از همان روزی که دست تصادف بابای قبیله را بر اریکه ای قدرت شاند تهداب سیه روزی ها در کشور ما گذاشته شد وهمان روزی که روان پریشهای قبیله پرست سر از اروپا در آوردند و تا اندازه درک کردند که در دنیا چه میگذرد این بد بختی های ما نیز روزافزونتر گردید.
اینها از نیشنلزم و ایزم های آنروز اروپا آگاه شدند و فورا دست به کار شدند و سراغ تاریخ و فرهنک خود رفتند چون چیزی دست گیر شان نشد به فرهنگ و هنر دیگران حسد ورزیدن آغاز کردند و از طرفی هم شروع کرند به جعل زبان و تاریخ غافل از این که این چیز ها را نمیشود طی چند ما ه یا سال در حلقه های چند تا قبیله گرا ساخت بلکه این نهادها زاده ای قرن ها زحمت و تلاش و کار جمعی میلیون ها انسان اند.
پخت پزهای حلقه های قبیله گرارا که یکی از دیگری خنده آور تر است امروزه زیاد می بینیم از جمله نگاه کنید به کلمه پوهنتون که چیزی نیست غیر شکل کج و معوج" فهمدان" یعنی لهجه شاد گل قندهاری وقتی فارسی صحبت کند چون فارسی درست بلد نیست اولا کلمات را نادرست تلفظ میکند و دیگر اینکه ترکیبات عجیب و غریب در می آورد. این کار شادگل و یا هر کسی دیگر بخشیدنی است اما اگر کسی بیاید آنچه را که از دهن شاد گل بر می آید بنام فرهنک و زبان ملی بر ما تحمیل کند نا پذیرفتنی و دور از منطق بشری است.
قبیله گرایان آنقدر روان گسیخته و بیمار بودند که این حقیقت را در نیافتند که زبان فارسی یگانه نهادی بود که یک منطقه وسیعی از مغولستان تا استانبورل را با هم پیوند میداد, زبان دانش بودو زبان هنر و دشمنی با آن پشت کردن بر هر نوع تحول و پیشرفت است.
دیدیم که کار شان چه نتیجه داد امروزه نادان ترین و انسان ستیز موجودات در کشور ما بسر میبرند و با چنگ و دندان افتیده اند به جان فرهنک و تاریخ نیمه جان این سرزمین.
ما با زبان پشتوی اصیل هیچ دشمنی نداریم اما این زبان به هیچ وجه یارای آنرا ندارد که در عصر فعلی نیازمندی های علمی و فرهنکی مارا پاسخ گو باشد جعل کاری هارا نیز میبینید که چه وضع پیدا میکنند.
لذا برماست که نه به عنوان پارسی گویان بلکه به عنوان خرد گرایا ن از تکرار اشتباه قبیله گرایان جلو گیری کنیم.
واژه سازی های عجیب و غریب کار ی را حل نمیکند بلکه پشتوانه ادبی و فرهنگی -هنری یک ملت است که راه های اندیشیدن سالم را بروی افراد آن ملت باز نماید و در نتیجه در مقابل هر تحول بقا و پیشرفت شان را تضمین کند.
در اخیر به دانشجویان عزیز دانشگاه بلخ دست مریزاد میگویم.
منبع: افغان پیپر
اینها از نیشنلزم و ایزم های آنروز اروپا آگاه شدند و فورا دست به کار شدند و سراغ تاریخ و فرهنک خود رفتند چون چیزی دست گیر شان نشد به فرهنگ و هنر دیگران حسد ورزیدن آغاز کردند و از طرفی هم شروع کرند به جعل زبان و تاریخ غافل از این که این چیز ها را نمیشود طی چند ما ه یا سال در حلقه های چند تا قبیله گرا ساخت بلکه این نهادها زاده ای قرن ها زحمت و تلاش و کار جمعی میلیون ها انسان اند.
پخت پزهای حلقه های قبیله گرارا که یکی از دیگری خنده آور تر است امروزه زیاد می بینیم از جمله نگاه کنید به کلمه پوهنتون که چیزی نیست غیر شکل کج و معوج" فهمدان" یعنی لهجه شاد گل قندهاری وقتی فارسی صحبت کند چون فارسی درست بلد نیست اولا کلمات را نادرست تلفظ میکند و دیگر اینکه ترکیبات عجیب و غریب در می آورد. این کار شادگل و یا هر کسی دیگر بخشیدنی است اما اگر کسی بیاید آنچه را که از دهن شاد گل بر می آید بنام فرهنک و زبان ملی بر ما تحمیل کند نا پذیرفتنی و دور از منطق بشری است.
قبیله گرایان آنقدر روان گسیخته و بیمار بودند که این حقیقت را در نیافتند که زبان فارسی یگانه نهادی بود که یک منطقه وسیعی از مغولستان تا استانبورل را با هم پیوند میداد, زبان دانش بودو زبان هنر و دشمنی با آن پشت کردن بر هر نوع تحول و پیشرفت است.
دیدیم که کار شان چه نتیجه داد امروزه نادان ترین و انسان ستیز موجودات در کشور ما بسر میبرند و با چنگ و دندان افتیده اند به جان فرهنک و تاریخ نیمه جان این سرزمین.
ما با زبان پشتوی اصیل هیچ دشمنی نداریم اما این زبان به هیچ وجه یارای آنرا ندارد که در عصر فعلی نیازمندی های علمی و فرهنکی مارا پاسخ گو باشد جعل کاری هارا نیز میبینید که چه وضع پیدا میکنند.
لذا برماست که نه به عنوان پارسی گویان بلکه به عنوان خرد گرایا ن از تکرار اشتباه قبیله گرایان جلو گیری کنیم.
واژه سازی های عجیب و غریب کار ی را حل نمیکند بلکه پشتوانه ادبی و فرهنگی -هنری یک ملت است که راه های اندیشیدن سالم را بروی افراد آن ملت باز نماید و در نتیجه در مقابل هر تحول بقا و پیشرفت شان را تضمین کند.
در اخیر به دانشجویان عزیز دانشگاه بلخ دست مریزاد میگویم.
منبع: افغان پیپر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر