با اظهار تاسف شنیدیم که استاد محمدرحیم خوشنواز یکی از نوازندهگان بزرگ رباب در سن شصت و پنج سالگی درگذشت. کانون، این واقعه تاثربرانگیز را در قدم اول به بازماندگان و نزدیکان استاد و در قدم دوم به دوستداران استاد و اهالی فرهنگ و هنر کشور تسلیت می گوید.
مصاحبه استاد رحیم خوشنواز را که در سال 2008 با صبح بخیر افغانستان انجام داده است:
استاد رحیم خوشنواز و پیشینه رباب
معروف محشور
05:05:2008
هنر رباب نوازی یکی از رشته های سنتی و اصیل هنری کشورمان محسوب می شود که دورنمای تاریخی آن به هزاران سال می رسد.
این هنر در ولایت هرات از شهرت فروانی برخوردار بوده که امروز معدود نوازندگانی در این رشته باقیمانده اند، و رحیم خوشنواز یگانه نوازندهء فولکلور یک رباب است که تا هنوز به هنرش عشق می ورزد.
هنگامیکه آدرس یا مکان زیست استاد محمد رحیم خوشنواز را جویا شدم، گفتند در جادهء جنوبی زندگی می کند. پس از یک کمی سراغ و جستجو کوچهء تاق نمایی را که در سمت غرب جادهء جنوبی مسجد جامع هرات موقعیت داشت، یافته و وارد آن شدم، این کوچه، بنام کوچهء حمام غفوری یاد می شد.
پس از عبور از درازه یکی دو سرای، دورازه سرخی که رنگ آن را ضد زنگ می خوانند، متوجه شدم که به شکل مایل شانده شده بود، کودک همسایه استاد خوشنواز، که در بین کوچه مرا همراهی می کرد، گفت این دورازه خانه استاد رحیم خوشنواز است، پس از کوبیدن در، صدای مهربانانه استاد رحیم خوشنواز بلند شد که به لهجه شیرین هراتی گفت: "بفرمایم"!
یا الله گفته وارد سرای شدم: با دیدن چهره شاد و صمیمی استاد، با وی وارد خانه شدیم، او را بسیار همنشین و میزبان خون گرمی یافتم، و پس از تعارف و احوال پرسی از استاد خواستم که پیرامون زندگی اش برایم معلومات بدهد.
وی با تمکینی هنرمندانه و عیارانه، جرعه ای چای سبزی برایم ریخته و خودش را چنین معرفی کرد:
به گفته استاد، سی سال است که در آن خانه زندگی می کند و موسیقی به نوعی هنر خانوادگی و میراثی وی بشمار می رود.
چند و چونی را پیرامون رباب نوازی و چگونگی فن نوازش آن چنین شرح داد:
وی در سال 1324 خورشیدی در محل مهمند های شهر قدیم هرات پا به عرصه هستی نهاده، و تا هنوز برای مردم اش آهنگ های فولکلوریک خراسانی را با سازواره رباب می نوازد.
وی علاوه بر شاگردی پدر، زمانی آموزش را نزد استاد محمد عمر (سلطان رباب) پیش برده با چنین توجیهی؛ بشنوید:
پادشاهی پسر به مکتب داد
لوح سیمنش در کنار نهاد
بر سر لوح او نوشت به زر
جور استاد به ز مهر پدر
بلی؛ براستی هم پدر هر چند چیره دست و هنر آفرین باشد، پسرش را نمی تواند پرورش دهد، آن گونه که استاد می پرورد؛ چه از بعد فلسفی؛ مهر پدر شاید مانع فشارهای آموزشی گردد که این روند می تواند هنر آموز را از رشد واقعی باز دارد.
استاد خوشنواز علاوه بر آهنگ های محلی، راگ های چند گانه موسیقی شرقی و نغمه های کلاسیک را نیز با ساز واره ی رباب خوب می نوازد؛
وی گستره آموزش نواختن سازواره رباب را فراتر از مرز های شهر و کشورش به آن سوی جغرافیا نیز کشانده است.
استاد خوشنواز از این که کیفیت هنر برین موسیقی روز به روز در جامعه افغانی کاهش می یابد، خوشنود نیست:
وی به رباب اش همواره عشق می ورزد و در حالی که رباب کهنه و خیلی قدیمی را در بغل گرفته، در میان انبوهی از رباب های متفاوت با اندازه های گوناگون، به ما می گوید که چرا به این سازواره این قدر علاقمند و وابسته است.
وی هم اکنون در رشتهء محلی و آهنگ های فولکلوریک از مشهور ترین استادان رباب نواز افغانستان به شمار می رود. اما گفته می شود در شق کلاسیک از وی استادان زبده تری نیز در دیگر نقاط کشور گه گاهی جلوه گری هایی دارند.
خوشنواز مدعی است که با سفرهایش توانسته موسیقی اصیل افغانی و ساز واره رباب را به جهانیان معرفی و هنر نواختن آن را برای مردم دیگر کشورها عرضه نماید.
آقای خوشنواز را چند تبعه کشورهای غربی که در زمره شاگردان وی بشمار می روند، خیلی دوست دارند، و بارها از او خواستند تا افغانستان را به قصد اقامت در آن کشور ها ترک کند، اما وی نپذیرفته، زیرا:
چند تو خوانیم که هان، خانه رها کن و بیا
نیست وطن لباس تن، تا ز خویش بر کنم
غرب وطن نمی شود، خانه من نمی شود
شرق کهن نمی شود، خانه چرا بدل کنم
مهر وطن سرشت من، دوزخ او بهشت من
روز شبان به تن تنم، وطن وطن وطن تنم
اما رباب:
آنی که خداوند گار بلخ (مولانا جلال الدین محمد بلخی) را از خمیازهء محراب به آواز دلنواز خویش فرامی خواند و از زبان وی چه زیبا تر می تراود که:
هیچ میدانی چه میگوید ربـــــاب؟
زاشک چشم و از جگرهای کباب
این سازواره که اصلا از آریانای کهن، خراسان دوره اسلامی و افغانستان امروز سربلند نموده، نخست در شهر غزنی اختراع گردیده بوده که بعد ها سیر تکاملی را در دیگر نقاط کشور پیموده و تا امروز شکل این چنینی را بخویش گرفته است.
اما به روایت تاریخ: این سازواره بیش از یک هزار سال قدمت داشته و شخصی بنام "نتن خان" در عصر اکبر شاه، در دامنه های پامیر بدخشان آن را اختراع کرده بوده که نخست به شکل ساز آرشه یی بوده و با آرشه یا کمان نواخته می شده اما به مرور زمان تکامل یافته و در نهایت، امروز با ناخنک یا شهباز نواخته می شود.
این سازواره به تناسب دیگر سازواره ها از وسعت صوتی آن چنانی و همه گیر برخوردار نیست و صرف دارای یک [ SEPTAK ] است، اما سازواره هارمونیه هندی، پیانوی غربی و سه تار هندی از سه [ SEPTAK ] برخوردار اند، با آن هم نوازشگران رباب به چیره دستی سازهای کاملی را در آن به اجرا می گذارند.
تنه آن از چوب توت بی دانه ساخته می شود که داخل آن تهی بوده و پوست روی رباب از پوست بزغاله ساخته می شود، تارهایش در قدیم "زه" یا روده بوده که استاد محمد عمر آن را بدل کرده و هم اکنون از تارهای مخصوص پلاستیکی (ماهی گیری) است.
در آغاز رباب 5 تار مهم داشته و استاد محمد عمر آنرا به 3 تار کاهش داده، دو شاه تار داشته که او را به چهار شاه تار افزایش داده، و تارهای فرعی آن را از 12 گوشک به 15 گوشک افزایش داده است.
پرده های این سازواره در نخست چهار پرده بوده که بعضی آواز ها را نمی کشیده، اما بعد ها توسط استاد محمد عمر و استاد غلام محمد عطایی به 6 پرده افزایش یافته است.
سال های قبل بهترین رباب ها در کابل ساخته می شده که رباب سازان مشهوری مانند: واصل، سید قریب، قادر و جمعه خان در کابل رباب می ساختند. حالا نیز عیسی ، عظیم و یوسف نواسه های جمعه خان در کابل رباب می سازند.
در زمره سازواره های محلی و فولکلوریک اصیل خراسانی می توان، چهار تار، دوتار، تنبک، نی تولک، 6 تار، سنتور و غیره را نیز برشمرد.
به باور استاد رحیم خوشنواز، رباب سازواره درویشی است که آواز دلنشین اش مسکن درد درویشان است.
خروش بـی مزه صوفیان هلاکم کرد
دعا کنید که میخانه خــــــــــانقاه شود
منبع: صبح بخیر افغانستان
۴ هفته قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر