شهر، قطعاً چراگاه گوسفندان نیست. شهر، محیط زندگی انسانهاست. این، ایده آلهای زندگی انسان افغانستانی است. اما، زندگی جاری در شهر کابل، زندگی توأم با گوسفندان است. هر روز تعداد رمه های گوسفند را می بینید که در سطح شهر، در کوچه ها، خیابانهای کابل در حال گشت و گذار و چرا هستند. شاید تصور کنید که ممکن است رمه ها در حاشیه شهر در حال چرا هستند و یا در حال عبور از حاشیه شهر به سمت بیرون شهر. اما، اگر در کابل زندگی کنید، به وضوح می بینید که شبانان و رمه داران از صبح تا بیگاه گوسفندانشان در محلات مختلف شهر در حال پالیدن مواد غذای از مابین میلیونها تن زباله و کثافات هستند. شما می بینید که رمه های از گوسفند و بز در محله تیمورشاهی یا باغ عمومی که مرکز شهر است، دقیق نزدیک ساختمان وزارت فرهنگ و فروشگاه و کاخ وزارت عدلیه و نزدیک کاخ ریاست جمهوری یا ارگ شاهی رمه هایی را می بینید که در جستجوی چیزی هستند
شاید جالب باشد اینکه همین چند روز قبل یعنی 14 سپتامبر 2008 برای بازدید تیمورشاهی رفتم، دیدم گله بسیار بزرگ به طرف دیوارهای وزارت فرهنگ و کاخ ریاست جمهوری می رفت، جاده را بر روی موترها بند آورده بود. و وقتی که به تیمورشاهی یعنی باغ عمومی که مرکز شهر است و یکی از محلهای تاریخی کابل است و قبل ها پارک شهریان کابل بوده است، و اکنون بر روی مردم مسدود است، وقتی که از درز میله های آهنین دروازه آن به داخل نگاه کردم، تعداد گوسفند را دیدم که در حال چرا بود.
بعدش هرچه فکر می کنی، هیچ جوابی نمی یابی، جز چند چیز:
دوم، هجرت مردم شهری و جایگزینی مردم کوچی و شبانان.
سوم، از هم پاشیدگی نظم شهری و تبدیل شدن پایتخت به گوسفندخانه و محل چرای گوسفندان و بزها.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر