Ads 468x60px

دوشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۷

درستايش قدم زدن از وسط خيابان


در ستايش قدم زدن از وسط خيابان
روزي در يك بس مسافربري شهري، مرد سفيدي به زن سياه پوستي كه در چوكي مخصوص سفيدان نشسته بود، گفت:«برخيز». زن گفت:«از جايم تكان نميخورم». مرد گفت:«برخيز».اين بار زن ايستاد و به چشمان مرد سفيد نگاه كرد. با ايستادن زن مردان ديگري نيز ايستادند. با ايستادن مردان ديگر بس مسافربري هم ايستاد. با ايستادن بس، تمام شهر ايستاد، تمام كشور ايستاد. آن روز پس از اين واقعه، جمعيت كلاني از وسط خيابان قدم مي زدند. آنها همه سياه بودند. فلم «بايكوت» داستان همين گامهاي اعتراض است.

مردم آمريكا باراك اوباماي سياه را بر هيلاري كلينتون سفيد ترجيح دادند। اين يك رويداد تاريخي براي ملت آمريكا است. زماني مارتين لوتر كينگ در يك سخنراني مشهور خود گفته بود: «من رويايي دارم. روياي روزي را دارم كه هر چهار طفلم در كشوري زنده گي كنند كه ديگر بر اساس رنگ پوست شان قضاوت نشوند، بلكه با توانايي هاي شخصيتي شان قضاوت شوند... من روياي روزي را دارم كه حتا در آلاباما - با تمام آن نژادپرستانش، دختران و پسران خردسال سياه با دختران و پسران خردسال سفيد، دست در دست هم بدهند و مثل خواهران و برادران زنده گي كنند...» اين رويا امروز بر آورده شد. روزي كه معلوم شد تعداد آراي اوباما بيش از رقيب سفيدش است، مجري برنامه ي American Morning در تلويزيون «سي ان ان» خطاب به مردم آمريكا گفت:«شما امروز در آمريكايي از خواب بيدار شده ايد، كه با آمريكاي ديروز فرق دارد».
هميشه در تاريخ، انقلاب ها در خيابان ها رخ داده اند। خيابانهايي كه سينه هاي داغ شان از گامهاي بي باك و با اراده ي مردان و زنان معترض به وجد مي آيند. گاندي در 12 مارچ 1930 يك مشت نمك به دست گرفت و وارد خيابان شد، او تا 6 اپريل 400 كيلو متر قدم زد و از پشت سرش تمام ملت هند به پا خاست و به استعمار بريتانيا پايان داد. او ميگفت چرا معادن نمك هند به دست خارجي ها باشد، اما زمانيكه وارد خيابان شد، گامهاي اقتصادي به گامهاي سياسي بدل شد، و گامهاي سياسي به يك خيابان پيمايي تاريخ ساز.
(ادامه ي اين مطلب را در دوشنبه ها بخوانيد...)




هیچ نظری موجود نیست: