ضیا دانش
مناطق مرکزی افغانستان بخصوص ولایت بامیان از ده سال بدینسو یکی از امن ترین مناطق کشور به حساب می رود و شهروندان این مناطق نقش مهمی در تثبیت و تحکیم پایه های افغانستان پسا طالبان داشته اند. هرچند در گذشته نیز این مناطق همواره مسولیت شهروندی خود را در قبال رویدادهای کشور بخوبی به انجام رسانیده است و از امن ترین مناطق کشور برای شهروندان داخلی و خارجی بود ه است.
امنیت خوب و مثال زدنی ولایت بامیان طی ده سال، نشان میدهد که مردم بخوبی در کنار دولت به انجام تکلیف و مسولیت های شهروندی خود پرداخته اند. مقامات دولتی و خارجی طی سفرهای مکرر که به این ولایت داشته اند، از امنیت خوب و ستودنی آن تمجید و ستایش کرده اند و حتی بدون محافظ به نقاط مختلف آن سفر کرده اند.
مشارکت گسترده مردم این ولایت در انتخابات مختلف ریاست جمهوری، پارلمانی، شوراهای ولایتی و نیز درخشش شاگردان این ولایت در عرصه معارف و رشد کمی و کیفی آن، نشان میدهند که حس مسولیت پذیری و تعهد به سرنوشت کشور و مسایلی ملی، جایگاه خاص و برازنده ی در زندگی سیاسی و ملی این مردم دارد.
بامیان فقر گسترده و بی توجهی دولت
آغاز انتقال مسولیت های امنیتی از بامیان؛ولایتی که به گفته مقامات دولتی نه تجهیزات کافی در اختیار نیروهای امنیتی مستقر در آن قرار دارد و از لحاظ کمی این نیروها جواب گوی وسعت جغرافیایی آن نیستند، خود نشان از اعتماد و اطمینان داخلی و جهانی به همکاریها و همراهی های گسترده ی مردم آن است و این نکته را بیان میدارد که می شود در عرصه های مختلف روی مردم آن به عنوان یک همکار و همراه در سپری کردن روزهای دشوار افغانستان حساب کرد اما نکته ی که دولت مردان داخلی و تمویل کنندگان خارجی نیز بدان اعتراف و اذعان دارند، این است که رابطه میان دولت و شهروندان در مجموع مناطق مرکزی بخصوص ولایت بامیان، یکسویه و یکجانبه است؛ به این معنا که علی رغم تلاشهای گسترده ی شهروندان در انجام مسولیت های شهروندی شان بخصوص همکاری گسترده با دولت و حضور درصحنه، دولت به کوچک ترین مسولیت خود در قبال این بخش از شهروندان کشور توجهی نکرده است.
آغاز انتقال مسولیت های امنیتی از بامیان؛ولایتی که به گفته مقامات دولتی نه تجهیزات کافی در اختیار نیروهای امنیتی مستقر در آن قرار دارد و از لحاظ کمی این نیروها جواب گوی وسعت جغرافیایی آن نیستند، خود نشان از اعتماد و اطمینان داخلی و جهانی به همکاریها و همراهی های گسترده ی مردم آن است و این نکته را بیان میدارد که می شود در عرصه های مختلف روی مردم آن به عنوان یک همکار و همراه در سپری کردن روزهای دشوار افغانستان حساب کرد اما نکته ی که دولت مردان داخلی و تمویل کنندگان خارجی نیز بدان اعتراف و اذعان دارند، این است که رابطه میان دولت و شهروندان در مجموع مناطق مرکزی بخصوص ولایت بامیان، یکسویه و یکجانبه است؛ به این معنا که علی رغم تلاشهای گسترده ی شهروندان در انجام مسولیت های شهروندی شان بخصوص همکاری گسترده با دولت و حضور درصحنه، دولت به کوچک ترین مسولیت خود در قبال این بخش از شهروندان کشور توجهی نکرده است.
روند تقریبا تعطیل بازسازی و تخصیص کم ترین بودجه برای این نقاط، نشان میدهد که برعکس انتظارات، این همکاریها منجر به بی توجهی دولت و فراموشی این مناطق شده است. مقایسه در آمار بودجه های اختصاصی ملی و بین المللی در مورد بامیان، نشان میدهد که در مقایسه با بسیاری از ولایات دیگر، بخصوص مناطق نا امن کشور، هیچ گونه تناسبی میان نیازهای مناطق مرکزی به صورت عام و بامیان به صورت خاص با این بودجه ها و امکانات در نظر گرفته نشده و اکثریت قریب به اتفاق وعده های کذای مقامات دولتی بخصوص شخص رییس جمهور، صرف گرفتن رای مردم و فریفتن آنها بوده است.
برای خواندن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر