خوانده بودم که در جوامع پس از جنگ، اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورها از میان هاله یی از تنش ها، رو به التیام می گذارد و در واقع مرحله گذار است که آینده سیاسی و اجتماعی آینده کشورها را رقم می زند. اوضاع اجتماعی و سیاسی پس از بحران همیشه مهمتر از متن بحران جلوه گر است؛ و غالبا انقلاب ها و جنبش های اجتماعی در همین مرحله به انحراف کشیده می شود و همه ی دستاوردها را بر باد می دهد.
در واقع، در ادامه ی بحث "وضعیت پس از بحران" نباید این را نیز از یاد برد که در آشفته بازار جامعه ی پس از جنگ، خوشبینی های دموکراتیک غالبا فضا را برای احیای دوباره ی تفکرات مسخ شده و جزم گرایانه مهیا می سازد. به گونه یی که عناصر سیستم های شکست خورده، با نفوذ در ساختار حکومت امکانات جامعه را برای احیای تفکر انحطاطی به استفاده می گیرند. چنان چه، عملکردهای وزیر اطلاعات و فرهنگ این گونه به نظر می رسد. کریم خرم در آخرین اقدام واکنشی خود که در راستای یک استراتژی معین انجام شد، یک خبرنگار تلویزیون بلخ را به جرم استفاده از واژگان فارسی (دانشگاه و دانشکده) بر کنار کرد. در حکم وزارت اطلاعات و فرهنگ، دلیل برکناری استفاده از اصطلاحات غیر معمول، بیگانه و غیر اسلامی گفته شده است.
این نخستین باری نیست که خرم یکه تاز با نام اصلاحات، دست به تخریب ساختارها و پایه های فرهنگ اساسی جامعه ی افغانستان می زند. سال گذشته، دقیقا در همین روزها با یورش حساب شده و سازمان یافته به همراه عبدالجبار ثابت، دادستان کل کشور تلویزیون ملی افغانستان را از مدیریت نجیب روشن – معمار اصلاحات رسانه یی – بیرون کشید و تنها امید روشنگری و آزادی بیان را ناکام کرد. چیزی که خرم را به این اقدام ترغیب کرد، تنها مسئله ی نژاد و زبان به معنای خالص آن نبود؛ بلکه در مخالفت به استراتژیی بود که حساسیت های زبانی و نژادی را کمرنگ می کرد. حساسیت هایی که وقتی انحصارا در دست عده یی خاص – یعنی نمایندگان فرهنگ طالبانی- قرار می گیرد، می تواند وسیله ی خوبی برای اهداف سیاسی فاشیستی باشد.
خرم غیر از آن که نتوانست زباله دانی وزارت فرهنگ را سرو سامان بدهد، بیشتر آن را به قبرستانی از عقده های شخصی وسیاسی خود مبدل کرد که ناکارایی معینیت جوانان این وزارت استناد کوچکی بر این گفته است!
تنها دستاورد عظیم خرم در راستای فرهنگ، در واقع فرهنگ ستیزی او می باشد؛ ترویج زبان های غیر بومی – به خصوص انگلیسی- در انتقام گیری از زبان و فرهنگ پارسی، غلط نویسی واژگان به عنوان واژه سازی، و جلوگیری از فرهنگ رسانه یی و آزادی بیان، نشانه های اساسی فرهنگ ستیزی و فرهنگ گریزی خرم می باشد. بدون شک نمی توان از شخصیتی مانند خرم انتظاری بیش از این داشت؛ چرا که انتصاب خرم به عنوان وزیر فرهنگ در ادامه ی باجدهی های دولت به طالبان و حزب اسلامی صورت گرفت؛ نه در راستای ارتقای فرهنگ و خرده فرهنگ های بومی افغانستان! البته از آنجایی که وزارت اطلاعات و فرهنگ در نفس خود، وزارت قابل توجه و استراتیژیک پنداشته نمی شود، رییس دولت و جریان های سیاسی اپوزیسیون توجه شایان به آن نمی کنند.
چندی پیش وزیر نام "نگارستان ملی" را به "گالری ملی" تغییر داد. آن بار هم دلیل وزیر، جلوگیری شیوع از واژگان بیگانه بود. اما دریغ که وزیر و مشاوران بی سوادش، نتوانستند درک کنند که "نگارستان" واژه ی اصیل پارسی دری می باشد و "ستان" که پسوند اسم است، همچنان پسوند "افغانستان" نیز می باشد!! و از سویی گویا نمی داند که "گالری" واژه ی انگلیسی می باشد و ریشه ی لاتین دارد!!
سوال این است که چه چیزی استراتیژی اساسی خرم را در این نقل و انتقالات می سازد؟
خرم در ادامه ی فعالیت فرهنگ سوزی حاکمان گذشته، و به خصوص طالبان عمل می کند. آنگونه که گذشتگان با تغییر نام این کشور، تمام هویت بزرگ و چندهزار ساله "آریانا" را به کشور پارس آن زمان و "ایران" کنونی بخشیدند؛ چنان چه اکنون مولانا در ایران و ترکیه و آسیای میانه محترم تر از افغانستان است؛ آن چنان که سالروز تولد فارابی، روز ملی موسیقی در ایران است؛ آن چنانی که... این اقدامات در واقع برای پر رنگ کردن و احیای دوباره یک زبان محلی صورت گرفت؛ غافل از آن که این جفا به فرهنگ و زبان بزرگ گذشتگان هیچ دلیل وفا به خرده فرهنگ های دیگر نمی شود!!
چند روز پیش بر روی دیوارهای کابل نوشته شده بود: "وخت"! بی دلیل به یاد انبوهی از واژگانی افتادم که تولدشان با غلط نویسی زبان های دیگر صورت گرفته است.
در واقع استراتژی وزارت اطلاعات و فرهنگ گسترش فرهنگ های بزرگ و زبان های محلی نمی باشد؛ بلکه تلاش می کند تا با جلوگیری از انکشاف زبان های بزرگ، به طور کاذب به ارزش زبان ها و واژگانی که غیر طبیعی متولد می شوند، بیفزاید! و کم کاری ها و ضعف های خود را پنهان کند.
وزارت اطلاعات و فرهنگ به جای آن که در رشد و تضعیف فرهنگ ها دست یازد، بهتر است که به چاپ و نشر متوازن آثار به زبان های متداول افغانستان بپردازد و فرصت دهد تا ظرفیت های فرهنگی و زبانی به طور طبیعی رشد یابند. در تشریح این که، برخورد سیاسی با مقولات فرهنگی هیچ گاه شایسته پدیده فرهنگ نمی باشد و آن را به زوال و انحطاط می کشاند. رییس جمهور باید این را بپذیرد که حضور کسانی همچون کریم خرم در وزارت اطلاعات و فرهنگ توهینی نابخشودنی به جامعه افغانستان و نیای بزرگ تاریخ آریانای ما می باشد!
وبلاگ این نویسنده اینجا ببینید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر