نویسنده: قاسم قاموس
اسلام و غرب، این دو جوامع انسانی از دیرباز به این سو اشتراک ها و اختلاف هایی با هم داشته اند. اشتراک ها و اختلاف هایی که بیشتر جنبه ایدیولوژیکی داشته است. این در حالی است که سده ها از همزیستی این دو جوامع انسانی در جهان می گذرد، همزیستی که گاه با آرامش و گاه با خشونت همراه بوده است. اما اختلاف ها به جای اشتراک ها از سوی کدام طرف دامن زده شده است؟
جنگهای صلیبی که حدود دو سده را دربرگرفت، شاید نقطه عطف منفی باشد که در تاریخ اسلام و مسیحیت به شمار می رود. غربی ها با روآوردن به مطالعه و تقحیق بود که تا حدود زیادی به شناخت اسلام دست یافتند و این زمینه ای شد برای دوری آنها از جنگ و خشونت و بستن افتراء علیه مسلمانان، که در نهایت به رنسانس دست یافتند، اما این،پایان همه ی آن اختلاف ها نبود.
غربی ها که بعدها خود اعتراف کردند برای رسیدن به رنسانس، به آثار کتبی دانشمندان مسلمان مدیون هستند. اما با دست یابی به رنسانس، خیلی زود تمام آن اعتراف ها و حقیقت در برابر اسلام را فراموش کرده و جنگ تازه ای را با مسلمانان در پیش گرفتند.
غرب، این بار با طرح و ابزار جدیدی به جنگ مسلمانان آمده بود تا شکست در جنگهای صلیبی را جبران نموده و روحیه تازه ای به جوامع غربی بدهد.
بعد از جنگ جهانی دوم، امریکا به قدرت برتر غرب تبدیل شده و بیش از هر زمان دیگری تلاش می ورزد تا روحیه برتری طلبی از دست رفته غرب را به این جوامع برگرداند. هرچند بعد از رنسانس اروپا، غرب همواره سعی کرده تا بر مسلمانان در تمام زمینه ها برتری داشته و روحیه بالایی داشته باشند، اما بالارفتن آگاهی مسلمانان از اهداف غربی ها در جوامع اسلامی، در بسیاری از موارد اهداف غربی ها را در جوامع اسلامی عقیم ساخته است.
غرب می داند که همزمان نمی تواند با تمام جهان اسلام به مبارزه بپردازد و رویارویی با آن ها، واکنش پیروان یک دین یک میلیارد و سه صد میلیونی را در پی خواهد داشت. چنانچه تا حالا نیز در مواردی چنین بوده است. موضعگیری مسلمانان در برابر توهین به اسلام، پیامبر اسلام، قرآن و دیگر ارزشهای دینی مسلمانان، که از سوی غربی ها صورت گرفته، غرب به این واقعیت رسیده است که در سیاست خود در برابر مسلمانان تغییری بیاورد.
ایجاد اختلاف میان مسلمانان به نام مذهب، و حمایت همه جانبه از این طرح، سیاستی است که غرب به ویژه امریکا از مدتی به شدت روی آن کار میکند، هرچند در گذشته ها نیز از چنین سیاستی بهره برده اند اما قراردادن این سیاست به عنوان یک پالیسی سیاسی، چیز تازه ای است که جهان اسلام را بیش از هر زمان دیگری تهدید می کند.
اختلاف های مذهبی در پاکستان که گاه شکل جنگهای مسلحانه را به خود می گیرد، اختلاف های مذهبی در عراق که این کشور را در آستانه یک جنگ داخلی تمام عیار قرار داده، اختلاف های مذهبی در لبنان و دامن زدن به چنین اختلاف های مذهبی در سایر کشورهای اسلامی همه به نوعی، از سیاست جدید امریکا و غرب در جوامع اسلامی خبر می دهد.
دولت های اسلامی مطیع غرب، ابزار خوبی برای تطبیق این سیاست غرب در جوامع اسلامی به شمار می روند. این ابزار در اکثر جوامع اسلامی وجود دارد و غرب می تواند بیشترین استفاده را از چنین ابزاری ببرد. دولت های اسلامی که بقای شان را در حمایت از غرب می بینند، ابزار کارآمدی برای ایجاد اختلاف مذهبی در جوامع اسلامی خواهند بود. اما اختلاف مذهبی، موضوعی نیست که تنها مذهب خاصی را از اسلام را با تهدید و چالش روبرو کند بلکه در صورت ایجاد، هیچ مذهب اسلامی از آتش آن در امان نخواهد ماند.
اختلاف مذهبی میان پیروان مذاهب اسلامی به نفع هیچ یک از مذاهب اسلامی نیست، در صورت موفقیت غرب در ایجاد اختلاف مذهبی در جوامع اسلامی، تفکیکی میان اقلیت و اکثریت نخواهد بود و همه خواهند سوخت!
غرب با ایجاد اختلاف مذهبی میان مسلمانان، تنها برنده این میدان خواهد بود. میدانی که داوری نخواهد داشت و مذاهب اسلامی به عنوان بازیچه به بازی گرفته خواهند شد و تماشاگر این بازی کسی نخواهد بود جز غرب.
بدون شک، غربی ها در راه اندازی این بازی، سرمایه گذاری کلانی خواهند کرد و نیز امتیازهای بسیاری به دولت ها و گروههای اسلامی مورد حمایت شان خواهند داد، اما هدف نهایی غرب نه مسخ و بی هویت ساختن یک مذهب اسلامی که تمام مذاهب اسلامی است. پارچه پارچه نمودن پیروان مذاهب اسلامی با نام مذهب، روند تسریع این سیاست غرب در برابر اسلام است نه دوست بودن با این و آن مذهب اسلامی.
این، رستاخیز همه پیروان مذاهب اسلامی را می خواهد تا در برابر چنین طرح و سیاستی که از سوی غربی ها برنامه ریزی شده بایستند و نگذارند چنین طرح و سیاستی در جوامع اسلامی و آن هم توسط خود مسلمانان پیاده شود.
رستاخیزی که در صورت تحقق، تمام طرحها و سیاست های غرب به ویژه امریکا را در جوامع اسلامی خنثا خواهند کرد. دین اسلام، تنها در سایه این رستاخیز سراسری و کار هماهنگ از هر گونه توطئه و دسیسه های دشمنان آن در امان خواهد ماند. و این موضوعی است که ارزش هر گونه سرمایه گذاری از سوی جوامع اسلامی را دارد.
اسلام و غرب، این دو جوامع انسانی از دیرباز به این سو اشتراک ها و اختلاف هایی با هم داشته اند. اشتراک ها و اختلاف هایی که بیشتر جنبه ایدیولوژیکی داشته است. این در حالی است که سده ها از همزیستی این دو جوامع انسانی در جهان می گذرد، همزیستی که گاه با آرامش و گاه با خشونت همراه بوده است. اما اختلاف ها به جای اشتراک ها از سوی کدام طرف دامن زده شده است؟
جنگهای صلیبی که حدود دو سده را دربرگرفت، شاید نقطه عطف منفی باشد که در تاریخ اسلام و مسیحیت به شمار می رود. غربی ها با روآوردن به مطالعه و تقحیق بود که تا حدود زیادی به شناخت اسلام دست یافتند و این زمینه ای شد برای دوری آنها از جنگ و خشونت و بستن افتراء علیه مسلمانان، که در نهایت به رنسانس دست یافتند، اما این،پایان همه ی آن اختلاف ها نبود.
غربی ها که بعدها خود اعتراف کردند برای رسیدن به رنسانس، به آثار کتبی دانشمندان مسلمان مدیون هستند. اما با دست یابی به رنسانس، خیلی زود تمام آن اعتراف ها و حقیقت در برابر اسلام را فراموش کرده و جنگ تازه ای را با مسلمانان در پیش گرفتند.
غرب، این بار با طرح و ابزار جدیدی به جنگ مسلمانان آمده بود تا شکست در جنگهای صلیبی را جبران نموده و روحیه تازه ای به جوامع غربی بدهد.
بعد از جنگ جهانی دوم، امریکا به قدرت برتر غرب تبدیل شده و بیش از هر زمان دیگری تلاش می ورزد تا روحیه برتری طلبی از دست رفته غرب را به این جوامع برگرداند. هرچند بعد از رنسانس اروپا، غرب همواره سعی کرده تا بر مسلمانان در تمام زمینه ها برتری داشته و روحیه بالایی داشته باشند، اما بالارفتن آگاهی مسلمانان از اهداف غربی ها در جوامع اسلامی، در بسیاری از موارد اهداف غربی ها را در جوامع اسلامی عقیم ساخته است.
غرب می داند که همزمان نمی تواند با تمام جهان اسلام به مبارزه بپردازد و رویارویی با آن ها، واکنش پیروان یک دین یک میلیارد و سه صد میلیونی را در پی خواهد داشت. چنانچه تا حالا نیز در مواردی چنین بوده است. موضعگیری مسلمانان در برابر توهین به اسلام، پیامبر اسلام، قرآن و دیگر ارزشهای دینی مسلمانان، که از سوی غربی ها صورت گرفته، غرب به این واقعیت رسیده است که در سیاست خود در برابر مسلمانان تغییری بیاورد.
ایجاد اختلاف میان مسلمانان به نام مذهب، و حمایت همه جانبه از این طرح، سیاستی است که غرب به ویژه امریکا از مدتی به شدت روی آن کار میکند، هرچند در گذشته ها نیز از چنین سیاستی بهره برده اند اما قراردادن این سیاست به عنوان یک پالیسی سیاسی، چیز تازه ای است که جهان اسلام را بیش از هر زمان دیگری تهدید می کند.
اختلاف های مذهبی در پاکستان که گاه شکل جنگهای مسلحانه را به خود می گیرد، اختلاف های مذهبی در عراق که این کشور را در آستانه یک جنگ داخلی تمام عیار قرار داده، اختلاف های مذهبی در لبنان و دامن زدن به چنین اختلاف های مذهبی در سایر کشورهای اسلامی همه به نوعی، از سیاست جدید امریکا و غرب در جوامع اسلامی خبر می دهد.
دولت های اسلامی مطیع غرب، ابزار خوبی برای تطبیق این سیاست غرب در جوامع اسلامی به شمار می روند. این ابزار در اکثر جوامع اسلامی وجود دارد و غرب می تواند بیشترین استفاده را از چنین ابزاری ببرد. دولت های اسلامی که بقای شان را در حمایت از غرب می بینند، ابزار کارآمدی برای ایجاد اختلاف مذهبی در جوامع اسلامی خواهند بود. اما اختلاف مذهبی، موضوعی نیست که تنها مذهب خاصی را از اسلام را با تهدید و چالش روبرو کند بلکه در صورت ایجاد، هیچ مذهب اسلامی از آتش آن در امان نخواهد ماند.
اختلاف مذهبی میان پیروان مذاهب اسلامی به نفع هیچ یک از مذاهب اسلامی نیست، در صورت موفقیت غرب در ایجاد اختلاف مذهبی در جوامع اسلامی، تفکیکی میان اقلیت و اکثریت نخواهد بود و همه خواهند سوخت!
غرب با ایجاد اختلاف مذهبی میان مسلمانان، تنها برنده این میدان خواهد بود. میدانی که داوری نخواهد داشت و مذاهب اسلامی به عنوان بازیچه به بازی گرفته خواهند شد و تماشاگر این بازی کسی نخواهد بود جز غرب.
بدون شک، غربی ها در راه اندازی این بازی، سرمایه گذاری کلانی خواهند کرد و نیز امتیازهای بسیاری به دولت ها و گروههای اسلامی مورد حمایت شان خواهند داد، اما هدف نهایی غرب نه مسخ و بی هویت ساختن یک مذهب اسلامی که تمام مذاهب اسلامی است. پارچه پارچه نمودن پیروان مذاهب اسلامی با نام مذهب، روند تسریع این سیاست غرب در برابر اسلام است نه دوست بودن با این و آن مذهب اسلامی.
این، رستاخیز همه پیروان مذاهب اسلامی را می خواهد تا در برابر چنین طرح و سیاستی که از سوی غربی ها برنامه ریزی شده بایستند و نگذارند چنین طرح و سیاستی در جوامع اسلامی و آن هم توسط خود مسلمانان پیاده شود.
رستاخیزی که در صورت تحقق، تمام طرحها و سیاست های غرب به ویژه امریکا را در جوامع اسلامی خنثا خواهند کرد. دین اسلام، تنها در سایه این رستاخیز سراسری و کار هماهنگ از هر گونه توطئه و دسیسه های دشمنان آن در امان خواهد ماند. و این موضوعی است که ارزش هر گونه سرمایه گذاری از سوی جوامع اسلامی را دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر