افغان پرس
می دانم آیا زمانی آن رسیده است که تاریخ جنگ و جهاد را نقد کنیم یانه؟ تاریخ مال مشترک همه شهروندان است. مال هیچ کس خاص نیست. میدان افغانستان اگر زمانی به دست مجاهد فتح می شده است، اما توپ و تفنگ و زیو و ماشیندار همیشه فاتح میدان نیست. اگر یک وقتهایی مجبور بودیم که به ماشینداراندازها و جنگاورها و تانک والاها افتخار کنیم، شاید جالب نباشد که تا ابد فاتح میدانها جنگاوران باشد. البته اگر تاریخ جهاد و جنگ را نقد می کنیم تخطئه مفهوم مقدس جهاد نیست. جهاد یکی از فروع دین ماست. اما فاتح دایمی میادین تاریخ ما ثابت نیست.
همین هفته های آخر یکی از محاهدین سپید موی عرصه جنگ و جهاد در یکی از مراسم در کابل طی سخنانی گفت: "تا این میدان را مجاهد فتح نکند، هیچ کسی فتح نمی تواند." این سخن، تیتر رسانه های تصویری شده است. از آن ببعد هرگاه تلویزیونهای پایتخت را روشن کنیم، همین مرد مجاهد سپید موی و کهن سن روی صفحه ظاهر می شود که می گوید: تا این میدان را مجاهد فتح نکند، هیچ کسی فتح نمی تواند." این مرد سپید موی که تارهای مویش را در جنگ سپید کرده است چهره تلویزیونی شده است و این سخن، تیتر رسانه ها. این مرد مجاهد همچنان به دورانهای تفنگ و توپ سیر می کند. هنوز بوی باروت اسشمام می کند.
شاید این سخن برای مجاهدین و مردان جنگاور جالب باشد. شاید افتخارات جنگ و جهاد برای مجاهدین و جنگاوران نسلی که عمری را در پای جنگ و جهاد ریخته است، جالب و افتخار آمیز باشد. اما برای نسل بعد از جنگ که نسل منتقد است دوران جنگ و جهاد تنها افتخاراتی نیست که نتوان درباره اش چیزی گفت.
نمی دانم آیا زمانی آن رسیده است که تاریخ جنگ و جهاد را نقد کنیم یانه؟ تاریخ مال مشترک همه شهروندان است. مال هیچ کس خاص نیست. میدان افغانستان اگر زمانی به دست مجاهد فتح می شده است، اما توپ و تفنگ و زیو و ماشیندار همیشه فاتح میدان نیست. اگر یک وقتهایی مجبور بودیم که به ماشیندار اندازها و جنگاورها و تانک والاها افتخار کنیم، شاید جالب نباشد که تا ابد فاتح میدانها جنگاوران باشد. البته اگر تاریخ جهاد و جنگ را نقد می کنیم تخطئه مفهوم مقدس جهاد نیست. جهاد یکی از فروع دین ماست. اما فاتح دایمی میادین تاریخ ما ثابت نیست. ادامه مطلب...
می دانم آیا زمانی آن رسیده است که تاریخ جنگ و جهاد را نقد کنیم یانه؟ تاریخ مال مشترک همه شهروندان است. مال هیچ کس خاص نیست. میدان افغانستان اگر زمانی به دست مجاهد فتح می شده است، اما توپ و تفنگ و زیو و ماشیندار همیشه فاتح میدان نیست. اگر یک وقتهایی مجبور بودیم که به ماشینداراندازها و جنگاورها و تانک والاها افتخار کنیم، شاید جالب نباشد که تا ابد فاتح میدانها جنگاوران باشد. البته اگر تاریخ جهاد و جنگ را نقد می کنیم تخطئه مفهوم مقدس جهاد نیست. جهاد یکی از فروع دین ماست. اما فاتح دایمی میادین تاریخ ما ثابت نیست.
همین هفته های آخر یکی از محاهدین سپید موی عرصه جنگ و جهاد در یکی از مراسم در کابل طی سخنانی گفت: "تا این میدان را مجاهد فتح نکند، هیچ کسی فتح نمی تواند." این سخن، تیتر رسانه های تصویری شده است. از آن ببعد هرگاه تلویزیونهای پایتخت را روشن کنیم، همین مرد مجاهد سپید موی و کهن سن روی صفحه ظاهر می شود که می گوید: تا این میدان را مجاهد فتح نکند، هیچ کسی فتح نمی تواند." این مرد سپید موی که تارهای مویش را در جنگ سپید کرده است چهره تلویزیونی شده است و این سخن، تیتر رسانه ها. این مرد مجاهد همچنان به دورانهای تفنگ و توپ سیر می کند. هنوز بوی باروت اسشمام می کند.
شاید این سخن برای مجاهدین و مردان جنگاور جالب باشد. شاید افتخارات جنگ و جهاد برای مجاهدین و جنگاوران نسلی که عمری را در پای جنگ و جهاد ریخته است، جالب و افتخار آمیز باشد. اما برای نسل بعد از جنگ که نسل منتقد است دوران جنگ و جهاد تنها افتخاراتی نیست که نتوان درباره اش چیزی گفت.
نمی دانم آیا زمانی آن رسیده است که تاریخ جنگ و جهاد را نقد کنیم یانه؟ تاریخ مال مشترک همه شهروندان است. مال هیچ کس خاص نیست. میدان افغانستان اگر زمانی به دست مجاهد فتح می شده است، اما توپ و تفنگ و زیو و ماشیندار همیشه فاتح میدان نیست. اگر یک وقتهایی مجبور بودیم که به ماشیندار اندازها و جنگاورها و تانک والاها افتخار کنیم، شاید جالب نباشد که تا ابد فاتح میدانها جنگاوران باشد. البته اگر تاریخ جهاد و جنگ را نقد می کنیم تخطئه مفهوم مقدس جهاد نیست. جهاد یکی از فروع دین ماست. اما فاتح دایمی میادین تاریخ ما ثابت نیست. ادامه مطلب...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر