Ads 468x60px

شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۸

جشنواره سینمای تبعید؛ سایه روشن سیمای افغان


به این مطلب نگاهی بیندازید و بگویید تا چه اندازه بی بی سی بخش فارسی (ایرانی) بی طرفی را رعایت کرده است.

جشنواره سینمای تبعید؛ سایه روشن سیمای افغان


علی امینی نجفی
منتقد سینما




در افغانستان صنعت سینما رفته رفته پا می‌گیرد. از زمان سقوط رژیم طالبان، بسیاری از دست‌اندرکاران سینما به میهن و حرفۀ خود بازگشته و در کنار انبوه جوانان مشتاق فیلم‌سازی، آثاری خلق می‌کنند که گهگاه در خارج نیز به نمایش در می‌آید.
"جشنواره سینمای تبعید" در سوئد چند نمونه از فیلم‌های کوتاه و بلند، داستانی و مستند را به نمایش گذاشت که فیلمسازان افغانی در چند سال اخیر خلق کرده‌اند.
کشوری به سان گذرگاه
عنوان "گذرگاه" (نام منطقه‌ای از شهر کابل) نامی شایسته برای فیلمی از افغانستان است. این کشور در چند سده‌ی گذشته، میدان ترکتازی مهاجمان و چپاولگرانی بوده که از همه سو به این دیار سرازیر شده‌اند. فیلم مستند گذرگاه سرگذشت سه دهه‌ی اخیر افغانستان را با بیانی فشرده و گویا بیان می‌کند؛ از زمان کودتای چپ‌گرایان در سال ۱۹۷۸ تا امروز، که کشور همچنان در تب و تاب جنگ و خشونت می‌سوزد.
فیلم مقاومت مجاهدان را در برابر تجاوز نیروهای اتحاد شوروی (سابق)، سقوط دولت چپگرایان در سال ۱۹۹۲ و سرانجام جنگ و گریز نیروهای داخلی که به تسلط طالبان انجامید را به تصویر کشیده است. در کشمکش‌های خونبار برنده و بازنده پیوسته جا عوض کردند، اما قربانیان همواره یکسان ماندند: مردم افغان؛ و این حرف اصلی فیلم گذرگاه است.
بخش پایانی فیلم مستند گذرگاه که به دوران تسلط حاکمیت طالبان پرداخته، ابعاد خشونت و وحشیگری را در تصاویری زنده به نمایش می‌گذارد: کشتارهای جمعی، پی‌گرد مخالفان، رفتار وحشیانه با زنان و...
عبدالحسین دانش سازنده‌ی فیلم برای ساختن فیلم، دهها ساعت فیلم گرفته و بارها جان خود را به خطر انداخته است. آقای دانش درباره‌ی برخی از صحنه‌های دلخراش فیلم به بی‌بی‌سی توضیح داد که ناگزیر شده است نماهای بسیاری را از فیلم خود حذف کند، تا فیلم برای عموم قابل نمایش باشد.
فیلم نشان می‌دهد که در کنار تجاوزگران، این فرماندهان و جنگجویان بومی بودند که کشوری آباد و آرام را به ویرانه‌ای سوخته بدل کردند. عبدالحسین دانش به خاطر تولید این فیلم از سوی جنگ‌سالاران سابق کشورش تهدید به مرگ شده و به ناگزیر میهن خود را ترک کرده است. او عقیده دارد که دولت کنونی افغانستان در دفاع از جان شهروندان به اندازه‌ی کافی کوشا نیست.
ارزش ناچیز جان انسان‌ها
یک فیلم نسبتا بلند (۸۴ دقیقه) از یان اولدز مستندساز آمریکایی، بر حادثه‌ای تکان‌دهنده پرتو افکنده است. در ماه آوریل سال ۲۰۰۷ یک روزنامه‌نگار جوان افغانی به نام اجمل نقشبندی به دست طالبان افتاد. او که در کار راهنمایی و ترجمه برای گزارشگران خارجی فعال بود، به همراه یک روزنامه‌نگار ایتالیایی در ولایت هلمند در جنوب افغانستان به گروگان گرفته شد.
به دنبال تلاش‌هایی از داخل و خارج، روزنامه‌نگار ایتالیایی به زودی از بند طالبان آزاد شد، اما اجمل نقشبندی، همچنان در اسارت باقی ماند، تا این که طالبان سر از تنش جدا کردند.
تبلیغ دشمنی با ایرانیان
در "جشنواره سینمای تبعید" که بیشتر مسئولان آن ایرانی هستند، فیلم سینمایی "همسایه" نیز به نمایش گذاشته شد. این فیلم ظاهرا بر پایه‌ی ماجرایی "واقعی" ساخته شده است. گفته می‌شود که در سال ۱۳۷۷ مقامات ایرانی صدها نفر از افغانهای زندانی در اردوگاه "سفيدسنگ" (در نزدیکی مشهد) را کشتار كردند.
فیلم "همسایه" به عنوان یک اثر تبلیغی ضدایرانی بحث زیادی برانگیخته است. برخی از رسانه‌های ایرانی سازندگان فیلم را به داشتن تعصب ملی متهم کرده‌اند. به عقیدۀ آنها امروزه صدها هزار افغانی در ایران زندگی می‌کنند، و بسیاری از آنها از مهاجرت به این کشور کمابیش راضی هستند.
حتی برخی از رسانه‌های افغانی از لحن ضدایرانی فیلم انتقاد کرده‌اند، که می‌توان نمونه‌های آن را در تارنماهای گوناگون دید. نخستین انتقاد این است که در واقعیت ماجرا، با این ابعاد وحشتناک، تردید وجود دارد؛ و دیگر آنکه فیلم به طرف‌های دیگری که بی‌تردید در بحران افغانستان دست داشته‌اند، کمترین توجهی نکرده است.
در این که مهاجران افغان در ایران، ظلم و ستم فراوانی متحمل شده‌اند، تردیدی نیست. بسیاری از منتقدان جمهوری اسلامی، حاکمیت مسلط بر ایران را نظامی غیرعادلانه می‌دانند که در بیداد و ستمگری، خودی و بیگانه نمی‌شناسد.
اما فیلم به نقد سیاسی حاکمیت ایران اکتفا نمی‌کند، بلکه تمام ایرانیان را آماج نفرت و کینه‌توزی قرار می‌دهد، تا آنجا که گاه به نژادپرستی (راسیسم) نزدیک می‌شود. در فیلم همه ایرانیان، بدون استثنا، پلید و بیرحم و ددمنش تصویر شده‌اند.
فیلم همسایه ظاهرا با امکانات و عوامل حرفه‌ای تهیه شده است. فیلمنامه را داوود وهاب نوشته و کارگردانی آن را زبیر فرغند بر عهده داشته است. اما ساخت فیلم بسیار سست است و پرداخت آن تقلیدی ناشیانه از فیلم‌های ضدنازی هالیوود. فیلم برای القای زور و اختناق، جز نمایش مکرر برخوردهای خشن و پیکرهای زخمی و سیم‌های خاردار تصویری نمی‌شناسد.
گفته می‌شود که بودجه‌ی فیلم همسایه (به میزان ۳۰۰ هزار دلار) از سوی یک شرکت آمریکایی تأمین شده است.

در "جشنواره سینمای تبعید" چند فیلم داستانی کوتاه نیز از افغانستان به نمایش درآمد.

پنجشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۸

برای اولین بار رصد آْسمان شب در کابل


شب های گالیله ای که از 22 الی 24 اکتوبر می باشد با برگزاری برنامه های رصدی از ماه و مشتری اجرا میشود.



دیشب انجمن نجوم افغانستان برای اولین بار برنامه شب های گالیله ای را در کابل برگزار کرد. در این برنامه تلسکوپ در اختیار مردم گذاشته شد تا با چشم سر به ماه و مشتری بنگرند.



با وجود سردی هوا تعداد زیادی هموطنان ما با خانواده های خود جمع شده بودند. کودکان نسبت به هر کس دیگر از دیدن چهره ماه هیجان زده شده بودند.



در پایان برنامه به هر اشتراک کننده یک کارت به پاس یادگار داده شد که در آن نوشته شده "من ماه را دیدم" و نظر شان نسبت به آنچه که دیده بودند، پرسیده شد.



خانم محبوبه ابراهیمی شاعر کشور که با شوهر و فرزندان خود در این شب رصدی اشتراک کرده بود، از دیدن چهره ماه خیلی هیجان زده شده بود چنین گفت " من در گذشته خوانده بودم که سطح ماه هموار و صاف نیست و بر عکس پر از پستی ها و بلندی ها است، اما امشب به چشم سر دیدم و واقعأ خیلی هیجان زده شدم، زیرا تقریبأ تمام قسمت های ماه پوشیده از حفره و دهانه های برخوردی سیارک ها است".



آقای عزیز جاهد رئیس امور مالی پارلمان کشور که یکی دیگر از اشتراک کنندگان بود چنین گفت "ما از این کار انجمن نجوم افغانستان استقبال می کنیم. زیرا با ایجاد چنین فرصت به همه امکان آشنایی عینی را با ماه و سیارات میدهند."



خانم صدیقه رضایی فلم ساز یکی دیگر از اشتراک کنندگان می گوید " من هم در گذشته خوانده بودم که ماه سطح خشن و پر آبله ای دارد، اما حالا برایم این فرصت فراهم شد تا به چشم سر آنچه را که خوانده بودم ببینم. وقتی دیدم که چهار قمر بدور سیاره مشتری در گردش اند، خیلی برایم جالب بود و با خود گفتم اگر زمین هم چهار قمر میداشت آنگاه شب ها به مراتب روشن تر و جالب تر از روز بود".



این روز ها هوای کابل خیلی سرد شده و مردم قبل از تاریکی شب به خانه هایشان میرودند، بناء یکی از مشکلات برگزاری شب های رصدی همین سردی هوا است، اما انجمن نجوم افغانستان سعی می کند تا در شب های آینده این فرصت را برای بیشتر هموطنان فراهم سازد. در قدم نخست به لیلیه (خوابگاه) دانشجویان میرویم، حتی اگر برای گروه های کوچک هم شد سعی می کنیم تا این برنامه را برگزار کنیم. ما در یک ابتکار جدید به خانه بعضی از دوستان و علاقمندان نجوم میرویم تا فرصت آشنایی برای اعضای خانواده ها را هم فراهم سازیم.




کسانی که می خواهند تا در برنامه های رصدی اشتراک کنند لطفأ به دفتر انجمن نجوم مراجعه کنند، برنامه تلویزیونی آسمان شب را ببینند و یا با شماره تلفن های ذیل تماس بگیرند:

0799325939، 0787153515، 0777305350، 0796009118

آسمان تان همیشه پر ستاره باد.


منبع:‌سایت انجمن نجوم افغانستان

چهارشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۸

دعوت به همکاری


فراخوان
پایگاه مجازی دانشجویان افغانستانی دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران در صدد است تا در راستای ارتقای سطح آگاهی تخصصی دانشجویان، اقدام به انتشار یک (مجله اینترنتی دانشجویی) به صورت (ماهانه) نماید. لذا از کلیه علاقه مندانی که مایل به همکاری با این پایگاه مجازی می باشند دعوت به عمل می آید تا آثار خودشان را به آدرس ذیل ارسال نمایند.

ویژگی های آثار:
اگر آثار با محوریت سیاست وحقوق باشد مناسب تر است.
آثار همراه چكيده (150 كلمه) وواژگان كليدي (حداكثر 5 واژه) باشد.
درج معادل لاتين اسامي واصطلاحات مهجور ، درداخل متن ضروري است.
آثار حداقل در 5 صفحه وحداكثر در 10 صفحه تايپي باشد.
دوستانی هم که تمایل به ارسال آثار خود با محوریت، جامعه شناسی، اندیشه، تاریخ، وهنر (شعر، داستان کوتاه، نمایشنامه و...) وسایر موضوعات را دارند، آثارشان به صورت جداگانه نشر خواهد شد.

چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۸

جمعه، مهر ۲۴، ۱۳۸۸

پنجمین دوره‌ی جشنواره‌ی ادبی قند پارسی

فراخوان

پنجمین دوره‌ی جشنواره‌ی ادبی قند پارسی

شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می رود

خانه‌ی ادبیات افغانستان و انجمن دوستی ایران و افغانستان برگزار می‌کنند:

هنر و ادبيات در فرهنگ اسلامي ما جايگاه بسيار رفيع و درخشاني دارد. به‌خصوص وقتي كه اين هنر فطري با مضامين معرفتي و اجتماعي در مي آميزد و با برانگيختن فطرت پاك انساني از طريق قالب‌هاي هنري و ادبي‌، انسان‌ها را به سوي مفاهيم والاي ارزشي و فرهنگ کهن فارسي - اسلامي ما سوق داده و تحول آفرين می‌شود.

خانه ادبیات افغانستان پنجمین جشنواره‌ی ادبی قند پارسی را در دو بخش آزاد و ویژه برگزار می‌کند. شرکت‌کنندگان از ايران، افغانستان و ديگر کشور‌ها می‌توانند آثار خود را تا پايان ماه قوس (آذر) 1388 از طریق ایمیل به دبیرخانه‌ی جشنواره ارسال کنند. در ضمن شاعران و نويسندگان مي توانند در هر دو بخش جشنواره شرکت کنند‌.

در هر بخش، به سه اثر برتر به رسم ياد‌بود جوايزي اهدا خواهد شد. مراسم پایانی پنجمين دوره‌ی جشنواره‌ی ادبی قند پارسي در تهران برگزار خواهد شد.

الف) بخش آزاد (ویژه‌ی جوانان):

این بخش در دو رشته‌ی شعر و داستان کوتاه برگزار می‌شود و فقط جوانان زیر 30 سال می‌توانند در آن شرکت کنند.

ب) بخش ویژه: ادبیات پایداری:

بخش ویژه در رشته‌های شعر، داستان، خاطره و مقاله‌های تحقیقی در زمینه‌ی ادبیات مقاومت برگزار می‌شود و محدودیت سنی ندارد؛ اما ویژه‌ی ادبیات مقاومت وپایداری در افغانستان است.

شرایط:

1. ‌هر یک از آثار ارسالی حد اکثر از 20 صفحه بیشتر نباشد.

2. ‌ آثار کنوني به دوره‌های پیشین جشنواره فرستاده نشده باشد.

3. ‌ در بخش شعر، کم‌تر از 3 و بیش‌تر از 5 شعر پذیرفته نمی‌شود.

4. در بخش داستان، بیش از 2 ‌داستان ارسال نشود.

5. ‌‌آثار باید با فرمت word و از طریق ایمیل و به شکل فایل ضمیمه ارسال شوند.

‌ .6نشانی ایمل دبیرخانه‌ي جشنواره: ghandeparsi_5@yahoo.com

پیشاپيش از نیکنظری‌تان سپاسگزاریم. امیدواریم با یاری شما، گامی هرچند کوچک برای بالندگی ادبیات پارسی (دری) در سرزمین بزرگ افغانستان برداریم.

خانۀ ادبیات افغانستان

سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۸

گزارش از افتتاح انجمن نجوم افغانستان

به نقل از سایت انجمن نجوم افغانستان


شنبه 18 میزان (10 اکتوبر 2009) انجمن نجوم افغانستان طی مراسمی و با تجلیل از هفته جهانی فضا افتتاح شد. این مراسم با حضور جمعی از پیشکسوتان نجوم کشور؛ آقای محمد علی فکور – گاهشمار یا تقویم نگار کشور، آقای حیدری رئیس اسبق اداره جیولوژی و کارتوگرافی و محمد دوران – فضانورد افغان، نمایندگان رسانه های تصویری و صوتی، خبرگزاری بی بی سی در کابل و جمعی از علاقمندان نجوم برگزار گردید.

مراسم با تلاوت آیاتی از کلام الهی توسط محمد نادر نادر عضو هیئت موسس انجمن آغاز گردید، در ادامه آقای فکور نکاتی چند در مورد اهمیت و کاربرد نجوم در زندگی ما انسان ها صبحت کردند.

سپس آقای نظام الدین کتوازی معاون انجمن نجوم افغانستان و رئیس انجمن تحکیم صلح و حقوق بشری در مورد هدف ایجاد انجمن نجوم افغانستان و تأثیر آن در جامعه صحبت کردند. آقای کتوازی گفت " انجمن نجوم افغانستان اولین نهاد اجتماعی – آموزشی است که بدور از هر گونه اختلافات سیاسی، زبانی و فرهنگی ایجاد شده و هدف آن گسترش نجوم در میان مردم است".

در ادامه برنامه آقای نادر نادر پیام کاترین سزارسکی – رئیس اتحادیه بین المللی نجوم را به مناسبت سال جهانی نجوم قرائت نمود.

بعد از بنده (یونس بخشی) رئیس انجمن نجوم افغانستان برنامه ها و پروژه های انجمن نجوم را برای علاقمندان شرح دادم و در ادامه مشکلاتی را که در تهیه امکانات و خرید ابزار های نجومی مانند تلسکوپ، گردانه آسمان و چاپ عکس و تصاویر نجومی متقبل شدیم به همه گفتم. در ضمن گفتم که دوست همیشگی این انجمن آقای محمد رحیمی و آسمان پارس در تهیه این ابزار و دیگر وسایل با ما همکاری نمودند و یکی از همکاران همیشگی انجمن نجوم افغانستان خواهد ماند.

در پایان آقای محمد دوران – فضانورد و فرمانده قول اردوی هوای کشور خاطرات شان را که در مورد آمادگی ها برای پرواز به فضا بود برای همه بیان کردند و در اخیر تصاویر

و نشان هایی را که از آن زمان به شکل یادگار داشتند به همه نشان دادند.

در پایان مهمانان و علاقمندان از نمایشگاه عکس و تصاویر نجومی انجمن نجوم دیدن کردند و بخاطر عضویت در انجمن ثبت نام نمودند.

یکشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۸

آغاز به کار انجمن نجوم افغانستان در کابل

به نقل از سایت انجمن نجوم افغانستان

متن کارت دعوت به مراسم افتتاحیه انجمن نجوم افغانستان

این رویای من بود، ایجاد یک مرکز نجومی که همه مردم، (زن، مرد، بزرگ و کوچک) به آن دسترسی داشته باشند و به دور از هر گونه اختلافات سیاسی، زبانی، قومی و با عشق به زیبایی های آفرینش و جهان هستی به مطالعه نجوم روی بیاورند و با لذت از دیدن تصاویر زیبایی نجومی در کارگاه های آموزشی نجومی مانند ( خورشید گرفتگی، ساختن ساعت های آفتابی، ماه گرفتگی و دیگر آموزش ها) شرکت کنند.

انجمن نجوم افغانستان که نتیجه تلاش دوستداران نجوم است، به روز شنبه 18 میزان (10 اکتوبر2009) با حضور شخصیت های مهم سیاسی، فرهنگی، رسانه های جمعی صوتی و بصری افتتاح میشود.

در ضمن مهمان ویژه این برنامه آقای محمد دوران - فرمانده قول اردوی هوایی جمهوری اسلامی افغانستان است که در زمان حضور نیرو های شوروی سابق در افغانستان به عنوان اولین فضانورد افغان آموزش های لازم را دیده بود و قرار بود به فضا پرواز کند، اما به دلایل نامعلومی از پرواز باز ماند و در عوض عبدالاحمد مومند فضانورد افغان همراه با تیمی از فضانوردان روسی به ایستگاه فضایی میر رفت.

آقای دوران در روز افتتاحیه خاطرات شان را از آمادگی های فضایی برای اشتراک کنندگان محفل بیان خواهند کرد.

آقای مومند به مدت 9 روز در فضا ماند و همراه با تیم روسی در پژوهش های مختلف بیولوژیکی و دیگر تحقیقات کیهانی مشارکت نمود و تصاویر بسیار خوبی از بخش های مختلف افغانستان و بخصوص کابل گرفت.

آقای مومند در حال حاضر در شهر اشتوت گارد آلمان زندگی میکند و تابعیت آن کشور را دارد. که در یک مقاله جداگانه در مورد آقای مومند به شما معلومات داده میشود.

انجمن نجوم افغانستان تلاش زیادی به خرچ داد تا آقای مومند را قبل از افتتاح انجمن نجوم بیابد و با او مصاحبه ی را انجام دهد، اما متأسفانه کسی با او ارتباط ندارد و نتوانستند خبری از او را به ما بدهند.

در ضمن اشتراک در انجمن نجوم افغانستان برای همه آزاد است. همه دوستداران نجوم میتوانند به دفتر انجمن نجوم به آدرس چهار راهی پل سرخ- بعد از مسجد عمرجان صاحب زاده قندهاری به سمت دروازه جنوبی دانشگاه کابل دفتر انجمن نجوم افغانستان مراجعه کرده و از نمایشگاه دائمی نجومی و دیگر امکانات آموزشی آن بهره مند شوند.

کارت دعوت عمومی به مراسم افتتاحیه انجمن نجوم افغانستان

جمعه، مهر ۱۷، ۱۳۸۸

هشت سال پس از حمله آمریکا به افغانستان


هشت سال پس از حمله آمریکا به افغانستان .


زلمی خلیلزاد سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد، در یک مصاحبه اختصاصی با بی بی سی گفت تصمیم دارد تشکیل سیاسی به نام جنبش موفقیت برای افغانستان را ایجاد کند و نیز در چارچوب حکومت آینده افغانستان در این کشور وارد کار شود. او جزئیات بیشتری در این زمینه ارائه نکرد.

پیش از این گفته شده بود او خواهان ایجاد پست اجرایی معادل نخست وزیر است اما در یکی از مصاحبه های اخیرش گفت این پیشنهاد او نه، بلکه از گوردن براون نخست وزیر بریتانیا به حامد کرزی بوده تا از فشار مسولیت های اجرایی حکومت بردوش او کاسته شود.

آقای خلیلزاد در پاسخ به این سوال که چرا القاعده و طالبان هشت سال بعد از آغاز حملات هوایی آمریکا به قصد از بین بردن شان، هنوز ابتکار عمل به دست دارند و قادر به حمله برپایگاه های نظامی این کشور و سربازانش درداخل افغانستان اند، گفت :"از نظر نظامی موفقیت های زیادی بر ضد القاعده بدست آمده است. حالا این سازمان در موقعیت بسیار بدتری قرار دارد، افغانستان را به عنوان پایگاه در اختیار ندارد و در کشورهای دیگری مانند پاکستان فعالیت دارد، اما همیشه زیر حمله است. شماری از افراد کلیدی آن کشته شده و منابع مالی آن محدود شده و حالا تعداد کمتری از جوانان عرب علاقمند همکاری با آنند. "

آقای خلیلزاد در مورد نگرانی هایی که فرماندهان آمریکایی از وضعیت ارائه می دهند گفت: "این مشکلات بیشتر از سوی طالبان، گروه حقانی و حکمتیار منشأ می گیرد، آنها در پاکستان پایگاه هایی دارند که از آنان بر ضد افغانستان و قوای خارجی اقدام می کنند. البته در برخی موارد بدون شک آنها تقویت یافته اند.

آقای خلیلزاد این نظریه را که عدم اشتراک طالبان در کنفرانس 2001 بن یک اشتباه بود، رد می کند. او می گوید در آن وقت این کار عملی نبود، اما این طرح وجود داشت که بعد از ایجاد حکومت موقت فرصتی برای طالبانی که خواهان ادامه جنگ نیستند، و خواهان بازگشت به زندگی عادی باشند، فراهم شود. اما طالبانی که مستقل نیستند و سازمانها و کشورهای حامی شان که طرفدار ثبان و رفاه درافغانستان نمی باشند، مانع آنها می شود. از سوی دیگر آنها به به تعهدات جانب حکومت ممکن است اطمینان نداشته باشند، (یعنی اینکه) روی توافقها پایبند می ماند. آقای خلیلزاد افزود شانس موفقیت چنین روندی منوط به بهتر شدن شرایط امنیتی و کسب اطمینان بیشتر نسبت به بهبود وضعیت است. با بد شدن اوضاع چنین فرصت ها کمتر و کمتر می شود.

مشکلات کلیدی که موجب وخامت کنونی اوضاع کنونی افغانستان شده است چیست و چگونه باید حل شوند؟


آقای خلیلزاد می گوید ابتدا باید نتایج انتخابات روشن شود و سپس اهمیت زمان درک شود و افغانها گردهم آمده یک حکومت قوی بسازند که این خود موجب تشویق جهان به کمک می شود. با این کار خطراستراتیژیکی اینکه ممکن است خارجی ها از افغانها و افغانها از آنها دلسرد شود کمتر می شودو گام دیگر که باب همکاری با کشورهای همسایه و گروه هایی که در این کشور ها رابطه دارد باز گذاشته شود. مساله زیر حمله قرار دادن پایگا های دشمنان افغانستان در پاکستان نیز باید مطرح شود.

سفیر سابق امریکا در سازمان ملل متحد گفت، در قبال انتخابات تصمیم نهایی کمیسیون شکایات می تواند پاسخ نهایی به سوالات مطرح در زمینه تقلب یا عدم آن باشد و این می تواند راه مشروعیت را شفاف کند. آقای خلیلزاد افزود در کنار آن گام های دیگری نیز ممکن است برداشته شود ، مانند ایجاد یک تفاهم بین الافغانی میان کسانی که برای ایجاد یک حکومت قوی سیاسی و حلال مشکلات هم نظر هستند.

آقای خلیلزاد تاکید کرد از طریق تشکیل یک جنبش برای موفقیت افغانستان میان کسانی که در تعریف و یافتن راه حل مشکل و استراتژی برای آن هم نظر اند، خواهان فعالیت سیاسی است. در مورد اینکه آیا این تلاش های او به معنی ایجاد یک حزب سیاسی ااست گفت چنین برداشتی شاید هنوز پیش از وقت باشد است اما نیاز برای گرد هم آمدن افغانهای هم نظر جدی شده است.

آیا برای ایجاد یک حکومت قوی،امکان جمع آمدن همه گروهها که مطرح هستند و بخشی از واقعیت های سیاسی امروز افغانستانند، مانند طالبان، گروه حکمتیار، فرماندهان و رهبران جهادی سابق و افراد با نفوذ دیگر که به نحوی در جنگهای گذشته دخیل بوده اند ودر مواردی هم با سوال یا اتهام نقض حقوق بشر روبروند، عملی خواهد بود؟


آقای خلیلزاد می گوید تصور دارد هر جنگ باید بالاخره روزی به پایان برسد، راه آشتی برای عناصری که خواهان پیشرفت و تبعیت از قانون اساسی فغانستان اند باز گذاشته شود. موفقیت این روند مربوط به عملکرد حکومت افغانستان و کشور های در گیر در قضیه افغانستان است و نیز رابطه مستقیم با این امر دارد که پناه گاه و پایگا ههای شورشیان در خارج با خطر روبرو شود.

از آقای خلیلزاد پرسیده شد که آمریکا با رفتن به عراق و نیمه رها کردن قضیه افغانستان اشتباهی را مرتکب شد و شماری به این باورند که خود او نیز با تقرر در پست سفارت آمریکا در عراق، افغانستان را در یک مقطع حساسی تنها گذاشت در حالی که می تواند با اعمال نفوذ خود به عنوان سفیر آمریکا در افغانستان ممد واقع شود. او گفت این تصمیم دولت جورج بوش بود که تصور می کرد در افغانستان وضعیت رو به بهبود است و این عراق است که توجه و مواظبت بیشتر می خواهد لذا او به این کشور برای ادامه ماموریت دیپلماتیک رفت.

آقای خلیلزاد در زمان ماموریت خود در افغانستان توجه داشت تا جنگ سالاران سابق را در حیطه قانون و حکومت جدید وادار به همکاری کرده و در پاره ای از مسایل و جزئیات اعمال نفوذ کند. او نسبت به سیاست های مشکوک پاکستان در قبال افغانستان و مبارزه با طالبان با تندی سخن می زد و حتی گفته می شود این اسلام آبا بود که موجب ایجاد فشار برای حذف او از صحنه دیپلماتیک افغانستان شد.

آقای خلیل زاد رابطه نزدیک و شخصی با آصف زرداری ریس جمهور کنونی پاکستان دارد و در یکی از صحبت هایش گفته بود امیدوار است بتواند از آن به نفع تقویت همکاری میان دو کشور استفاده برد.
منبع سایت فارسی بی بی سی.

سه‌شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۸

سرزمین مادری و هویت گم شده ما


صنم صالحی
تبادل دانشجو بین دانشگاه ها امروزه یکی از برنامه های ثابت دانشگاه هاست. دانشجویان با فرهنگ و زمینه های اجتماعی مختلف و زبان های متفاوت با دانشجویان بومی آن کشورآشنا می شوند و در بین مردم زندگی می کنند و زبان آن کشور را می آموزند. آنها بعد از اتمام تحصیلاتشان سوغاتی از فرهنگ و آداب ورسوم کشور میزبان را با خود به همراه می برند و تبدیل به سفیر فرهنگی کشور میزبان می شوند. آیا دانشجویان افغان مشغول به تحصیل در ایران هم، شامل این گروه می شوند؟
دانشجویان افغان در ایران کمی متفاوت ترند و حتی در برخورد با هم ، با ویژگی ها و دیدگاه های متفاوتی روبرو می شوند. برخی از آنها برای اولین بار از افغانستان خارج شده اند و با خود فرهنگ وآداب ورسومی افغانی آورده اند، آنها خود در بطن زندگی واقعی که در افغانستان جریان داشته است، بوده اند و جنگ و تحولات اخیر افغانستان را تجربه کرده اند. برخی در ایران متولد شده و رشد یافته اند وتقریبا چیزی در مورد کشورشان نمی دانند ویا تصورات غلطی از افغانستان دارند، اما در دانشگاه به عنوان دانشجوی خارجی شناخته می شوند، در صورتی که تمام عمرشان را در ایران گذرانده اند. برخی علیرغم رشد در ایران ،سفرهای متعددی به افغانستان داشته اند، این گروه نگاهی توریستی به سرزمین مادریشان دارند.
نسرین 27 ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی در یکی از دانشگاه های تهران است. او می گوید تمام چیزی که من در مورد افغانستان می دانم به زمان قبل از تولد من بر می گردد ،که پدر و مادرم در کابل زندگی می کردند و برای من تعریف کرده اند. اغلب اوقات که دوستان ایرانی ام راجع به افغانستان سوال می کنند ،جز شنیده های کلی از پدر ومادرم چیز دیگری برای بازگو کردن ندارم. او فقط برای چند روز ،یک سفر به هرات – شهر مرزی ایران و افغانستان- داشته است. او در مورد آن تجربه اش می گوید: سفر خیلی خوبی بود. اما فکر می کنم افغانستان واقعی در هرات نیست. چرا که این شهر با توجه به هم مرز بودن با ایران، دارای فرهنگی شبیه به ایران است . او می گوید فکر می کنم اگر به شهرهای دیگری چون کابل، قندهارو یا مزار شریف می رفتم حتما تجربه های متفاوتی می داشتم.
او در مورد بازگشت به افغانستان می گوید: خانواده ام حاضر به برگشتن به افغانستان نیستند و به هیچ وجه به من اجازه تنها سفر کردن به افغانستان را نمی دهند و می گویند اول باید ازدواج کنم و بعد هر جا که بخواهم می توانم بروم. او در مورد زندگی در ایران می گوید که این جا متولد وبزرگ شده است، اما هیچ وقت نمی تواند سرزمین مادریش را فراموش کند، حتی اگر چیز زیادی در مورد آن نداند. او در آخر می گوید: دوست دارم یک روز حتی برای دیدن هم شده به افغانستان برگردم.
سمیع 26 ساله و دانشجوی علوم سیاسی در دانشگاه تهران است. او تقریبا تمام عمرش را در افغانستان زندگی کرده است و برای اولین بار به ایران و برای تحصیل آمده است. برای او همه چیز در تهران تازه و نو است. رفتار وفرهنگ و حتی غذاهای ایرانی برایش تازه است. او افغان هایی را که در ایران رشد یافته اند، بیشتر ایرانی می داند تا افغان. او می گوید داشجویان افغان که در ایران هستند، تصویر واقعی ازافغانستان ندارند. آنها حتی نمی توانند تصور کنند که چه چیزهایی بر ما گذشته است. آنها چیزی راجع به جنگ، درگیری های قومی و زبانی و زد وبند های سیاسی و طالبان که دوباره به صحنه سیاسی افغانستان بازگشته اند، نمی دانند.
اما برای سارا 25 ساله و دانشجوی هنر در دانشگاه تهران، سرزمین مادری تعریف دیگری دارد. او می گوید: قبل از رفتن به افغانستان همیشه حس گمشدگی داشتم و به خاطر این که در ایران متولد شده ام، خود را بیشتر ایرانی می دانستم تا افغان. وقتی برای اولین بار به افغانستان رفتم تا چند روز اول از حجم ویرانی، جنگ و فرهنگ متفاوت مردم شوکه بودم. نمی توانستم تصور کنم که پدر ومادرم هم از این مردم بوده اند. با این که فقط لهجه من با آنها متفاوت بود، آنها فکر می کردند که من خارجی هستم. خیلی نسبت به زبان، لهجه و طرز لباس پوشیدن متعصب هستند.
با وجود سطح اقتصادی پایینی که در افغانستان وجود دارد، آنها با من خیلی صمیمی و میهمان نواز بودند. برای اولین بار در عمرم دایی و خاله ام را دیدم و برای چند ماه با آنها زندگی کردم و روز آخر که داشتم به ایران برمی گشتم، خیلی گریه کردم. دوست دارم هر چه زودتر تحصیلم تمام شود وبه افغانستان برگردم. آنجا وطن من است. دوست دارم آنجا زندگی وکار کنم. ایده های زیادی دارم که می خواهم بعد از برگشتن به افغانستان، آنها را عملی کنم.
گروهی از این دانشجویان که در ایران رشد یافته اند، نمی خواهند که به افغانستان برگردند و گروهی که به افغانستان بر می گردند، نمی دانند که چه آینده ای در انتظارشان هست. آیا آنها می توانند جایی برای خود در جامعه فعلی افغانستان و به عنوان یک افغان داشته باشند ویا همیشه به عنوان یک بیگانه به آنها نگریسته خواهد شد؟
منبع : رادیو زمانه

کرکف (KarKaf) یا افرای چناری - Acer platanoides:

نام علمی Acer platanoides

خانواده Aceraceae
رویشگاه : اروپا و غرب اسیا


تاج کروی و متراکم ، شاخه ها بزرگ و گسترده . ارتفاع 7.5 تا 18 متر و قطر تاجپوششی 6 تا 15 متر است.رشد سریع و سیستم ریشه عمیق .

پوست تنه قهوه ای بسیار تیره (تقریباً سیاه ) و مضرس است .برگها ساده . متقابل ف چند قسکتی با بریدگیهای عمیق و دارای دندانه های تیز میباشد . درازا و پهنای برگ 7 تا 15 سانتیمتر . 
برگها سبز روشن و درخشان .

اندازه ی اين عكس تغيير داده شده است. برای ديدن كامل عكس اينجا را كليك كنيد. اندازه ی عكس اصلی 960x720 و حجم آن 148KB است.

www.alonefarmer.blogfa.com مرکز مقالات کشاورزی- 09191812812
www.alonefarmer.blogfa.com مرکز مقالات کشاورزی- 09191812812
گلها زرد مایل به سبز ، بصورت خوشه ای است و قبل از باز شدن برگها در بهار ظاهر میشود .

[IMG]file:///C:/DOCUME%7E1/nani/LOCALS%7E1/Temp/moz-screenshot.jpg[/IMG]www.alonefarmer.blogfa.com مرکز مقالات کشاورزی- 09191812812

میوه فندقه V بالدار بطول 4 تا 5 سانتیمتر که در تابستان ظاهر و در طول زمستان بر درخت باقی میماند .


در پاییز برگهای زیبای آن منظره باشکوهی را ایجاد میکند و قبل از ریزش به رنگ زرد درخشان در میآید.

www.alonefarmer.blogfa.com مرکز مقالات کشاورزی- 09191812812
بسهولت در هر خاکی در شرایط مساعد و نا مساعد رشد میکند و بنابراین کاربرد وسیع در طراحی باغ دارد . 

گرما و سرما را حتی در ارتفاعات تحمل میکند .

در انواع خاکها رشد خوبی دارد ولی بهترین رشد در خاک لومی سبک با زهکش خوب است .مقاوم به خاکهای قلیایی . خشکی را تحمل میکند 

زمان هرس زمستان است در نهال جوان شاخه های پایینی حذف میشود و در گیاه بالغ هر ساله هرس و تنک کردن انجام میشود .در غیر این صورت درخت سنگین و شکسته میشود . 

به تغذیه خاصی احتیاج ندارد . 
آفت این گیاه شته است که برای پیشگیری هر بهار و پاییز با مالاتیون سمپاشی شود .در صورت بروز مجدد آفت سمپاشی تکرار گردد.

شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۸

سالمندان و زندگی دشوار در افغانستان

پیرمرد افغان، عکس از آرشیو

پیرمرد افغان، عکس از آرشیو

اول اکتبر (نهم میزان/مهر) روز جهانی سالمندان است. در این روز توجه مجامع جهانی به وضعیت جمعیت رو به رشد سالمندان بیشتر می شود.

در بیشتر کشورهای جهان نهادها و سازمان های ویژه ای وجود دارد که برای مواظبت از سالمندان کار می کنند، اما در افغانستان بسیاری از افراد سالمند در وضعیت خوبی قرار ندارند.

بر اساس گزارشهای رسمی، امید به زندگی در افغانستان تا سن ۴۴ سالگی است و به همین دلیل پیری در این کشور بسیار زود فرا می رسد.

شماری از سالمندان افغان، به دلیل کمبود امکانات و نرخ بالای فقر در این کشور، نه تنها از برنامه های مواظبت از سالمندان، مانند دیگر نقاط جهان، برخوردار نمی شوند، بلکه شمار زیادی از آنها مجبور به کار می شوند.

صدیق الله، ۶۰ ساله، که دو یک دختر هفت ساله و یک دختر ۹ ساله دارد، می گوید به دلیل این که فرزند پسر ندارد، مجبور است او خود "نان آور" خانواده اش باشد. کار او "پلاستیک فروشی" است. صدیق گفت: "از صبح وقت که می آیم، کار می کنم، شام خانه می روم. دیگر چه کار کنم؛ دیگر چاره ای ندارم."

صوفی، ۶۴ ساله، هم پیرمرد دیگری است که مسئول تهیه "نفقه" خانواده اش است. او روی زمین نمناک می نشیند و گدایی می کند. او می گوید بیماری هم دامنگیر او است.

این تنها صوفی و صدیق الله در افغانستان نیستند که فقر آنها را در سالهای پیری مجبور به انجام دادن کارهای توانفرسا کرده است، بلکه افراد زیادی هستند که سالهای پیری را در این کشور با کار به سر می رسانند.

کشته و معلول شدن فرزندان خانواده و حتی مهاجرت های طولانی آنها به خارج از کشور هم شمار زیادی از پدران و مادران پیر را مجبور به کار کرده است.

ناهار با نان و چای

ناهار بسیاری از کارگران کهن سال افغان تنها قطعه ای نان و پیاله چای و حتی گاه بدون چای است. آنها به نان بسیار کم قناعت می کنند و ساعت های طولانی مشغول به می شوند.

البته شماری هم هستند که در سالهای پیری از برخورد فرزندان خود راضی نیستند و به همین دلیل خود دست به کاری می زنند و قوتی درمی آورند.

شیرین ۶۵ ساله گفت: "تا که جور و جوان بودم، خوب بودم، اما حالا دربدرم گاهی به خانه یکی از فرزندانم می روم و گاهی به خانه دیگرش. اگر دل شان خوش بود، لقمه نانی می دهند و گر نبود نمی دهند."

او در حالی می گریست افزود: "جایی که می روم کار می کنم، توانش را هم ندارم، ضعیفم. همانقدر که کار می کنم، ده برابر آن دوا (دارو) می خرم."

این در حالی است که در افغانستان هیچ آسایشگاه یا خانه سالمندان وجود ندارد و هیچ نهاد دولتی هم به سالمندان کمک نمی کند. با این حال هیچ آماری هم وجود ندارد که چند درصد جمعیت این کشور در سن پیری به سر می برند.

برخی از نزدیکان شماری از کهنسالان افغان را، که خود فرزندی ندارند، در خانه های مواظبت می کنند و برخی هم به دلائل دیگر مسئولیت مواظبت از برخی افراد پیر را به دوش گرفته اند.

گدایی؟

ولی چنین افرادی در همه جا و هر زمانی پیدا نمی شود. کهنسالانی که از هر سو ناامید شده اند، گدایی به عنوان تنها راه گریز از مرگ برای آنان باقی می ماند.

این در حالی است که گدایی هم در افغانستان، علاوه بر دشواریهای معمول، با خطرهای زیادی به همراه است. دولت افغانستان گدایی را "جرم" اعلام کرده است. به همین دلیل به دست آوردن نان از این طریق "غیرقانونی" شمرده می شود.

دولت افغانستان در سالهای اخیر کارهای کمی برای مردان پیر انجام داده است. استخدام شماری از مردان سالمند به عنوان جاروکش و کارگر در شهرداریها، یکی از کارهایی است که دولت برای آنان انجام داده است.

این کار با این که برای شماری از سالمندان زمینه به دست آوردن درآمد کمی را فراهم کرده است، برای برخی از مردانی که سن و سالی از آنها گذشته، خالی از دشواری و رنج نیست.

ولی همه این طور نیستند. پیرمردان و زنان سالمندی هم هستند که از زندگی در خانه فرزندان و مواظبت آنها در سالهای آخر عمر شان راضی هستند.

غوث الدین ۷۰ ساله، از این که فرزندانش اسباب آسایش او را فراهم کرده، خوشحال است. او گفت: "فرزندانم از من فوق العاده مواظبت می کنند. از غذا و تمام مسائل من مواظبت می کنند. اگر بیمار باشم، موتر (خودرو) تهیه می کنند و پیش دکتر می برند و حتی گاه دکتر را به خانه می آورند."

او افزود: "اگر دیگران هفته یک دست لباس می پوشند، من به دلیل این که سالخورده هستم، هفته دو بار لباس تعویض می کنم."

چنین امکاناتی تنها برای معدودی از سالمندان افغان وجود دارد، اما به نظر می رسد که برای بهبود زندگی بیشتر سالمندانی که در افغانستان در وضعیت مناسبی قرار ندارند، هنوز برنامه مشخصی وجود ندارد.