Ads 468x60px

چهارشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۸۷

ما نیز مقصریم


ما نیز مقصریم!‏

نوشته ی عبدالله خداداد

این مقاله، در پاسخ به نوشته ی مسعود قیام "نیاکان من، محور جدال در افغانستان"، برای کابل پرس نوشته شده است.
-----

نوشته ی مسعود قیام را خواندم. او به عنوان فردی از قوم پشتون عالمی از ملامتی ها را پذیرفته و قوم خودش را عامل بحران های بی پایان افغانستان و عقب مانی تاریخی این کشور دانسته است.

مسعود قیام با این نوشته ی بی مانند و جاودانش، نشان داد که وجدان بیداری است که از بی عدالتی به ستوه آمده است. او با این نوشته اش نشان داد که متعلق به نسل جدید افغانستان است.

من نیز، همانطور که مسعود قیام به عنوان یک فرد پشتون سخن گفته، به عنوان یک تاجیک وارد بحث می شوم:

مسعود قیام، درد ها و آلام من نیز کم تر از تو نیست!

به قول شاعر تاجیک:

...

از حسرت خونين كفنان چشم نم ما

از وحشت عاق پدران پشت خم ما

...

تا ميهن ما پايگهِ ميرشكار است
در گلشنِ ما كشتن گل غنچه بهار است

...

در خلال سالیان بی نظمی، مشتی از اوباش و دژخیم، با استفاده از فرصت، به طور تصادفی روی صحنه آمدند و در سالیان قومگرایی، از نام قوم تاجیک، امتیاز قومی گرفتند.

این جنایات کاران حرفوی و بی آرمان، منافع شخصی و خانوادگی خود را منافع مردم عنوان نموده و بی خبر از این که مردم عام تاجیک چه سختی ها که نمی کشند.

نمی توانم آرمان های مردمم را (عام مردم افغانستان را) محکوم کنم اما سوء استفاده ی رهبران را محکوم می نمایم.

چپاول دارایی های مردم شهر کابل، چپاول زمین های دولتی، خشونت بر ضد مردم شهری و سوء استفاده های گسترده به نفع خود و خانواده ی خود، از ویژه گی های سران تقلبی قوم من است.

در پنج سال حاکمیت برهاند الدین ربانی (به عنوان رئیس جمهور تاجیک تبار)، سینه ی هیچ قومی را بی زخم نگذاشتیم و تا توانستیم هزاره را سرکوب کردیم.

از قضا رهبری هزاره ها نیز در دست دژخیمی از قبیله ی دژخیمان پشتون، تاجیک و ازبیک بود.

سربازان قوم من در جاده های کابل، مردم غیر نظامی هزاره را، فقط به اتهام هزاره بودن، مورد توهین و شکنجه قرار می دادند و زندان های ما پر از افراد بی گناه اقوام دیگر بود.

از دزدی های مسلحانه ی ما و نابودی خانه های رهایشی شهریان کابل، به همکاری گلبدین نیز همه با آگاهی دارند.

در آغاز حکومت قومگرای کرزی نیز دژخیمان قوم من، با استفاده از وضع نا بسامان، به دارایی ها عامه هجوم بردند و هر چه بلند منزل که در شهر کابل بود، به نام خود کردند.

دیگر نمی خواهم به وحشی گری های قومم افتخار کنم. چیزی برای افتخار نیست. ما ملت با افتخاری نیستیم. ما در این خاک- که در قلب آسیا موقعیت دارد- جزیره ی وحشت ساخته ایم.

من از هم تباران تاجیک خود می پرسم: چرا ما از مشتی جنایت کار- که فقط به شکم های گنده ی خود می اندیشند و به کودکان گرسنه و سرما خورده ی ما توجهی ندارند و با سوء استفاده از آدرس قوم تاجیک، چپاول و معامله می کنند- حمایت کنیم؟ سواری آن ها بر آخرین مدل موتر های جهان و میلیون ها دالر پول حرام در حسابشان، چه افتخاری برای من و تو دارد؟

آری، فقط اعتراف به اشتباهات گذشته ی مان می تواند راه جدیدی را به سوی آشتی ملی و همزیستی مسالمت آمیز ما باز نماید.

اکنون، همانطور که از نوشته ی مسعود قیام استنباط می شود، همه ی مردم افغانستان، به ویژه قوم پشتون، نیازمند تغییر تفکر ملی، از قومگرایی به اندیشه ی شهروندی می باشند.

مردمان متمدن جهان، با تکیه بر ارزش های شهروندی و قوانین عادل، در کنار هم زندگی خوشی را سپری می نمایند.

اکنون، حاکمیت بر اساس اکثریت قومی یا نژادی و یا زبانی، مردود پنداشته می شود و هر فرد از افراد کشور های جهان، با حقوق مساوی و همچون یک شهروند در جوامع خود زندگی می نماند.

جوامع پیش رفته نیز به افراد اجتماع خود، به عنوان شهروند هم میهن خود نگاه می کنند و در مواقع انتخابات، به برنامه های مفید رأی داده می شود نه به قومیت، زبان یا نژاد.

وجدانی بیداری هم چون مسعود قیام و هر جوانمرد دیگری که با این شجاعت حاضر می شود دست به اعتراف بزند، در خور ستایش است.

نوشته ی مسعود قیام، پیام روشنی دارد. او با این نوشته، روزنه های امید را برای ما جوانان افغانستان باز نموده. فقط با اعتراف به گذشته ی سیاه خود می توانیم با صمیمیت، و بر اساس ارزش های شهروندی و در چوکات قوانین عادلانه، زیست باهمی داشته باشیم.

ما، نسل جدید افغانستان، شاید نظر واحدی نسبت به گذشته نداشته باشیم، اما مهم آن است که نظر واحدی نسبت به آینده داشته باشیم.

هیچ نظری موجود نیست: