Ads 468x60px

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷

حاکمیت قانون درتقابل با بحران خود بینی درافغانستان


نویسنده: نجیب اخلاقی/ بامیان
منبع: بصیر بیگزاد

آغاز اداره موقت ، انتقالی وبالاخره انتخابی به نحوی مردم را به زندگی باور مند ساخته بود واما هر روز که از عمر آن گذشت ، بستر ناهنجاری ها پهن تر گردید ومردم درباتلاقهای جدید تری گرفتار شد .
ساز وآواز دموکراسی ، حاکمیت قانون وحقوق بشرکم کم جایش را به نظام ارسطوکراسی واگذار مینمایند واز طرف دیگر ضعف حاکمیت دولت درراستای تطبیق قانون واداره عمومی بازهم امید مردم را به سیاه چاه تبعیض ، رشوت وخود بینی کاذب دفن نمودند .
فریاد پا برهنه گان وشکم گرسنه گان آنقدر با گوشها انس گرفته که برای همه بی تفاوت است ، بیکاری وبدبختی مردم دراکثر ولایات کشور هرروز افزود میگردد .

درکشورکه سمبول فرهنگ ودموکراسی فقط پول شده وبس وهر ارزش فقط ازدیدگاه پول تعریف میگردد وپول دراختیار آنانی قرار گرفته اند که یا خود درراس دولت ویا موسسه قرار دارند ویا یکی ازاقارب نزدیک آنان برمسندی تکیه دارد . با چنین وضعیتی سرنوشت ملیونها انسان فقیر وبیکار چه خواهد شد ؟
هرتبعه کشور که به مقامی انتصاب میگردد اولین کار این مقام جابجایی اقارب وگذشته ازآن هم زبان ، هم لسان وهم مذهب درپست های زیر دست شان میباشد وحتی مسئله هم ولایتی وهم ولسوالی با ظرافت تمام درنظر گرفته میشود واین یک بعد قضیه درساختار دولت نا موفق کنونی میباشند .

وازینجاست که دریچه های عقده وتعصب بروی تمام اقوام و شهروندان کشور مجدداً باز میگردد که متاسفانه این روند درحال تشدد است ، اگردرعمق این ماجرا وارد شویم میبینیم که بازهم پول تعیین کننده وشناخت وهم ملیتی تصدیق کننده میباشد حاکمیت قانون فقط درنسخه های وجریده های پر هزینه چاپ و نگهداری میشود .
درپس منظر این داستان وسناریو، کارگردانها وسناریست های ماهر نظارت دارد وبازی گران که غرض ایفای نقش استخدام گردیده بدون چهره پردازی نقش شانرا به درستی ایفا مینمایند و حتی دیالوگ ها هم تغییر نا پذیر است ، خدا میداند که سناریوی غم انگیز ملت بیچاره و گرسته افغانستان را که ها طراحی نموده که نظیر فلم های وحشتناک اگر دریک لحظه جان صد ها انسان گرفته شود وهزاران انسان از فراق نان گریه نمایند بازهم آب از آب تکان نخواهد خورد .

دولت ودولت مردان فقط درفکر تامین امنیت خود وبستگان خود است پس با کدام ابزار ووسیله درجهت نهادینه شدن قانون وحراست از جان وحقوق شهروندان کشورعمل نمایند ، طوریکه دولت حتی نمیتوانند درچند کیلومتری پایتخت امنیت را تامین نمایند ، چگونه میشود درولایات دور دست توقع امنیت داشت ؟
جانب دیگر این نا بسامانی ها شکسته شدن مرز اعتماد بین مردم ودولت میباشد زیرا هر وعده که داده شد هیچوقت جنبه عملی بخود نگرفت .
گرچند قانون درنفس خود بوجود آورنده نظم در جامعه است اما تطبیق آن وجدانهای بیدار ومتعهد به مردم و وطن را می طلبد که متاسفانه این شاخصه هادرسر زمین بنام افغانستان کمتر متبلور است .

امروز از یک طرف اژدهای فقر مردم را تحدید میکند واز طرف دیگر هیولای سرمایه داری داستان غم انگیر قرن برده داری را تمثیل مینمایند و همه معیارهای اندازه گیری ارزشها وکرامت انسانی بر اساس سرمایه رقم میخورد وگرسنه گان واز چشم افتاده گان دردنیای نا باوری واز خود گمشده گی بسر میبرند بااین وصف بازهم قانون مداران چشم درجیب های همین شکم گرسنه های هستند که فقط پوست واستخوان جز باقی نمانده است .
سرازیر شدن کمک های جامعه جهانی جز درد سر وبدهکاری نسل های بعد وبجا مانده از نفرت ، تعصب وبی عدالتی ارمغان دیگری درپی نخواهند داشت .

دلم میسورد برای آنانیکه سرود شادی بر لبان داشت ونغمه آینده های زیبا را درلابلای لالایی های مهربانانه به فرزندان صورت ترکیده وآفتاب سوزانده شان دکلمه میکرد وامروز بازهم دست درکمر گرفته وقدرت فریاد ندارد .
واین است دموکراسی ، مردم سالاری، عدالت اجتماعی وحاکمیت قانون درافغانستان ؟ !

هیچ نظری موجود نیست: