گفته که باید رئیس جمهور شود.

او می گوید که صبح بیدار شده و برای خرید شیر رفته اما چون صف شیر شلوغ بود چشمش به ساختمان وزارت کشور افتاده و چون آنجا خلوت تر بود پرسیده چه خبر است و وقتی متوجه شده که برای ریاست جمهوری ثبت نام می کنند، آمده تا ثبت نام کند.

نوبت به حاج عبدالعلی که می رسد همه چیز رنگ و بوی دیگری می گیرد. او ۷۵ سال دارد و از تربت حیدریه آمده است. وقتی خبرنگاران دورش حلقه می زنند می گوید:"جنگ ایران و عراق را من خواباندم، دو سال راه مکه بسته بود من راه مکه را باز کردم"

اهداف این داوطلب نیز جالب است او می گوید:"فوتبال بازی را حرام می کنم، زیرا دختر و پسر ۱۸ سال به بالا باید هشت ساعت کار کنند نه این که فوتبال بازی کنند، طلا و نقره را ۵۰ درصد ارزان می کنم."

حاج عبدالعلی می گوید که "آمریکایی ها برادران ما هستند. اسرائیلی ها هم فرزندان ابراهیم هستند."

حاج عبدالعلی نصف شب به تهران رسیده و مجبور شده در کنار خیابان بخوابد تا صبح شود؛ برای همین به این نتیجه رسیده که "هر شهر باید چهار هتل رایگان یا نصف قیمت داشته باشد و گرنه اگر آدم نصف شب برسد باید چه کار کند؟"

ثبت نام کننده در انتخابات

این نامزد می خواهد که همه ثروت ملت ایران را بین آنها تقسیم کند

این فقط حاج عبدالعلی نیست که از راه دور به پایتخت آمده است، علی اکبر نصیری نیز که ۷۷ سال دارد از خوانسار آمده است او می گوید روزه دار است و می خواهد "خدمتگزار افراد مستضعف و خانم های عزیز باشد."

وقتی هم که کارش در وزارت کشور تمام می شود با خبرنگاران خداحافظی می کند و می گوید که جایشان را در بهشت می بیند.

جوانان معترض

اما این فقط پیرمردها نیستند که برای ثبت نام آمده اند، امین ۲۲ ساله هم آمده تا بگوید که مخالف رد صلاحیت است برای همین هم به "دوستانم سفارش کردم که ثبت نام کنند تا آمار رد صلاحیت ها بالا برود تا نسبت به این بی قانونی ها اقدام شود."

اما همه دنبال مسائل سیاسی نیستند یکی هم که با ساک ورزشی وارد ستاد می شود می گوید که "علی دایی (سرمربی سابق تیم ملی فوتبال) را به عنوان معاون اول انتخاب می کنم و هادی ساعی (قهرمان تکواندو) هم مسئول تربیت بدنی خواهد شد."

او وقتی با این سئوال خبرنگاران مواجه می شود که برای آقای رضا زاده (قهرمان وزنه برداری) نیز جایی در میان کابینه شما هست، می گوید: "نه هیکل او به ما نمی خورد. نمی توانم او را وارد کابینه کنم."

کسانی که شب تصمیم گرفته اند برای ثبت نام بیایند کم نیستند. ایرج ۴۲ ساله نیز که دیپلم ریاضی دارد و ساعت ساز است می گوید وقتی از خواب بیدار شده تصمیم گرفته برای ثبت نام به وزارت کشور بیاید ولی خانمش مانع شده و گفته نرو اما "من آمدم چون خانم ها اصولا مانع آدم می شوند."

نامزد های زن

وزارت کشور، زن ثبت نام کننده

زنانی که برای ثبت نام مراجعه کرده اند علاوه بر مسائل زنان به مسائل بین المللی نیز توجه نشان داده اند

با آنکه تاکنون صلاحیت هیچ زنی در انتخابات ریاست جمهوری تائید نشده، در میانه دومین روز تعداد زنانی که برای ثبت نام به وزارت کشور مراجعه کرده اند به پنج نفر رسیده است.

خانم پرستاری که برای ثبت نام آمده می گوید که هدفش نشان دادن روحیه خودباوری در زنان است و شعارش جلوگیری از حذف اقلیت های سیاسی، مذهبی و جنسیتی است.

خام دیگری که لیسانس مامایی دارد می گوید: "خواستم به خانم ها بگویم به عرصه بیایند و نترسند و به اولین چیزی که اعتراض دارم واژه رجل سیاسی است."

او می گوید اگر رئیس جمهور شد شاید از همسرش استفاده کند و یک وزارتخانه نیز به نام وزارت خانواده تشکیل خواهد داد.

اما تمام خانم ها برای حمایت از زنان نیامده اند، بهجت رضایی که می گوید مدرک فوق لیسانس جامعه شناسی از لندن دارد می خواهد برای اداره کشور چاه های نفت را ببندد.

او رئیس جمهور شدن اوباما را توطئه آمریکایی ها می داند و می گوید: "در صورتی که با اوباما رو به رو شود، یک دستکش کلفت می پوشد و با او دست می دهد."

خانم رضایی می گوید که "سران اسرائیل یهودی نیستند بلکه بیکاران آمریکا وانگلیس هستند که در اسرائیل مشغول به کار شده اند."

منبع: بی بی سی

هیچ نظری موجود نیست: